کد خبر: ۱۰۴۱۸۲
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۸ - ۱۳ خرداد ۱۳۹۶ - 03 June 2017
کودکان روستایی از بیشتر امکانات شهری مانند کتاب و مراکز فرهنگی و سرگرمی دور مانده‌‍‌اند؛ بی‌گمان در میان همین نوجوانان روستایی استعداهای کشف‌ نشده زیادی وجود دارد و نویسندگان بزرگی از همین روستاها سر‎ ‎برآورده ‌اند.
 روزنامه اطلاعات درباره ترویج فرهنگ کتابخوانی کودکان و نوجوانان در روستاها به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: کودکان روستایی از بیشتر امکانات شهری مانند کتاب و مراکز فرهنگی و سرگرمی دور مانده‌‍‌اند؛ بی‌گمان در میان همین نوجوانان روستایی استعداهای کشف‌ نشده زیادی وجود دارد و نویسندگان بزرگی از همین روستاها سر‎ ‎برآورده ‌اند.

در ادامه می خوانیم: آموزگاران در شمار کسانی هستند که در بروز خلاقیت کودکان و نوجوانان روستایی می‌توانند نقش مهمی داشته باشند، البته اگر کتاب و دیگر امکانات در اختیار آنان قرار گیرد. کودکان و نوجوانان روستایی با برخورداری از کتاب می‌توانند به نیازهای علمی و آموزشی خود پاسخ دهند و در زندگی کم‌تر شاد خود، یک زنگ تفریح کوچک به وجود آورند.
ولی واقعیت چیست؟ واقعیت تیره این است که شهرها در مرکز توجه‌اند و گسترش می‌یابند و بزرگ و بزرگتر می‌شوند و امکانات گوناگون در آن‌ها سرریز می‌شود، ولی روستاها کوچک‌تر و ندارتر می‌شوند و کم‌کم از یاد می‌روند و میلیون ‌ها کودک و نوجوانش بدون کتاب و امکانات و سرگرمی تنها می‌مانند. هنوز هم نیمی از کودکان کشور در روستاها هستند، ولی زندگی و زیست کودکان روستایی با کودکان شهری، هیچگونه همانندی و همسانی ندارد. ‏

به شمار نیامدن کودکان و نوجوانانی که در روستاها می‌زیند، نه فقط به آنان رخصتی برای بکارگیری استعدادشان را نمی‌دهد، بلکه مردمان روستایی را در فرداها، از جوانان دانش آموخته و هنرمند و سالم و موفق بی‌ بهره می‌سازد.‏

بیشترین نابرابری شهرها و روستاها برای کودکان در زمینه فرصت‌های فرهنگی و رفاهی است. بسیاری از کودکان و نوجوانان روستایی مزایای زندگی شهری مانند کتاب، کتابخانه، سخت ‌افزار و نرم ‌افزار، مراکز فرهنگی و مدرسه و فضاهای پیشرفته آموزشی را نه دارند و نه می ‌شناسند. ‏

در توسعه روستایی، کودکان و نوجوانان باید در مرکز توجه قرار گیرند. توسعه بدون برنامه‎های‌ پیشرفته برای پاسخ به نیازهای کودکان روستاهای دور و افزایش خدمات، امکان‌پذیر نیست؛ فراهم ‎‏آوردن فرصت ‌های یکسان، درون‌داشت‌های کودکان روستایی را بروز می‌دهد که توسعه فرهنگی و کتابخوانی از جمله آن‌ها است. ‏

** کودکان کتابخوان روستایی
‌منیر همایونی مدیر اجرایی کانون توسعه فرهنگی کودکان با تأکید بر ضرورت اهمیت کتاب و کتابخوانی در روستاها و تلاش کانون توسعه در این زمینه از خاطره‌ای یاد می‌کند و می‌گوید: هنگامی که به روستای خنگ‏ khong‏(خراسان جنوبی) رفته بودم، کتابدار آنجا می‏‎گفت: «من ساعت کار ندارم و در همه 24 ساعت شبانه‌روز کتابدارم؛ حتی شب، هنگامی که برای خانواده شام درست می‌کنم، کودکی زنگ خانه را می‌زند و می‌گوید: خانم کتابدار، کتاب را خواندم، یک کتاب دیگر بده!‏ ‏«یک‌بار با فرمهر منجزی- یکی از اعضای هیأت مدیره کانون، سال‌ها پیش به روستای فهرج کرمان رفته بودیم که یک پسربچه روستایی به او گفت: «شما مترجم کتابید؟ من همه کتاب‌ های شما را خوانده‌ام، باز هم کتاب دارید؟» آن پسربچه اینک دانشجوی سال سوم رشته پزشکی ا‏‎ست و در شهر کرمان درس می‌خواند.» 
‏(با شنیدن سخنان خانم همایونی، با خود می‌گویم، انگار در روستاها، گرایش کودکان به کتاب خواندن، بیش از کودکان شهرها است!)‏

** گام ‌های بلند در روستاها
با این اندیشه که نباید کودکان «کودکی‎نکرده» بزرگ شوند و «کودکی» رویدادی‌ست که باید در زندگی همه آنان روی دهد، از خودرو پیاده می‎شوم. درِ آهنی که باز می‎شود، می‌روم تو؛ در برابرم یک خانه قدیمی یک آشکوبه است، خانه کوچکی که در آن کارهای بزرگی انجام می‌شود، به سبب قدیمی‌بودن، اتاق کار در گودی قرار دارد و باید یکی دو پله بروم پایین. فروزنده فرخی و معصومه شمشیری دوتن از همکاران کانون، سرگرم فهرست ‌کردن کتاب ‌هایی هستند که سپس به روستا فرستاده خواهد شد. منیر همایونی با لبخندی مادرانه پذیرایم می‌شود.‏

او به بسیاری از روستاهای دوردست ایران رفته و در بیشتر ‌جاها با سنجیدن توانایی‌های کانون، کتابخانه روستایی راه‌اندازی کرده است. هدف از بنیانگذاری کانون توسعه فرهنگی کودکان ـ به گفته منیر همایونی این است که زمینه کتابخوانی کودکان در روستاها فراهم آید که چنین نیز شده است.‏

به باور او، انگیزه برای این کار هم درونی بود و هم این که چنین گرایشی در روستاها وجود داشت. اینک به همت و اراده بالابلند او و همکارانش، 20 کتابخانه در 20 روستا در دوردست‏‎های سیستان/بلوچستان، کردستان، آذربایجان و کرمان برپا شده است و با دیده‌بانی و راهنمایی کتابداران، در راه داناییِ کودکان روستایی گام بر می‌دارند. هنر کانون توسعه فرهنگی، ایجاد انگیزه زندگی درست(نه فقط دویدن برای کفی نان) در کودکان روستایی است؛ بدین‌گونه کانون با کتاب‌هایش و کتابخوان ‌کردن کودکان، می‌کوشد سرانه مطالعه در کشور را اندکی بالا ببرد.‏

کانون توسعه فرهنگی کودکان تا کنون از سوی نهادهای بسیاری تشویق شده و هم در سالیان پیش و هم پارسال(1395) تقدیرنامه‎هایی دریافت کرده است. اینک فرمهر منجزی در تکاپوی راه‌اندازی باشگاه‌های کتابخوانی کودکان و نوجوانان است. همه همکاران در کانون باور دارند که نباید چشمداشت‌ این باشد که همه کارها را دولت انجام دهد، بلکه در این میان سازمان ‌های مردم‌نهاد(‏NGO‏) باید سهم بیشتری در بالندگی دهک‌های جامعه داشته باشند.‏

بر پایه سخن منیر همایونی، فلسفه کاری کانون، اهمیت ‌بخشی به محتوا است؛ از دید او، کتابخانه‌ های شیک با قفسه ‌های چوبی گران قیمت و در سازه‌های مدرن امروزی، اگر کتابخوان نداشته باشد، کارآیی نخواهد داشت. هنگام ورود به کتابخانه ‌اگر نخستین نما در دید هر انسانی، صندلی‌های تهی باشد، چه سود؟ بنابراین هدف نخست کانون، داشتن کتاب‌های گوناگون و افراد کتابخوان و برنامه ‌ریزی برای جذب بیشتر دوستداران کتاب است، حتی اگر این کتابخانه‌ ها کانکس یا یک اتاق ساده در روستا باشد.
منیر همایونی، حضور در نمایشگا‌ه ‌های کتاب را برای شناساندن بیشتر کانون مفید می‌داند، زیرا هنوز هم کسانی هنگامی که در جریان گستره و ژرفای کارهای انجام‌شده از سوی کانون توسعه فرهنگی کودکان قرار می‌گیرند، نمی‎توانند شگفتی خود را پوشیده نگه دارند. ‏

