روزنامه شرق در گفت وگو با الهه کولایی استاد دانشگاه تهران و نماینده مجلس ششم نوشت: دولت میتواند با تقویت شایسته سالاری و بهبود شرایط در سیاست خارجی و تقویت سطح همکاری ها با کشورهای منطقه با استفاده از اهرم دیپلماسی به روش برد- برد ایران را یک گام دیگر به جلو ببرد.
در گزیده ای از این گفت وگو می خوانیم:
** گفته میشود بعد از به نتیجه رسیدن برجام به عنوان موضوعی که بیش از دو سال، انرژی وزارت خارجه در دولت اول دکتر روحانی را گرفت، حالا رئیسجمهور میتواند با تکیه بر آرای بالای خود و البته بهبود شرایط ایران در فضای جهانی، به سراغ منطقه برود. با توجه به کارشکنی های اعراب و ترکیه در سالهای اخیر در زمینه سیاست خارجی ایران، فکر میکنید کشورهای منطقه آمادگی حل مسائل فیمابین را دارند؟
کشورهای مختلف آسیا تحت تأثیر تحولات بین المللی، گرایش به همکاری های منطقه ای را از خود نشان دادهاند. شاید یکی از دلایل ایجاد و تقویت سازمان های منطقه ای در سال های اخیر همین باشد. سیاست خارجی جمهوری اسلامی نیز معمولا نسبت به رویکردهای منطقهای حداقل درباره سازمان اکو و سازمان شانگهای نگاه حمایت آمیز داشته است.
این گونه پیمان های منطقه ای، ظرفیت های تازهای را حتی در روابط دوجانبه ایجاد میکند. فراموش نکنیم در دورهای که ادعای جایگزینی نگاه چرخش به شرق به جای غرب مطرح بود، ایران همواره خواستار عضویت در سازمان شانگهای بود. ولی نکته مهم این بود که دو عضو مهم این سازمان یعنی چین و روسیه، ایران را در حد عضو ناظر در این سازمان پذیرفتند. موضوعات هند و پاکستان، مسائل ایران و ارتباط با آمریکا و وضع تحریمها و تنش هایی که با جامعه بین المللی وجود داشت باعث میشد آنان تمایلی به عضویت دائم ایران نشان ندهند.
** و حالا فرصت برای ورود به دروازه منطقهای وجود دارد؟
بهبود رابطه با جامعه جهانی و به ویژه قدرتهای غربی، امکان چانهزنی و تعامل با کشورهای منطقه در راستای تأمین منافع ملی ما را افزایش میدهد. شعار آقای روحانی، اعتدال در سیاست خارجی بود. به هر حال در مسائل سیاست خارجی، اجماع شرط اساسی است و روحانی هم در مبارزات انتخاباتی در مورد مذاکره درباره تحریمهای غیرهستهای بر اهمیت ایجاد این اجماع تأکید کرد.
مقام معظم رهبری در مقاطع مختلف از سیاستهای خارجی دولت یازدهم دفاع و حمایت کردند تا به مردم در داخل کشور و به جهان این پیام را بدهند که سیاستهای حسن روحانی و تیم سیاست خارجی این دولت مورد تأیید و حمایت ایشان است. این رویکرد درباره سیاستهای منطقهای هم امری ضروری است.
** کشورهای غیرعرب و منطقه قفقاز چه نقشی در ثبات منطقهای ایران دارند؟
دکتر روحانی سال گذشته به کشورهای قفقاز جنوبی و آسیای مرکزی سفر کرد. این کشورها حتما دارای ظرفیتهای ویژه به خصوص در حوزه اقتصادی برای ایران هستند. کشورهای ارمنستان، قزاقستان و قرقیزستان [که با دو کشور اول مرز مشترک خاکی و آبی داریم و کشور سوم نیز در جنوب شرقی منطقه آسیای مرکزی قرار دارد] از زمینههای مناسبی برای گسترش مبادلات تجاری، مراودات سیاسی و اجتماعی با تهران برخوردار هستند.
