روزنامه اطلاعات در گزارشی دلایل مهاجرت نخبگان و پیامدهای آن را بررسی کرد و نوشت: تمایل به مهاجرت، البته همیشه وجود دارد، اما شامل گروه اندکی میشود و این تصور که همه مردم جهان در حال مهاجرت به کشورهای یکدیگر هستند، به شدت دروغ و ابلهانه است.
در بخش پایانی این گزارش می خوانیم:«نباید دچار توهم برخی از گفتمان های به اصطلاح «جهانی شدن» و از میان رفتن مرزها بشویم. واقعیت آن است که امروز در ممالک توسعه یافته ای مانند کشورهای اروپای غربی، ژاپن، کانادا، آمریکا و حتی برخی از کشورهای آمریکای لاتین مثل برزیل و آرژانتین و شیلی و در چین و اندونزی و فیلیپین، شهروندان ابدا یا بسیار کم به مهاجرت فکر میکنند و تلاش آنها ساختن زندگی و کشور و فرهنگ خودشان است.
ناصر فکوهی استاد انسان شناسی دانشگاه تهران و مدیر مؤسسه انسان شناسی و فرهنگ با بیان مطلب بالا، به گزارشگر روزنامه اطلاعات میگوید: اصولا ما همیشه این اصل ثابت را داریم که اگر یک جامعه، یک کشور و یک منطقه، قابلیت های رشد و ضمانتهای زندگی مناسب را به افراد خود بدهد، مهاجرت هرگز به حرکتی بزرگ تبدیل نمیشود. روشن است که ما حتی در سطح یک کشور هم ناچاریم برخی از مهاجرتها را بپذیریم که بسیار هم خوب است. یک سیستم محلی مثلا یک شهر کوچک یا یک کشور کمتر توسعه یافته تا اندازهای بیشتر نمی تواند پاسخگوی برخی از استعدادها باشد و این موضوعی متفاوت است.
ما نه از موارد استثنایی، بلکه از میانگین ها و از عموم سخن میگوییم که اگر دلیلی واقعی برای مهاجرت وجود نداشته باشد، از سر ماجراجویی دیار و خانواده و خاطرات خود را ترک نمیکنند. این اتفاق وقتی میافتد که خاطرهای وجود نداشته باشد، جز خاطرات تلخ، و چشم اندازی هم نباشد به جز نبود افقی روشن و قابل پیش بینی.
این نکات ممکن است به نظر تلخ بیایند، اما تا آنها را نپذیریم، نمیتوانیم راهکارها و راهبردهای مناسب را برای جبران این وضع بیابیم.
** راهکار های مهار نرخ مهاجرت
فکوهی میگوید: من به شدت با ایجاد نومیدی در افراد جامعه مخالفم، اما فکر نمیکنم راه این کار، دادن امیدهای واهی و بی اساس به افراد باشد که وقتی به تحقق نمیرسند، تاثیری دوچندان منفی دارند و به شدت افراد را تشویق به مهاجرت میکنند.
وی در پاسخ به این که نظام و دولت با چه تدابیری میتوانند نرخ مهاجرت را مهار کنند و حتی چگونه میتوانند به کمک بازگشت ایرانیان نخبه بشتابند تصریح میکند: راهکارها مشخص است، اما برخی از کشورهای جهان سوم فاقد امکانات مادی این کار هستند و برخی از این امکانات برخوردارند، ولی فاقد مدیریت های مناسب هستند. اینکه میگویم راهکارها مشخص است، دلیلش آن است که شاخص های توسعه انسانی سازمان ملل که ما نیز جزو امضا کنندگانش هستیم، راه را مشخص کرده است؛ برخورداری از نظام سلامت و بهداشت و پزشکی با کیفیت بالا و ارزان قیمت و برای مستمندان رایگان، برخورداری از مسکن و سرپناه برای همه، برخورداری از تغذیه مناسب، برخورداری از نظام اشتغال مناسب، برابری جنسیت ها، نبود تبعیض علیه اقلیت ها و افراد ضعیف و حمایت از همه کسانی که به صورت مادرزاد یا به دلیل سانحهای در زندگی دچار ضعف و ناتوانی شده اند، برخورداری از امکان تحصیل یا پرداختن به هنرهای مورد علاقه خود و رشد دادن به خلاقیت های ادبی و روابط اجتماعی، برخورداری از وسایل و شرایط گذراندن اوقات فراغت به شیوه دلخواه، وجود امنیتهای قضایی و اجتماعی، نبود ترس از ناامنی های بیرونی و برونی، پایین بودن نرخ جرائم و پرخاشگری و بیماری های روانی، وجود نشاط اجتماعی، برخورداری از آزادی های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، و آزادی در بیان عقاید و همچنین آزادی در داشتن سبک زندگی دلخواه خود، راهکارهایی است که همه آنها را میدانند، اما بسیاری از کشورهای جهان سوم از امکانات لازم مالی برای این کار برخوردار نیستند.