منیر همایونی در برابر پرسش من که آیا شما برای کمک به بودجه کانون توسعه فرهنگی کودکان در نمایشگاه‌ها کتاب هم می‌فروشید یا نه؟ می‌گوید:‏
‏«گاهی مردم کتاب ‌های گوناگونی را که نیاز ندارند برای کمک مالی به ما می‌سپارند؛ آری ما در نمایشگاه کتاب، شماری از کتاب‌‍‏‎های بزرگسالی را که به کار کودکان و کتابخانه‌هامان نمی‌آید، به فروش می ‌رسانیم. یکبار در فرهنگسرای ارسباران با برنامه‌‌ای به نام «خانه ‌تکانی کتاب» حضور یافتیم و از سوی مردم، هزاران جلد کتاب به ما پیشکش شد که بیشتر آن‌ها کتاب‌های دانشگاهی بود که به کار کتابخانه‌های روستایی نمی‌آمد.»‏

** پناهگاه کودکان روستایی
یکی از کارهای بزرگ کانون توسعه فرهنگی کودکان، برپایی و راه‌اندازی کتابخانه در روستاهای دور افتاده کشور است. کانون از آغاز کار خود (از سال1380) تا کنون، ده‌ها کتابخانه ایجاد کرده است. افزون بر این، کتابخانه‌های عمومی و نیز مدرسه‌ها از چشم‌رسش دور نمانده و با فرستادن کتاب و دادن خدمات آموزشی، سرافرازشان کرده است. ‏

به روایت منیر همایونی، کتابخانه‌های کانون در روستاهای نابرخوردار (محروم)، بسیار پربارند و فقط کتابخانه نیستند، بلکه بخش‌‍‌های مخزن، اتاق مطالعه، نقاشی، اتاق تلویزیون و اتاق بازی هم دارند. بچه‎های روستایی عضو کتابخانه به دور از هرگونه امکانات شهری، در کتابخانه‌های روستایی کانون توسعه فرهنگی، احساس شادی دارند؛ ولی کتابخانه‌های مدرسه‌های روستاها کم‌تکاپویند و با آن که کانون به آن‌ها کتاب می‌رساند، باز لاغرند و در آن‌ها دسترسی به کتاب برای کودکان روستایی، نه آسان است و نه دلپذیر. 

اینک مدیران کانون توسعه فرهنگی کودکان در تکاپوی اجرای طرح «کتابخانه‌های کانکسی» برای کوچندگان(عشایر) هستند و اکنون کتاب‌‍‌ها برای فرستادن، بسته‌بندی‌شده و آماده است. به گفته منیر همایونی، بیشتر کودکان عشایر خراسان جنوبی، خواهان فقط کتاب هستند و نه چیز دیگر یا دست‌کم بیش از چیزهای دیگر، کتاب می‌خواهند از اینرو به سبب کمبود کتاب، دو سه کتابی که به دست‌شان می‌رسد، بارها بازخوانی می‌کنند و جمله به جمله آن‌ها را از بر هستند. ‏

** کتابدارانِ جوانِ آزموده‌کار ‏
مهرورزی به کار خود از گویش و نگاه منیر همایونی خیزاب بر می‌دارد، شاید برای همین او باور دارد که کتابدار، بی‌نگاه به زمان باید به کارش عشق بورزد.‏

از سخنان منیر همایونی پیداست که همه کتابداران کانون توسعه فرهنگی کودکان، دیپلمه و بومی روستایند. آنان هر ماه 7 برگ گزارش کار برای کانون می‌فرستند که در پیک کتابدار کانون به چاپ می‌رسد، تا کتابداران با خواندن گزارش ‌های یکدیگر و با راهنمایی مدیران کتابخانه ‌های کانون، به گوشه‌های قوی و سست کنشگری فرهنگی خود پی ببرند و به ویرایش برنامه‌های کاری خود بپردازند. ‏