این سه کشور، از جمله کشورهای بازمانده از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی هستند که گسترش روابط با آنها میتواند پاسخ گوی نیازهای متقابل باشد. از آنجا که ایروان، آستانه و بیشکک، روابط حسنهای با فدراسیون روسیه دارند، توسعه روابط ایران و روسیه، به نوبه خود میتواند عرصههای همکاری سازنده متقابل ایران با این کشورها را گسترش دهد.
در ٢٥ سال گذشته، پس از استقلال این کشورها، توسعه روابط با آنها از روندی متعادل و پایدار برخوردار نبوده است، درحالیکه تاریخ و جغرافیا حکم میکند که ما با همسایگان شمالی خود روابطی همهجانبه و گسترده را سامان دهیم. این روابط، تعادل در روابط خارجی ایران را تحکیم میبخشد. از آنجا که در شرایط کنونی در مرزهای شرقی و غربی کشور، بحران ها و ناآرامی های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در حال گسترش است، توسعه روابط با کشورهایی که در حوزه تمدنی ایران قرار گرفتهاند، میتواند زمینههای تقویت همکاریهای منطقه ای را استحکام بیشتری ببخشد.
** چقدر حضور رئیس جمهور و دکتر ظریف در چهار سال گذشته در نشست های بین المللی و لابی های جنبی آن، ظرفیت طرح مسائل منطقهای و خطرات تروریسم تکفیری برای همه جهان را داشته است؟
حضور رئیس جمهور در اجلاس عمومی سازمان ملل، از دو جهت با سفر دیگر رؤسای جمهوری ایران تفاوت داشت. از یک سو بعضی سیاستهای اشتباه سال های قبل از دولت یازدهم، شرایط اقتصاد ایران را ناپایدار کرده بود. از سوی دیگر منطقه و جهان در چند سال اخیر با تغییرات گستردهای مواجه شد، تغییراتی که حتی قدرت بازیگران بزرگ عرصه جهانی را هم تحت تأثیر قرار داد.
حسن روحانی در چنین شرایطی به عنوان نماینده مردم ایران به اجلاس های جهانی رفت. تجربیات داخلی و بین المللی ایشان باعث شد ظرفیت هایی در این دیدارها و نشست ها برای ایران فراهم شود که نمونه آن در بهفرجامرسیدن برجام و حتی مسائل منطقهای در زمینه سوریه، لبنان، عراق و... دیده شد. به هر حال مجموعه تحولاتی که در چند سال اخیر در منطقه به وقوع پیوسته، نشان میدهد شرایط نیازمند تحول است. این تحولات معادله روابط کشورهای منطقه با جهان را به سوی درنظرگرفتن سازوکارهای جدید پیش میبرد.
ساز وکارهایی که بتواند روابط کشورهای منطقه و جهان را به گونهای بهبود بخشد که منافع همه طرفها تأمین شود. انتخاب مجدد دکتر روحانی به عنوان رئیس جمهوری که بر اجرای سیاست های تنش زدا و اعتدالی تأکید دارد، تأیید مقام معظم رهبری بر اجرای این سیاست ها و شرایط منطقه و جهان، باعث شده فرصت های جدیدی پیش روی دیپلماسی ایران قرار گیرد و با وجود تلاش های برخی کشورها برای احیای «ایران هراسی» این مسئله با موانع جدی مواجه باشد.
** عربستان سعودی و همپیمانانش تلاش میکنند با استفاده از ظرفیتهای مالی خود و البته نیاز رئیسجمهور جدید ایالات متحده به فرافکنی مشکلات داخلی این کشور، ایران را تحت فشار قرار دهند. شرکت ٤٢میلیونی ایرانیان در انتخابات و آرای ٢٤میلیونی دکتر روحانی تا چه حد میتواند این فضا را تغییر دهد؟
همان طور که در سؤال قبل اشاره کردم ایران هراسی و نامبردن از ایران به عنوان تهدید منطقه ای و جهانی، با انتخاب مجدد روحانی، با یک ضربه جدی و محکم مواجه شد. این وجه سلبی ماجراست و نیازمند رویکرد ایجابی است. دولت یازدهم نشان داد میتوان با تأکید بر سیاست های درست و البته اهرم تیم متخصص مذاکره کننده و آشنا به حوزه روابط بین الملل و سیاست خارجی، دشمنان ایران را تا حد زیادی ناکام گذاشت.
اما یک ضعف تا حدی وجود داشت و آن ارتباط ناکافی رئیس جمهور با استادان و چهره های صاحب دیدگاه در حوزه سیاست خارجی بود. اگر در این دوره از ظرفیت های علمی و کارشناسی کشور بیشتر بهره گرفته شود و البته هماهنگی های فرادستگاهی هم به سطح مطلوبی برسد، آن گاه می توان بسیاری از چالش ها را مدیریت کرد.
**حتی چالش هایی که برخی اعراب و به ویژه هیئت حاکمه جدید سعودی به دنبال آن هستند؟
ظرفیت ها و توانایی های ایران، موقعیت جغرافیایی و توان ژئوپلیتیک کشور، اهرمهای درخورتوجهی در اختیار مسئولان ما قرار داده است. دولت میتواند با بهبود روابط سازنده و دوستانه با همه دولت های دور و نزدیک این ظرفیت ها را به کار گیرد. ایران دارای موقعیت بسیار کم نظیر جغرافیایی است که در عرصه های حمل و نقل و ارتباطات میتواند بسیار نقش سازنده ای را ایفا کند و در پرتو یک دیپلماسی کارآمد و مدبرانه و رفع نگرانی ها و شبهات در روابط با کشورهای منطقه میتوان همراه با تعامل با قدرت های بزرگ جهان، این عرصه را نیز در خدمت منافع مردم ایران گشود و از ارتباطات گوناگون با کشورهای منطقه و حتی عربستان سعودی بهره گرفت؛ مشروط بر آنکه سایر بخش ها هم به درستی کار خود را انجام دهند و هماهنگی های کامل در این حوزه ایجاد شود.
روحانی به دلیل تجربههای عملی موفق در این حوزه، در ایام انتخابات نیز برتری غیرقابلانکاری در زمینه سیاست خارجی بهویژه در مناظرهها در مقابل رقبا داشت و آنان ناگزیر به تمکین در برابر این توانایی بودند. روحانی تجربههای موفقی در تغییر و تحولات مثبت و مؤثر در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران دارد که میتواند به او کمک کند تا در مناظره در مقابل رقبایش دست برتر را داشته باشد، بههرحال دولت ایشان در چهار سال اول و در کابینه یازدهم، توافق هستهای را به ارمغان آورد که یک موفقیت ملی و حتی یک مدل موفق جهانی را نشان داد.
** آیا کشورهای منطقه میتوانند با تحریک کشورهای فرامنطقهای یا حتی ایجاد تنشهای گستردهتر، برجام را دچار آسیبهایی کنند؟
اجرای برجام تحتتأثیر بسیاری از عوامل داخلی و خارجی قرار دارد که بخشی از این عوامل، مانند نتیجه انتخابات ریاستجمهوری در ایالات متحده آمریکا یا حتی قدرتیافتن جریانهای راست افراطی در کشورهای اروپایی مربوط به عملکرد دولت روحانی نیست. بااینحال حتی با درنظرداشتن برخی موانع ایجادشده در راه اجرای برجام که غیرقابل پیشبینی هم نبود، همچنان مزیت نسبی آقای روحانی در حوزه سیاست خارجی و تنظیم روابط خارجی با کشورهای جهان، به دلیل نگرش برآمده از تجربه پایدار و طولانی مزیتی است که آقای دکتر روحانی از آن برخوردار است.
استفاده سیاسی از یک پروژه ملی، موضوعی است که باید با احتیاط کامل با آن برخورد کرد. برجام یک پروژه ملی است که برای بهسازی روابط ایران با جامعه جهانی شکل گرفته که باید از سیاسیکردن و سادهسازی آن بهشدت جلوگیری کرد، چراکه اجرای این پروژه ملی با منافع ملی و امنیت کشور رابطه مستقیم دارد و بهتر است که ملاحظات سیاسی وارد این مسئله نشود.
*منبع: روزنامه شرق،1396.3.9