** تمرکز بر کاهش سرعت مهاجرت
استاد انسان شناسی دانشگاه تهران می افزاید: ما جزو کشورهایی هستیم که این امکانات را داریم، اما مشکلمان در جای دیگری است، آنجا که به جای استفاده از این امکانات به دلیل سوء مدیریت، بخش عمده این امکانات را در اختیار سیستمهای فساد اقتصادی و اجتماعی گذاشتهایم و از سوی دیگر هنوز دچار این توهم هستیم که میتوانیم جامعهای داشته باشیم که همه مردم در آن یک نوع بیاندیشند و یک سبک زندگی داشته باشند و از هر نظر شبیه به هم باشند و آن شکل آرمانی را نیز دولت تعیین کند.
** تا زمانی که نتوانیم از این
بن بست اندیشه و رفتار بیرون بیاییم، راه حلی برای مبارزه جدی با مهاجرت نخواهد بود. باید بپذیریم که بسیاری از افراد حاضرند فقر نسبی و زندگی های بسیارسختی را در کشورهای بیگانه تحمل کنند، اما سبک زندگی خود را داشته باشند و کسی در زندگی خصوصی شان دخالت نکند. در آنچه به بازگشت مهاجران مربوط میشود نیز به نظر من بازگشتی در کار نیست، زیرا نسل اولی که از ایران مهاجرت کرده است، امروز اغلب در سنین بازنشستگی است و در این سنین نمیتوانند زندگی جدیدی را در کشور خود آغاز کنند و از این گذشته نمیخواهند از فرزندان و خانواده های خود جدا شوند.
نسل های جدید هم اصولا تربیت شده کشورهای دیگر هستند و بیشتر از آنکه ایرانی باشند، به آن فرهنگ ها تعلق دارند و حتی اگر زمینه های مناسب هم فراهم شود، به کشور باز نخواهند گشت، مگر برای کارهای موقت و برخی مبادلات تجاری که این را هم اگر مدیریت کنیم، بسیار مفید است. اما بازگشت کسانی که به خصوص به موفقیتی نسبی رسیده باشند و در دهههای چهل به بالای زندگی شان هستند، چشم اندازی تقریبا تاریک است؛ مگر در قالب تعریف پروژه های تعامل و همکاری که آن هم سخن دیگری است. از این رو به نظر من، ما باید بیشتر توانمان را بر کاهش سرعت مهاجرت متمرکز کنیم و آن هم نه از طریق اقدامات آمرانه، بلکه با ایجاد جامعهای که افراد به آن احساس تعلق کنند و به دلیل شادی و نشاط و آزادی و انسانیت ومدنیت و همه جنبههای مثبتی که در آن وجود دارد، نخواهند آن را با مهاجرت ترک کنند.
مهاجرت و تحصیلکردگان بیکار اغلب جوانان خواهان مهاجرت میگویند، فرصت های پیشرفت در دیگر کشورها با ایران قابل قیاس نیست و به همین دلیل تمایلی به ماندن در کشور ندارند. محمد، جوانی 19 ساله است که در کنکور دانشگاه ها شرکت نکرده است و قصد خروج از ایران و رفتن به یکی از دانشگاه های مالزی را دارد. وی میگوید، تجربه زندگی در کشوری به جز ایران و فرصتهای شغلی که این تحصیلات در کشورهای دیگر برایش ایجاد میکند، بسیار بهتر از درس خواندن در ایران است!
او که میخواهد از مقطع کارشناسی وارد دانشگاهی در مالزی شود، ادامه میدهد: به نظر من پول به جیب اغلب دانشگاه ها ریختن در ایران منفعتی ندارد.
خیلی ها را میشناسم که تحصیلات کارشناسی ارشد و دکترا دارند و بیکار در خانهها منتظر یک فرصت شغلی هستند. با تحصیل در مالزی لااقل زبان انگلیسی ام پیشرفت میکند و شاید بتوانم به یک کشور پیشرفته اروپایی مهاجرت کنم و حداقل بیکار نمانم.
سامان، 27 ساله که قصد دارد برای تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد به خارج از کشور برود نیز گلایههای زیادی از مسئولان دارد. او میگوید: مدرک تحصیلی من مهندسی صنایع از دانشگاه امیرکبیر، است اما 4 سال است که کار پیدا نمیکنم و فکر مهاجرت ذره ذره در ذهنم قوت گرفته است.
او ادامه میدهد: با این که مدرک من از یک دانشگاه معتبر و با معدل خوب است، اما کسی حاضر نیست به یک جوان بدون سابقه کار اعتماد کند و شغلهاییهم که به من پیشنهاد میشود، مرتبط با تحصیلاتم نیست و این در حالی است که با بند (پ)، یعنی همان پارتیبازی خودمان، خیلی بی سوادتر از من شغل های خوب میگیرند!
سامان تاکید میکند: با رفتم به هند هم زبان انگلیسیام پیشرفت میکند و هم دانشگاه قول شغل دانشجویی به من داده است که تا حدی هزینه های تحصیلم را تأمین میکند. از سوی دیگر اگر خوب درس بخوانم، امکان پذیرش در دانشگاههای انگلستان در مقطع دکترا را خواهم داشت.
** فرصت های بهتر شغلی
دکتر محمود مشفق ـ استاد جمعیت شناسی دانشگاه اظهار میدارد: ما نمیتوانیم یک دلیل واحد را برای مهاجرت نخبگان کشور در نظر بگیریم، علتها با توجه به شرایط اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی متفاوت است. البته نظریه های کارشناسان، دلایل مهاجرت را متفاوت بیان میکند.
مثلا نظریه اقتصاد کلاسیک معتقد است؛ عمدهترین دلیل مهاجرت تفاوت بازارهای کار است. رشد جمعیت کشورهای در حال توسعه بالاست و از طرفی سطح توسعه و میزان دستمزدهایشان پایین است، در حالی که در کشورهای اروپایی و توسعه یافته سطح دستمزدها بالاتر و از اینرو فرصتهای شغلی بیشتر است، بنابراین یک فرآیند حرکت نیروی کار از کشورهای در حال توسعه به طرف کشورهای توسعه یافته وجود دارد. یعنی در بیشتر موارد تفاوت در بازار کار و نرخ دستمزد را برای علت مهاجرت مبنا قرار میدهند. یا مثلا نظریه شبکه، دیدگاه دیگری دارد.
این نظریه بیان میدارد از هر خانواده یا منطقه که چند نفر مهاجرت کنند، این افراد یک پل ارتباطی به وجود میآورد زمینه مهاجرت دیگر افراد را فراهم میسازند. به هر حال هرکدام از این نظریهها به نوبه خود، شرایط مهاجرت را بیان میکنند. به هر حال عامل اصلی مهاجرت را میتوان توسعه یافتگی، اوضاع اقتصادی و فرصتهای شغلی در کشورهای هدف دانست.
** متخصصان، عمده مهاجران
دکتر مشفق در پاسخ به این سئوال با توجه به قوانین مهاجرتی که کشورهای غربی و پیشرفته اتخاذ کردهاند و به خصوص کشورهای اروپایی، چرا رشد مهاجرت ایرانیان به این کشورها همچنان وجود دارد، میگوید: کشورهای اروپایی مهاجران را انتخاب میکنند. آنها هر مهاجری را نمیپذیرند و در واقع مکانیزم مهاجر پذیری آمریکا یا استرالیا یا کانادا براساس سیستم امتیاز دهی آن ها است. امتیازی که هر مهاجر میگیرد، به تخصص، نوع و سطح تحصیلات، سن افراد، توانایی ها و مهارت ها و میزان پس انداز و پولی که با خود میآورند بستگی دارد که همه اینها با محاسبات اقتصادی صورت میگیرد.
یعنی حساب میکنند که ورود یک مهاجر چقدر میتواند ارزش افزوده و اقتصادی برای کشورشان داشته باشد و از اینرو آنچه که گفته میشود عمده مهاجران از متخصصان هستند، درست و در اصل همین است. یعنی فرآیند انتقال سرمایه های انسانی به کشورهای اروپایی و آمریکا وجود دارد که به نوعی تقویت پایههای اقتصادی این کشورهاست.
مشفق ادامه میدهد: در واقع ما دو نوع سرمایه داریم؛ یکی سرمایه مادی که شامل نفت، معادن، ذخایر و امکانات طبیعی است و دوم سرمایه انسانی که متخصصان و تحصیل کردگان و افراد دارای صلاحیتهای خاص را شامل میشود برای اینکه سرمایههای مادی تبدیل به سرمایههای فعال، با ارزش افزوده و سودآور شود، باید سرمایههای انسانی وجود داشته باشد که فرآیند تغییر و تبدیل ها را به وجود آورد و دانش و فناوری و نظام های بهره برداری را پایه گذاری کند. ما چون سرمایه های انسانی خود را از دست میدهیم، خیلی نمیتوانیم از سرمایههای مادی خود به نحو مطلوب استفاده کنیم.
** زیان های مهاجرت نخبگان ایرانی
مشفق در پاسخ به این پرسش که آیا برآورد شده است هر نخبه ایرانی که مهاجرت میکند، چه ضررهای اقتصادی برای کشورمان دارد، میگوید: آمار رسمی در این زمینه در دست نیست، ولی ضررهای اقتصادی آن بسیار زیاد است. البته یک بحث دیگری هم هست که گفته میشود مهاجران اگر در کشور بمانند، چون زمینههای استفاده از تخصص آنها وجود ندارد، توانایی هایشان هم تلف میشود. به همین دلیل اقتصاددانان، جمعیت شناسان و جامعه شناسان اروپایی مطرح میکنند که این مهاجرت ها عمدتا به نفع کشورهای در حال توسعه بوده است، آنان همچنین موضوع مازادهای بازگشتی را مطرح میکنند، یعنی آن چه که مهاجران به کشور خود میفرستند و یا با خود میآورند. این مازادهای بازگشتی شامل تخصص و تجربهای است که فرد با خود به کشورش میآورد یا پولهایی است که به کشور خودش منتقل میکند. مثلا بعضی از اقتصاد دانان میگویند از علل اصلی رشد و توسعه ترکیه در دهههای اخیر، این بوده که مهاجران ترکی که به آلمان مهاجرت کردند، مازاد بازگشتی را به ترکیه فرستادند و در کشورشان سرمایه گذاری و زمینههای رشد و توسعه ترکیه را فراهم کردهاند. یا مثلاً مواردی را داریم که افراد در آمریکا و آلمان یا دیگر کشورها برای سرمایهگذاری در ایران تلاش کردهاند و موسسه، شرکت، بیمارستان یا کارگاه ساختهاند و با سرمایههایی که به ایران آوردند، فعالیتهای اقتصادی در کشورمان داشته اند.
وی تصریح میکند: به هر حال مهاجرت وجود دارد، ولی آنچه که مهم است اینکه بتوانیم مکانیسمهایی را ایجاد کنیم تا مهاجران تعامل مثبتی با کشورمان داشته باشند و این تعامل مثبت از طریق ایجاد تعاملات بین فرهنگی، اقتصادی و مبادلهای صورت بگیرد تا فرد مهاجر با کشور خود مرتبط باشد که آن هم به بسترسازیهای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، حقوقی و سازمانی نیاز دارد. ما نمیتوانیم مانع مهاجرت نخبگان شویم. زیرا افراد آزادند هر کجای دنیا بخواهند زندگی کنند. بلکه ما باید زمینه هایی را فراهم کنیم تا ایرانیان کمتر تمایل داشته باشند به دیگر کشورها مهاجرت کنند. که در واقع باید جاذبههای درونی کمشور را بالا ببریم. همچنین کسانی هم که مهاجرت میکنند، این مهاجرت بازگشتپذیر باشد.
آنان اگر به این نتیجه برسند که از نظر شغلی به نفعشان هست که مهاجرت کنند، خیلیهایشان مهاجرت خواهند کرد. بنابراین ما باید منافع ناشی از شغلهایمان در کشور را با هزینههای زندگیمان، متناسب کنیم، که این موضوع بهخصوص در مورد شغلهای تخصصی، مشاغلی که کارآفرینی دارند و تخصصهای نایاب یا کمیاب، به خوبی صدق میکند.
*منبع: روزنامه اطلاعات،1396،3،11