به گفته همایونی، کتابداران هم با کودکان و هم با پدران/مادران آنان سروکار دارند و از اینرو کانون گهگاه برایشان کارگاه‌ های دوره‌ای برگزار می‌کند(اینک در آستانه هفتمین دوره) تا روش‌های نوین کتابداری را فراگیرند و این‌که چگونه زندگی بی‌خشونت را به کودکان و نوجوانان انتقال دهند؛ افزون بر این در کارگاه‌ها به پرسش‌های زمین‌مانده کودکان روستایی پاسخ داده می‌شود.‏

‏«یکی از کتابداران ما طرح نویی را پیاده کرده است، او هربار چند کتاب را به آرایشگاه‌ها و چایخانه‌ها و مکان‌های همگانی روستا می‌برد تا مشتریانی که در آنجاها آمد و شد دارند، کتاب‌ها را بردارند و بخوانند.» 

این واژه‌های منیر همایونی است در ستودن کتابدار خود در روستای «گنجه» امسال نیز ـ به گفته همایونی ـ یکی از کتابداران کانون توسعه فرهنگی کودکان (مژگان اصغری) جایزه نخست کتابدار مروج کتابخوانی را برده است. او افزون بر کار و کوشش در کتابخانه روستایی، برای تشویق کودکان کار، شب‌ها در پارک‌ها برای آنان کتاب می‌خواند و تشویق‌شان می‌کند عضو کتابخانه شوند. سال گذشته یک عضو دیگر کتابخانه روستایی کانون ـ مریم لری 13 ساله از روستای کلنگانه نیز در جشنواره مروجان کتابخوانی جایزه گرفت. مادرش اکرم قائد رحکتی کتابدار کانون از کودکی او را با کتاب آشنا کرده است.
منیر همایونی: « همکارانم فروزنده فرخی ـ از گروه کتابخانه‌ ها ـ و معصومه شمشیری از گروه آموز شیاری ـ هر ماه با کتابداران روستایی گفت‌ وشنود تلفنی دارند، نه فقط در امور کاری، بلکه شنونده گرفتاری شخصی آنان نیز هستند. برای نمونه چندی پیش یکی از کتابداران ما، دچار مشکلی شده بود که خانم فرخی با معرفی‌اش به یک مرکز درمانی، به او یاری رساند تا اینک با آرامش بیشتری در روستا به کارش ادامه دهد.» ‏

** بالندگی کتابخوان‌ ها ‏
منیر همایونی دوباره بر می‌گردد به خاطراتش:‏‏«چندسال پیش در یکی از سفرهای دوره‌ای به کردستان متوجه شدم جوانی بلندبالا ما را همراهی می‌کند و هرجا می‌رویم، با ما می‌آید. سرانجام جلو آمد و با اعتماد به‏‎نفس و با بیانی زیبا گفت: «مرا می‌شناسید که در کودکی در کتابخانه چقدر شلوغ بودم؟ من مادح‎ Madeh‎هستم.» او با نشان‌دادن تصویر روی دیوار کتابخانه افزود:«این عکس کودکی من است.» با این سخنان او را بجا آوردم، او سپس ما را به خانه‌اش برد، خانه‌ای کوچک و ساده ولی امروزی و دیدنی؛ همه‌جا را به دست خود رنگ کرده بود.

اندیشیدم آمیختن با فرهنگ، کتاب و کتابخوانی می‌تواند چه تاثیر شگفتی بر رفتار و گفتار و شیوه زندگی‌ کودکان داشته باشد. «مادح» از کودکی، گرایش به موسیقی داشت و همان‌روز همه را در کتابخانه روستا گرد آورد و برای ما برنامه موسیقی اجرا کرد. همان‌ گونه که گفتم برخی از کودکانی که در کتابخانه‌ های کانون توسعه فرهنگی عضو بودند، اینک دانشجویند و در دانشگاه‌ سرگرم تحصیل.»
به گفته منیر همایونی، کانون توسعه فرهنگی کودکان، افزون بر رساندن کتاب‌ های مورد نیاز به دست کودکان، به آنان که توان مالی کم‏‎تری دارند، کمک ‌هزینه‌ های تحصیلی می‌دهد، مانند نوشت‌ افزار یا با نزدیک‌شدن نوروز، پولی برای خرید جامه نو و همه این‌ها از کمک‌های مردمی انجام می‌شود و از دولت کمکی نمی‌رسد.
همایونی باور دارد که کودکان عضو کتابخانه روستایی با بسر بردن در محیط ‌های فرهنگی، دارای درک بهتر، فرهنگ واژه ‌های غنی ‌تر و خودبنیادی (اعتماد به نفس) بالا هستند و می‌توانند از روی کتاب به آوای بلند قصه بخوانند و در میان همگان، به خوبی سخن بگویند؛ باید باور آورد که مدرسه به تنهایی برای بالیدن این کودکان بسنده نیست.‏
بر پایه سخنان منیر همایونی، کودکان روستایی در کتابخانه کانون توسعه فرهنگی در درس نیز یاری می‎شوند و شعر می‌گویند و نقاشی می‌کشند و کار دستی بومی مانند گلدوزی انجام می‌دهند و داستان می‎نویسند و تئاتر خلاق کار می‌کنند. کودکان روستایی بسیار کنجکاوند، کتابخانه با ورود به روستا، همه‌ چیزشان می‌شود، هم سرگرمی و هم شادی و هم ابزار دانایی؛ و آنان با کوچک‌ ترین مجالی به کتابخانه‌ها پناه می‌آورند.‏

فروزنده فرخی: «در یکی از سفرهای دوره‌ای، چند دختر خانم عضو کتابخانه آمدند و در برابر بزرگان روستا و فرماندار سخنرانی کردند؛ روشن بود که خیلی خوب با آنان کار شده است. کتابخانه‌ها می‌توانند در بالندگی کودکان نقش بزرگی داشته باشند.» ‏

** راه پیمایش ‌شده کتاب ‌ها ‏
به گفته منیر همایونی، کتاب‌های کودکان را مردم، نویسندگان و ناشران پیشکش کانون توسعه فرهنگی می‌کنند و برخی را نیز خودِ کانون پس از جستجو و مفیدیافتن می‌خرد و برای کتابخانه‌ هایش در روستاها می‌فرستد. البته وزارت ارشاد نیز با کانون توسعه فرهنگی کودکان همکاری خوبی دارد و کانون با بن کتاب، می‌‍‌تواند کتاب‌‍‌های کودکان را از ارشاد بخرد. ‏

نگاهی به قفسه‌های کتابخانه کانون می‌اندازم؛ منیر همایونی توضیح می‌دهد: «کتاب‌های هر روستا جداگانه در قفسه‌ ها جای گرفته است و گرچه کتاب‌های هر روستا، متفاوت از دیگر روستاها نیست، ولی کتاب ‌های ویژه‌ای را خودِ کتابداران درخواست می‌کنند برایشان کنار گذاشته می‌شود.»
‏«کانون توسعه فرهنگی کودکان-همان‌گونه که پیشتر گفته شد افزون بر تامین کتاب ‌های مورد نیاز خود، به کتابخانه ‌های عمومی روستاها و مساجد و مدرسه‌ها نیز ـ با آن که زیر پوشش کانون نیستند ـ کتاب می‌فرستد.»‏

‏«همه کتاب ‌ها از سوی ما بازبینی می‌شود و آن‏‎ها که مناسب کودکان و بزرگسالان روستایی باشد، گزینش می‌شود. با وجود این‎که کتاب‌ها از نویسندگان ایرانی اندک، ولی کتاب‌های برگردان خارجی زیاد است، کم پیش می‌آید کتابی رد شود. در این 2 کتاب، سخن از گوشت گوزن است که برای کودک روستایی که کم پیش می‌آید دسترسی به گوشت داشته باشد، شگفت خواهد بود.»‏

یاسمن حسینی از اعضای کانون توسعه فرهنگی کودکان در این‌ باره می‌گوید: «اگر در زندگیِ شاهزادگان باستان چنین چیزی وجود داشته باشد، برای کودکان روستایی کمی پذیرفتنی خواهد بود، چون آن ‌را به چشم افسانه‌ای می‌بینند که از آنِ گذشته است، ولی این که امروز کودکی چنین زندگی‌ای داشته باشد، برای کودکان روستایی شگفت خواهد بود و نیز افسوس ‌برانگیز!‏»

*منبع: روزنامه اطلاعات،1396،3،13
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: