چرا کشوری که دارنده بیشترین مقدار ذخایر نفت خام اثبات شده دنیا است (از نظر حجم)، نمی تواند شکم مردم خود را سیر کند؟ اتفاقی که برای ونزوئلا افتاده است.
به گزارش خبرآنلاین، ریشههای بحران کنونی ونزوئلا ارتباط زیادی با مدیریت گذشته صنعت نفت این کشور انقلابی دارد.
نگاهی به ذخایر نفتی ونزوئلا و تولید این کشور از سال ۱۹۸۰ میلادی، درسهای زیادی به همراه دارد. بیشترین مقدار تولید نفت این کشور در سال ۱۹۹۸ میلادی و با میانگین تولید ۳.۵ میلیون بشکه در روز به دست آمده است.
در دوره اعتصابهای سراسری سالهای ۲۰۰۲ و ۲۰۰۳ (82-1383) میلادی که زمینه به قدرت رسیدن هوگو #چاوز را فراهم کرد، بیش از ۱۹۰۰۰ نفر از کارکنان شرکت ملی نفت ونزوئلا اخراج شدند و افرادی وفادار به چاوز، جایگزین آنها شدند. این اتفاق باعث شد تا بسیاری از تجارب آموخته شده در صنعت نفت ونزوئلا از بین برود.
بخش اعظم ذخایر نفت ونزوئلا نفت بسیار سنگین کمربند اورینوکو است که استخراج آنها پرهزینه بوده و با قیمتهای سه رقمی نفت، ۲۳۵ میلیارد بشکه از این ذخایر در فهرست منابع نفتی اثبات شده این کشور قرار گرفتند. بدین ترتیب رهبران کاراکاس با پیشیگرفتن از عربستان سعودی به بزرگترین دارنده ذخایر طلای سیاه دنیا تبدیل شدند.
به دلیل ماهیت چالش برانگیز تولید نفت سنگین، دولت ونزوئلا از سالها پیش از غولهای صنعت نفت دنیا دعوت نمود تا در توسعه میادین نفتی این کشور مشارکت کنند. شرکتهایی نظیر اکسون موبیل، بیپی، شورون، توتال و کونوکوفیلیپس با میلیاردها دلار سرمایهگذاری راه را برای اکتشاف و تولید این ذخایر فوق سنگین هموار کردند، اما یکی از موضوعاتی که در صنعت نفت اکثر افراد در مورد آن بیاطلاع هستند، این است که پروژههای این بخش نیازمند منابع مالی هنگفتی هستند و با سقوط قیمت نفت این سرمایه گذاریها ممکن است به سرعت به میلیاردها دلار ضرر تبدیل شود .
این مفهوم، کلید درک مشکلات امروز ونزوئلا است.در سال ۲۰۰۷ میلادی، قیمت نفت در بازارهای جهانی در مسیر افزایش قرار گرفت. بدین ترتیب درآمدهای هنگفتی روانه خزانه رهبران کاراکاس شد. در آن دوره، دولت ونزوئلا از شرکتهای خارجی فعال در این کشور درخواست کرد قراردادها به گونهای تغییر یابد که شرکت ملی، سهامدار عمده باشد.
شرکتهای توتال، شورون، استاتاویل و بریتیش پترولیوم پذیرفتند که سهم خود در پروژهها را کاهش دهند اما دو شرکت اکسون موبیل و کونوکوفیلیپس از پذیرش این درخواست سرباز زدند. بدین ترتیب داراییهای آنها ملی شد. چاوز حتی حاضر به پذیرش رای شورای میانجیگری بانک جهانی در مورد لغو ملی شدن داراییهای این دو شرکت نیز نشد.
دو رویداد بر شکلگیری شرایط ناپایدار کنونی با وجود رشد ذخایر نفت این کشور تاثیرگذار بوده است: نخست کنار گذاشتن تخصص و دانش مورد نیاز برای توسعه میادین نفت سنگین این کشور و دوم، ناتوانی دولت چاوز در تامین بودجه مورد نیاز توسعه صنعت نفت ونزوئلا. در دوران گرانی نفت، چاوز میلیاردها دلار پول را در چارچوب اجرای طرحهای اجتماعی نابود کرد. اما وی و هوادارانش نتوانستند بودجه مورد نیاز اجرای طرحهای صنعت نفت را تامین کنند.
در سال ۲۰۰۳ میلادی و پس از اخراج گسترده کارکنان شرکت ملی نفت ونزوئلا نیز یک بار دیگر تولید نفت این کشور به کمتر از ۳ میلیون بشکه سقوط کرد. در سال ۲۰۰۷ میلادی و با تغییر مقدار سهام شرکتهای خارجی، باز هم تولید نفت ونزوئلا کاهش یافت. در سال ۲۰۱۵ میلادی، میانگین تولد نفت ونزوئلا به ۲.۶ میلیون بشکه در روز و ۲۰ درصد کمتر از سال ۲۰۰۶ میلادی کاهش یافت (تولید نفت ایران نیز بین سالهای 1384 تا 1394 به دلیل تحریمها یک و نیم میلیون بشکه کاهش یافته بود).
نکته قابل توجه اینکه در همین دوره با وجود اینکه ذخایر نفتی ایالات متحده ۲۰ درصد ذخایر ونزوئلا است، تولید نفت در آمریکا با ۸۶ درصد افزایش روبرو گردید.مصرف درآمدهای نفتی برای رفاه شهروندان اقدام خوبیست و نروژ مثال مناسبی برای مقایسه چگونگی رفتار دولتمردان با این درآمدهاست اما آیا جایی برای مقایسه میان نروژ و ونزوئلا وجود دارد؟آینده صنعت نفت این عضو اوپک، بدون اجرای سرمایه گذاریهای مورد نیاز در هالهای از ابهام قرار دارد اما بهترین راه پیشبینی آینده، ساختن آن است.