کد خبر: ۱۰۳۹۳۱
تاریخ انتشار: ۱۲:۴۳ - ۱۰ خرداد ۱۳۹۶ - 31 May 2017
مهاجرت از ایران به خصوص پس از انقلاب موضوع داغ و مورد انتقاد اغلب کارشناسان بوده است. به زعم آنها با از دست دادن مهاجران نخبه و تحصیلکرده علاوه بر اینکه کشور از نیروهای متخصص تهی می ‌شود، کشورهای میزبان میلیون‌ ها دلار به دست می ‌آورند.
 روزنامه اطلاعات در گفت وگو با ناصر فکوهی استاد انسان شناسی نوشت: مهاجرت از ایران به خصوص پس از انقلاب موضوع داغ و مورد انتقاد اغلب کارشناسان بوده است. به زعم آنها با از دست دادن مهاجران نخبه و تحصیلکرده علاوه بر اینکه کشور از نیروهای متخصص تهی می ‌شود، کشورهای میزبان میلیون‌ ها دلار به دست می ‌آورند.

در گزیده ای از بخش نخست این گفت وگو آمده است: دکتر ناصر فکوهی استاد انسان ‌شناسی دانشگاه تهران و مدیر موسسه انسان شناسی و فرهنگ در پاسخ به این سؤال که چه عواملی در فرار مغزها و مهاجرت اقشار تحصیل کرده ایرانی به غرب دخیل بوده اند، به گزارشگر روزنامه اطلاعات می‌ گوید: هرچند در این گفتگو، موضوع مطرح شده، نخبگان و تحصیلکردگان هستند و من نیز به همین دلیل بحث خود را در این زمینه محدود می ‌کنم، اما به نظرم سخن ما ناکامل خواهد بود که تصور کنیم مهاجرت ایرانیان امواج گسترده ‌ای که در نیم قرن اخیر شاهدش بوده ایم، به افراد نخبه و تحصیلکردگان اختصاص داشته است. بخش بزرگی از مهاجران به ویژه در دو دهه نخست انقلاب شامل افراد عادی بودند که به هر قیمتی اصرار داشتند خود را به «آن سوی آب» برسانند تا آرزوهای گاه کوچکی را برآورده کنند و یا به گمان خویش، به بهبود زندگی فرزندان خود شانس بیشتری بدهند. البته بسیاری از افراد این گروه‌ها، همچون اکثر مهاجران نسل اول در سراسر جهان، موفقیت چندانی، دستکم در نسل خود نداشتند و فرزندان آنها هم اغلب از یک زندگی متوسط برخوردارند.

** مشکلات تحصیلکردگان
دکتر فکوهی با تشریح دلایل مهاجرت تحصیلکردگان ایرانی به غرب می ‌گوید: ایران اصولا در طول تاریخ خود کشوری مهاجرت فرست نبوده و بیشتر مهاجر پذیر بوده است. دلیل این امر نیز شرایط نسبتا بهتر زندگی در ایران بوده است که بسیاری از اقوام را از مناطق سردسیر و خشک به این کشور می‌ کشانده است. در نیمه نخست قرن بیستم و در فاصله سال‌ های 1950 تا 1980 میلادی نیز هر چند بسیاری از ایرانیان جوان طبقات متوسط برای تحصیل عازم اروپا و آمریکا شدند، کمتر کسی از آنها تمایل به ماندن در آن کشورها داشتند و اکثریتشان نیز به ایران بازگشتند. اما دلایل بعدی، یعنی شرایط سخت دهه 1360 و مشکلات انقلاب در اوج لحظات سنگین آن و همچنین جنگ تحمیلی، عامل اصلی مهاجرت‌ها بوده است. ‏

** تحصیلکردگان و وسوسه مهاجرت ‏
استاد انسان شناسی دانشگاه تهران می‌ افزاید: در این وضعیت، به این نکته توجه داشته باشیم که قشر تحصیلکرده ونخبه جامعه نسبت به این موضوع آگاه است، بنابراین وسوسه مهاجرت در این قشر بیشتر از اقشار دیگر است. به صورت خلاصه باید بگویم 2 گروه از دلایل در برانگیختن مهاجرت‌ها در 30 سال اخیر دخالت داشته است؛ نخست نبود شرایط رفاه مادی و اجتماعی و آرامش و نبود آرامشی که برای کار و زندگی همه به آن نیازمند هستند، و سپس نبود شرایط کار و پیشرفت در رشته تحصیلی خود به دلیل مدیریت ‌های ضعیف دستگاه‌ های اجرایی و وضعیت انزوایی که ما در رابطه با جهان به آن گرفتار هستیم که در این میان هر اندازه هم انتظار داشته باشیم، انگیزه‌ های هویتی و تعلق به فرهنگ و مردم و این‌گونه انگیزه‌ ها در خنثی کردن عواملی که از آنها نام بردیم، بی‌ تاثیر است. باید دانست این تاثیر اگر هم وجود داشته باشد، بسیار محدود است و آن هم زمانی عمل می‌کند که چشم اندازی برای خروج از وضعیت نابسامان وجود داشته باشد و نبود چشم انداز، افراد را نیز دچار وسوسه مهاجرت می‌ کند.

** پیامدهای کوچ نخبگان به غرب ‏
دکتر فکوهی به این پرسش که کوچ نخبگان به غرب چه پیامد و خسارت ‌هایی برای کشورمان دارد، می‌ گوید: مهاجرت، چه مهاجرت نخبگان و چه سایر اقشار، دارای ابعاد مثبت و منفی است، اما تقریبا جنبه ‌های منفی همیشه بیشتر از جنبه‌های مثبت آن است. البته وقتی از جنبه ‌های مثبت و منفی صحبت می ‌کنیم، باید ببینیم از کدام فرهنگ و کشور سخن می ‌گوییم؟ مثال می ‌زنم؛ مهاجرت چینی ‌ها، هندی‌ ها، یونانی ‌ها و ارمنی ‌ها، دارای پیشینه‌ های تاریخی طولانی مدت بوده و مهاجرت لزوما برای آنها زیان به بار نیاورده است. اگر 2 کشور چین و هند را در نظر بگیریم، می‌ توانیم حتی با اطمینان بگوییم به دلیل سرریز بسیار بالای جمعیتی در این پهنه‌ ها، مهاجرت نه فقط هزینه‌ های انسانی را در آنها کاهش داده است، بلکه بخشی از دستمزد مهاجران به صورت ارز به این کشورها برمی‌ گردد و همین طور روابطی که به دلیل حضور مهاجران برایشان ایجاد می ‌شود، بسیار مفید هم بوده است، اما در مورد کشور ما، مهاجرت دارای ابعاد عمدتا منفی بوده است. مهاجران افراد جوان و همین طور کسانی با تحصیلات نسبتا متوسط و بالا بوده اند. ‏

‏از سوی دیگر این افراد لزوما پولی به کشور باز نمی ‌گردانند و از آنجا ما در بحرانی از تنش با بسیاری از کشورهای توسعه یافته هستیم و حضور این مهاجران هم لزوما سودی برای روابط خارجی مان ندارد. بنابراین مهاجرت به ویژه مهاجرت نخبگان برای ما تقریبا صرفا منفی بوده است.

حال اگر به طور خاص به نخبگان بپردازیم، باید بگوییم برای هر یک از این نخبگان و تحصیلکردگان هزینه ‌های بالایی از ثروت این کشور صرف شده است و وقتی ما دانش و تخصص آنها را از دست می ‌دهیم، یعنی به نوعی ثروت‌ های خود را از دست داده‌ ایم و برعکس، کشورهایی که آنها را به خود جذب می ‌کنند، می‌توانند از دینامیسم آنها، از جوانی شان و از قدرت هوش و ابتکار و توانایی‌های علمی شان برای خود استفاده کنند.‏
شاید از کسانی که در سی یا چهل سال گذشته از ایران رفته اند، 10 درصد موفقیت ‌هایی بالاتر از حد میانگین به دست آورده باشند، اما این 10 درصد تبدیل به گروهی از روایت‌ های «موفقیت» خارق العاده می ‌شود که به شدت در جامعه منعکس می ‌شود و همه را به فکر مهاجرت به مثابه یک «راه حل» برای مشکلاتشان می‌اندازد. 

** جذب نیروهای جوان و متخصص ‏
فکوهی می‌گوید: وقتی یک نیروی نخبه مهاجرت می‌ کند، عموما در سنین جوانی و در ابتدای مسیری است که باید برگشت سرمایه را انجام دهد. درست مثل آنکه نهالی را بکارید و سال‌ ها برای آن هزینه کنید و رسیدگی و نگهداری شبانه روزی
از آن انجام دهید و بالاخره زمانی فرا برسد که باید میوه دهد و ثمراتش به شما برسد، این زمان، همان زمانی است که کشورهای توسعه یافته از آن استفاده می ‌کنند.‏
*منبع: روزنامه اطلاعات، 1396،3،10
برچسب ها: مهاجرت ، فرار مغزها
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: