بانكداري ايراني - روزنامه اعتماد در گزارشی به بررسی ارتباط ایران و اروپا در ٤ سال گذشته پرداخت و نوشت: رابطهای شکننده که عزم دو طرف میگوید باید به رابطهای استراتژیک و همزمان کمهزینهتر بدل شود. در دو دهه گذشته، رابطه اتحادیه اروپا با ایران فارغ از مسائل روز هر مقطع زمانی هیچگاه به درجهای از استحکام نرسیده است که از اختلافهای دورهای و مقطعی سر سالم بیرون آورد.
در ادامه این گزارش آمده است: حقوق بشر، برنامه هستهای ایران و مناقشههای منطقهای اختلافهایی بودهاند که در ٢ دهه گذشته میان ایران و اروپا مطرح بودهاند. تا پیش از پیروزی حسن روحانی در انتخابات سال ١٣٩٢ و جابهجایی قدرت مجریه در ایران، امریکا و اروپا به طور مشترک یک سیاست واحد در برابر ایران را پیش میبردند؛ سیاستی که از آن با عنوان پروژه امنیتیسازی ایران نام برده میشود. پاشنه آشیل این سیاست تصویرسازی منفی از ایران در سطح جهانی بود و در سطح داخلی نیز دوطرف تلاش میکردند برنامه هستهای ایران را تا حد ممکن متوقف کنند. مسوول نشان دادن ایران در هر مشکلی که در خاورمیانه بروز پیدا میکند نیز یکی دیگر از ستونهای این سیاست بود. اروپا و امریکا همزمان سیاست اقتدارشکنی ایران با دو اهرم ایرانهراسی و تشدید تحریمها را پیگیری میکردند. در حوزه تحریم نیز قطع صادرات نفت ایران، مسدودسازی انتقال پول و ایجاد اختلال در حمل و نقل اعم از زمینی، دریایی و هوایی در دستور کار قرار داشت. اگر تا پیش از شکلگیری اجماع میان اروپا و امریکا، ایران باید تنها با تحریمهای مصوب کنگره و کاخ سفید روبهرو میشد پس از حصول این اجماع در دولت باراک اوباما، اروپاییها نیز به گعده تحریمکنندگان ایران اضافه شدند و ایران از چند مجرای اتحادیه اروپا، شورای امنیت سازمان ملل، کنگره امریکا و کاخ سفید مورد تحریمهای چندجانبه قرار گرفت.
خرید نفت از ایران به چند کشور خاص محدود شد و اروپاییها نیز اندکاندک در حال کاستن از نیاز خود به طلای سیاه ایران به عنوان بازویی از سیاست چماق علیه تهران بودند. همکاریهای بانکی ایران و قاره سبزنشینها قفل شد و البته این مساله اندک اندک به سایر حوزهها نیز تسری پیدا کرد. قطعنامههایی که پارلمان اروپا علیه ایران صادر میکرد به قطعنامههای کنگره امریکا و شورای امنیت اضافه شدند و حتی در برخی از موارد لحن تند و تیزتری هم داشتند.
** سقوط رابطه در دولت قبل، صعود رابطه در دولت یازدهم
سیدحسین موسویان، تحلیلگر ارشد مسائل سیاست خارجی که در دولت سازندگی سفر ایران در آلمان بوده درباره جایگاه ایران در عرصه سیاست خارجی کشورهای اروپایی میگوید: رابطه با ایران برای اروپا و همه قدرتهای جهانی و منطقهای مهم است. اما رابطه یک موضوع دوطرفه است. یک طرف سکه سیاست ایران است و روی دیگر سکه سیاست طرف اروپایی است. در این فضای تحلیلی توجه به دو نکته مهم است: اول اینکه از ابتدای انقلاب تاکنون رابطه با غرب، یکی از چالشهای کلیدی در سیاست خارجی ایران بوده است و اروپا هم جزو لاینفک غرب است. تا زمانیکه ایران تکلیف خود را درمورد این واقعیت و درمورد رابطه با غرب روشن نکند، نمیتوان با اروپاییها یک مذاکره جدی و اساسی برای تعیین و تکلیف روابط داشت تا بتوان چارچوبی مرضیالطرفین و روابطی باثبات و پایدار را تعریف و توافق کرد. نکته دوم اینکه اگر مروری بر سیاست خارجی ایران بعد از انقلاب داشته باشیم، سطح علاقه، مدارا و خویشتنداری ایران در رابطه با بلوک شرق در مقایسه با بلوک غرب بسیار متفاوت بوده و این تفاوت نیز غیرقابل انکار است.
آنچه در رابطه دوطرف امیدوارکننده بوده گفتوگوها و دیالوگهای مقطعی بوده است که نشان میدهد هم ایران و هم اروپا با وجود اختلافها و تضادها به سرمایهگذاری مادی و معنوی در رابطه دوجانبه بس نیازمندند. درحالی که اتحادیه اروپا همواره سعی کرده خط مشی واحد و مشخصی برای رابطه با ایران را در اختیار اعضا قرار دهد تا نوعی اجماع در برابر ایران در میان کشورهای عضو اتحادیه وجود داشته باشد اما برخی از کشورها فارغ از اینکه در ایران چه میگذرد و نگاه بینالمللی به تهران چیست، سعی در مدیریت و حفظ روابطه دوجانبه داشتهاند. همزمان با نگاه استراتژیکی که برخی کشورهای اروپایی به ایران دارند، تهران نیز به شکل سنتی مایل به تقویت رابطه با اروپا بوده است. ایران و اروپا در چند سال اخیر تجربههای متفاوتی را در رابطه دوجانبه از سرگذراندهاند، از رابطه نسبتا حسنه و روبهپیشرفت در دوره اصلاحات تا رابطه متشنج و روبهافول در دولتهای نهم و دهم.
حسین موسویان درباره رابطه ایران با اروپا در گذر زمان و دولتهای متفاوت در تهران به «اعتماد» میگوید: اگر روابط ایران و اروپا را بعد از انقلاب بررسی کنیم، روابط در دوره دولت نهم و دهم به پایینترین سطح تنزل سقوط کرد. بعد از برجام روابط ایران و اروپا تحولات چشمگیر و بسیار مهمی در ابعاد سیاسی و اقتصادی داشت. این توسعه سطح رابطه بهگونهای بود که دوطرف پرحجمترین روابط و تبادلات سیاسی سطح بالا را تجربه کردند.
در این سالها پرونده هستهای و بحرانهای منطقهای رخ داده نشان داد که تا چه اندازه نبود رابطه کاربردی میان ایران با اتحادیه اروپا میتواند هزینهساز باشد. اروپاییها امروز به این نتیجه رسیدهاند که ایران بسیار وسیعتر و بسیار مهمتر از این است که بتوان آن را در منطقه فراموش کرد. با بحرانهای سوریه، عراق، بحرین و یمن اتحادیه اروپا به این نتیجه رسیده که باید در تماس با تهران و پذیرش بازی ایران در منطقه باشد و تهران را به بازیگری برای گفتوگوهای منطقهای و تقویت ثبات از دست رفته در منطقه بدل کند. اتحادیه اروپا امروز و پس از آزمون و خطاهای بسیار پذیرفته است که ایران مانند هر کشور دیگری اهداف مشخص خود را در منطقه دارد و دیگران نمیتوانند برای این کشور مسوولیت تعیین کنند. امروز در محافل دیپلماتیک و در گزارشهای جامعی که در اتحادیه اروپا درباره «نقشه راه» رابطه با ایران منتشر میشود تاکید بر این اصل است که ایران شاید بازیگری نباشد که حرف آخر را در منطقه میزند اما در بسیاری از حوزهها یک بازیگر غیرقابل کتمان است. هزینهای که اتحادیه اروپا برای دنبال کردن سیاستهای خود در منطقه بدون ایران باید پرداخت کند بسیار بیشتر از هزینهای است که اگر با ایران باشد، باید بدهد. اروپای امروز در شرایطی قرار گرفته که من باب تجربه میداند اگربا ایران وارد فاز همکاریهای همهجانبه و دیالوگ نشود این فضا برای همیشه خالی نمیماند. بلافاصله سایر کشورها مانند چین و ژاپن میتوانند این خلأ را در ایران پر کنند. اتحادیه اروپا پس از حصول توافق هستهای در نیمه جولای سال ٢٠١٥ به این نتیجه رسید که برای تحکیم رابطه در حوزههایی که همپوشانی منافع دارند و همچنین نگاه داشتن فضایی برای گفتوگو در حوزههای مورد اختلاف باید استراتژی میان و بلندمدتی را تعریف کند.
البته اروپاییها به نسبت سایر بازیگران بینالمللی هوشیاری جدیتری به خرج دادند و با مشاهده عزم و نیاز دولت وقت امریکا به حل مساله هستهای با ایران، از آغاز دولت یازدهم روند یخ زدایی از رابطه با تهران را آغاز کردند. در چنین فضایی، ایران در حالی مذاکره با ١+٥ را آغاز کرد که اروپاییها از همان زمان کلید خوردن این مذاکرات و حضور حسن روحانی که شیخ نام آشنایی برای آنها بود نزدیک شدن به تهران را آغاز کردند. درحالی که نخستین توافق میان ایران و ١+٥ معروف به توافق ژنو در آذرماه ١٣٩٢ به دست آمد، اما از پیش از این تاریخ فضای رفت و آمدی میان ایران و سایر کشورها به خصوص اروپاییها بازتر شد. توافق ژنو را میتوان نخستین ضربهای دانست که به پروژه ایران هراسی وارد شد و البته که نمودار رفت و آمدها به ایران از آذر ١٣٩٢ تغییر خود را آغاز کرد و پس از تیر ماه ١٣٩٤ به اوج خود رسید. پایبندی ایران به مفاد تفاهمهای به دست آمده چه در قالب ژنو و چه توافق نهایی به سرعت از رنگ و لعاب ایرانهراسی کاست.
با تولد برجام، نخستین نشانههای تغییر در رویکرد اتحادیه اروپا و پارلمان اروپایی دیده شد. دو قطعنامه پارلمان اروپا که پس از حصول برجام صادر شد هرچند که هنوز اتهامهای واهی را علیه ایران مطرح میکرد اما از لحن کاملا متفاوتی برخوردار بود. تغییر رفت و آمدها به ایران از مقصد پایتختهای اروپایی از تیر ١٣٩٤ کاملا مشهود شد و مهمانهای اروپایی ایران هم تغییر سطح داشتند و هم تغییر شعار و سوژه سفر. ایران، کشوری که امریکا، برخی متحدان منطقهای آن و رژیم اسراییل تلاش داشتند آن را با عنوان عامل بیثباتی و مخل امنیت معرفی کنند با برجام به کشوری که میتواند شریکی اقتصادی و طرف مذاکرهای مطمئن باشد، تغییر نام یافت.
جدیترین تغییر در رابطه ایران با کشورهای اروپایی صورت گرفت. هرچند که هنوز دو طرف سرفصلی از اختلافها را در کتاب رابطه دوجانبه در دولت یازدهم تجربه میکنند که مهمترین آنها مساله اختلافهای حقوق بشری و همچنین نگاه به مسائل منطقه است اما مهمترین دستاورد دولت یازدهم، آغاز دوباره گفتوگو و دیالوگ میان ایران و اتحادیه اروپا است. جرقههای این گفتوگو در حالی زده شده است که تا پیش از توافق هستهای به سختی میتوانستیم از تفاوت میان امریکا و اروپا سخن بگوییم. در حالی که تا پیش از حصول برجام، گفتوگوها میان ایران و اروپا صرفا به مسائل هستهای محدود میشد و اروپاییها تلاش میکردند در اجماع به دست آمده با دولت امریکا علیه ایران شکافی ایجاد نکنند با به دست آمدن توافق هستهای و پس از آن در مرحلهای مهمتر یعنی اعلام اجرای آن توسط ایران در ژانویه ٢٠١٥، اروپاییها از جمله فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا بحثهای غیرهستهای را نیز با ایران آغاز کرد؛ به بیان دیگر با برجام، حوزههای کاری ایران و اروپا تغییر کرد و اتحادیه اروپا عملا وارد بحثهای منطقهای با ایران شد. ایران در لنز اتحادیه اروپا از بازیگری که بخشی از مشکل است به بازیگری که بخشی از راهحل است، تغییر نقش داد.
نکته جالب توجه در رفت و آمدهای ایران و اروپا این است که عملا درحالی که به نظر میرسد با برجام این ایران است که از بن بستهای ناشی از محدودیتها خارج شده اما بررسی آماری رفت و آمدها نشان میدهد که طرفهای مقابل بیش از مقامهای ایرانی به مقصد پایتخت کشورهای اروپایی به تهران آمدهاند. درحالی که وزیرخارجه ایران ٤٦ بار به کشورهای اروپایی در این مدت سفر کرده تعداد سفرهای وزرای خارجه سایر کشورها به تهران ٥٤ بار بوده است.
** رابطه با اروپا از گفتوگوهای انتقادی تا تحریمهای همهجانبه
گفتوگوهای ایران و اروپا چندمرحله داشته است: از ١٩٩٢ تا ١٩٩٧،اتحادیه اروپا و ایران گفتوگوهای انتقادی را کلید زدند تا برخی دغدغهها مانند اختلافهای حقوق بشری را حل و فصل کنند. از سال ١٩٩٨ تا ٢٠٠٢ نیز دو طرف گفتوگوهای جامع را آغاز کردند تا به نوعی نگاهی وسیعتر در رابطه دو جانبه را شامل شوند. درحالی که اختلافهای حقوق بشری به فاکتوری ثابت در این گفتوگوها بدل شده بود، در چارچوب گفتوگوهای جامع ایران و اروپا صحبت درباره همکاریهای اقتصادی و سیاسی نیز اندک اندک جای خود را باز کرد. درنهایت گفتوگوهای جامع در سال ٢٠٠٢ به دلیل پرونده هستهای ایران و سر و صداهای ناشی از آن متوقف شد. با شکست گفتوگوهای ایران و تروئیکای اروپایی در سال ٢٠٠٥ که عمدهترین دلیل آن هم کارشکنی امریکا بود، موجی از قطعنامههای شورای امنیت علیه ایران آغازشد. قطعنامههایی که با چراغ سبز اروپا هم روبه رو شده بودند. قطعنامههای ١٦٩٦ در ٢٠٠٦، ١٧٣٧ و ١٧٤٧ در ٢٠٠٧، ١٨٠٣ و ١٨٣٥ در ٢٠٠٨، ١٨٨٧ در ٢٠٠٩ و در نهایت هم ١٩٢٩ در ٢٠١٠ حلقهها را یک بر یک بر تهران تنگتر کرد. دراین فاصلههای زمانی اروپا نه تنها با تحریمهای شورای امنیت علیه ایران همراه شده بود، بلکه کانالی را برای تحریمهای صرفا اروپایی نیز باز کرد. درسال ٢٠١٢ اتحادیه اروپا یک قدم دیگر برای تشدید تحریمها برداشت و واردات نفت از ایران را تحریم کرد. در نگاهی خلاصه باید گفت که از سال ٢٠٠٣ مساله هستهای بر تمام جنبههای رابطه ایران و اروپا سایه انداخته بود و در سال ٢٠٠٥ دیگر این مساله تمام اکسیژن موجود برای نفس کشیدن و ادامه حیات این رابطه را ربود.
با بالاگرفتن تنش میان امریکا و اروپا با ایران دیگر کسی از همکاریهای سیاسی- اقتصادی دو طرف یا ادامه گفتوگوهای در نیمه راه مانده سخنی به میان نمیآورد. درحالی که اتحادیه اروپا در آن بازه زمانی بر سیاست دو جنبهای دیپلماسی و تحریم تاکید داشت تمام حرفها در این باره یا به مسائل هستهای مربوط میشد یا به انتقادهای هرازچندگاهی به مسائل حقوق بشری در ایران. عملا منظور از دیپلماسی در آن زمان شاید عدم استفاده از زور بود. در نهایت با روی کارآمدن دولت حسن روحانی و ارادهای که در دولت اوباما برای تبدیل کردن حل و فصل مساله هستهای ایران به دستاوردی در حوزه سیاست خارجی وی شکل گرفت، در جولای ٢٠١٥ برجام متولد شد و در آوریل ٢٠١٦، فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا به همراه چند کمیسیونر این اتحادیه به تهران آمدند. سفری برای گشودن فصلی نو در رابطه اتحادیه اروپا با تهران و شاید هم ادامه دادن گفتوگوها از آنجا که قطع شده بود. اتحادیه اروپا و ایران در حال حاضر به دنبال گسترش دادن رابطه خود در حوزههای محیط زیست، تغییرات جوی، مدیریت مهاجرت، حمل و نقل و انرژی، آموزش و کمکهای انساندوستانه هستند. از سوی دیگر تا پیش از توقف رشد رابطه ایران و اتحادیه اروپا در سال ٢٠٠٥، دو طرف رایزنیهای اولیهای را در خصوص آینده توافقنامه تجارت و همکاری (TCA) آغاز کرده بودند. این توافق در حال حاضر جای خود را به توافقنامه همکاری و مشارکت (PCA) داده است و به نظر میرسد که چنین توافقنامهای باید هدفی میانه برای رابطه ایران و اتحادیه اروپا باشد.
از سوی دیگر بسیاری از تحلیلگران مسائل ایران و اروپا میگویند که اروپا باید حمایت خود از الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی را ادامه دهد تا ایران به اقتصاد جهانی از این کانال پیوند بخورد. فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در آخرین سفر خود به تهران که سال گذشته رخ داد رسما اعلام کرد که اتحادیه اروپا از الحاق ایران به سازمان تجارت جهانی استقبال میکند.
دیالوگ سطح عالی در سایه اختلافها و تحریمهای حقوق بشری
با توجه به افزایش رفت و آمدها میان ایران و اروپا در یک سال و نیم گذشته از حصول برجام، دو طرف به گفتوگوهای استراتژیک و ساختارمند نیاز دارند. تحلیلگران مسائل اروپا میگویند که منظور از استراتژیک این است که دو طرف باید گفتوگوهای خود را فراتر از لیستهای مشخص و طبقهبندی شده از موضوعات ادامه دهند. باید در یک تصویرسازی بتوانند قاب بزرگتری را فرض کنند و صرفا برای آینده نزدیک برنامهریزی نکنند. گفتوگوهای سطح عالی که در
٨ و ٩ فوریه سال ٢٠١٦ میان ایران و اروپا آغاز شد طبق برنامهریزیهای انجام شده باید منجر به مشخص شدن حوزههای آتی همکاری میان ایران و این اتحادیه شود.
دو طرف در حوزههای انرژی، تحقیقات و نوآوری، حمل و نقل و همکاریهای اقتصادی کارگروههای کارشناسی برای شناسایی و برآورد حوزههای کاری تعیین کردهاند. از سوی دیگر در مدت یک سال و نیم گذشته از عمر اجرای برجام، هیاتهای عالیرتبه ایرانی با سفر به بروکسل به بررسی حوزههای همکاری در زمینههای آموزش و تحقیقات و همچنین سرمایهگذاری و همکاریهای اقتصادی پرداختهاند. آخرین دور از گفتوگوهای سطح عالی میان ایران و اتحادیه اروپا در ٩ نوامبر ٢٠١٦ در بروکسل برگزار شد و در حاشیه آن نیز گفتوگوهای حقوق بشری دوطرف صورت گرفت. پیشبینی میشود که دور سوم این گفتوگوها نیز در خرداد یا تیرماه سال جاری برگزار شود.
با وجود آغاز گفتوگوهای جدید میان ایران و اتحادیه اروپا و اینبار با عنوان گفتوگوهای سطح عالی اما این نکته قابل کتمان نیست که مساله حقوق بشر از اختلافهایی میان ایران و اروپا است که به راحتی قابل حل نیست. به نظر میرسد که اروپاییها با پیشرفت این گفتوگوها هم چندان راحت نباشند چرا که خطوط قرمز ایران مانند احکام اعدام و قصاص ثابت است و شرط ایران این است که نمیتوان توامان با مذاکره، صدور قطعنامههای نقض حقوق بشری علیه ایران از سوی اتحادیه اروپا هم ادامه پیدا کند.
گفتوگوهای حقوق بشری میان ایران و اتحادیه اروپا به عنوان بخشی از گفتوگوهای سطح عالی ادامه دارد اما به گفته منابع آگاه ایرانی این دیالوگهای حقوق بشری در جریان نیست و بافاصله است. یکی از اصلیترین اعتراضهای ایران نیز ادامه روند صدور قطعنامههای تحریمی علیه ایران به بهانه مسائل حقوق بشری است. فدریکا موگرینی، مسوول سیاستخارجی اتحادیه اروپا نیز بارها به پابرجا بودن تحریمهای مرتبط با حقوق بشر در سخنان خود اشاره کرده است. وی سال گذشته نیز در نشست خبری مشترک با وزیرخارجه کشورمان در تهران دراین خصوص گفت: «ما دارای بالاترین استانداردهای حقوق بشری نسبت به سایر شرکای خود هستیم و در پارلمان بر گفتوگو در این زمینه تاکید داریم. بسیاری از شرکای ما در جهان به این موضوع اعتقاد دارند که ما از فرآیندها و رویههای مختلفی که برای اروپاییها وجود دارد، همواره دفاع کردیم. ما اصول مشخصی داریم و همیشه اصل ما مبتنی بر گفتوگو است.»
اظهارات فدریکا موگرینی در یک سال گذشته از زمان حضور وی در تهران در رفتار اتحادیه اروپا نیز نمود عینی داشته و مقامهای دوطرف تاکید دارند که ایران و اروپا در همه زمینهها امکان همکاری با هم را دارند و اروپا در همه حوزهها از گفتوگو با ایران استقبال میکند. شاید مهمترین تحول در حوزه گفتوگوهای ایران و اتحادیه اروپا نیز در ٢٢ ماه مه سال ٢٠١٦ و با اعزام تیمی از جانب اتحادیه اروپا برای استقرار در سفارت هلند در ایران رخ داد. درحالی که رایزنیها میان ایران و اتحادیه اروپا برای استقرار دفتر این اتحادیه همچنان ادامه دارد به نظر میرسد که دو طرف هنوز بر سر جزییات تشکیل چنین دفتری به نتیجه نرسیدهاند. موسویان با اشاره به جنجالهایی که در داخل برای بازگشایی دفتر نمایندگی اتحادیه اروپا درایران صورت گرفت به «اعتماد» میگوید: در چهار سال اخیر درست مانند گذشته با چالشهای اختلافات کلیدی روابط ایران و غرب هم مواجه بودیم. هیچ دولتی هم قادر به حل این چالشها نخواهد بود مگر اینکه جمهوری اسلامی درمورد روابط با غرب درسطح ملی تصمیمگیری کند.
** نگاه جدید ایران به بازوهای اجرایی متفاوت در اتحادیه اروپا
درحالی که نقش اتحادیه اروپا در چهار سال گذشته در پیشبرد مذاکرات هستهای بسیار چشمگیر بوده است اما آنچه که باید به آن اعتراف کرد این است که تهران در سه دهه اخیر عمدتا نگاه مثبت چندانی به کلیتی به نام اتحادیه اروپا نداشته است. اتحادیه اروپا عملا در مسیر بیش از یک دههای مذاکرات هستهای ایران و تا پیش از روی کار آمدن دولت یازدهم نتوانسته بود قدرت میانجیگری خود میان ایران و امریکا و همچنین توان دیپلماتیک خود را به رخ بکشد لذا عملا ایران ترجیح میداد رابطه خود را به شکل دوجانبه با تکتک کشورهای اروپایی بهبود ببخشد. با اینهمه اتحادیه اروپا در چندسال گذشته نه صرفا در مقوله مذاکرات هستهای ایران بلکه در سایر پروندهها مانند پروندههای منطقهای نیز تلاش کرده اجماع کشورهای اروپایی را به تصویر بکشد و از خود چهره یک بازیگر چندلایه با توان مضاعف شده را نمایش بدهد. برخی از تحلیلگران مسائل اتحادیه اروپا میگویند که از لنز ایران سه بازیگر اروپایی هستند که تهران باید به آنها توجه داشته باشد: کشورهای عضو، سرویس عملیات خارجی اروپایی، کمیسیون و پارلمان اروپا. برای ایران اهمیت کشورهای عضو اتحادیه در مسائل تجاری و همکاریهای اقتصادی است. کشورهای اروپایی پس از حصول برجام و بازگشت ایران به عرصه بینالمللی در حال تلاش برای تقویت و توسعه ارتباطهای اقتصادی خود با تهران هستند. در سال ٢٠١٦ میلادی به عنوان نمونه با توجه به ثمر نشستن توافق هستهای و ورود ایران و ١+٥ به فاز اجرا، سطح رابطه تجاری ایران و اروپا نسبت به سال ٢٠١٥ دو برابر شده بود. با این وجود باید گفت که رقم تجاری فعلی میان دو طرف در یک سال گذشته و با وجود برداشته شدن برخی از موانع بینالمللی پیش روی تجارت با ایران، نصف رقم تجاری میان ایران و اروپا در سال ٢٠١١ است. از سوی دیگر کشورهای عضو اتحادیه اروپا به دلیل کمپانیهای گازی که در هرکدام از آنها جا خوش کردهاند مانند شل و توتال برای ایران دارای اهمیت هستند.
ایران همواره به دنبال جذب سرمایهگذاری این کمپانیها در حوزه انرژی بوده است. در حوزه سرویس عملیات خارجی اتحادیه اروپا، هلگا اشمید یکی از چهرههای نامآشنا برای ایرانیها است و برخی از منابع غربی از او با عنوان چهره نسبتا مورد اطمینان تهران یاد میکنند. اشمید مسوولیت حضور در جلسات کمیسیون مشترک برجام را هم دارد و به نوعی نماینده اتحادیه اروپا در مقوله توجه به چگونگی اجرای برجام است. کمیسیون و پارلمان اروپایی نیز به عنوان بازیگران سطح دو با توجه به استانداردهای سیاست خارجی اتحادیه اروپا شناخته میشوند و البته که هر دو آنها در مسیر اتخاذ سیاستی جامع نسبت به ایران از سوی کشورهای اروپایی مهم محسوب میشوند. ایرانیها نیز به خوبی اهمیت این نکته را میدانند و سفر کمیسیونرهای متفاوت در بخشهای متنوع کاری به تهران با استقبال گرم همتاهای آنها در تهران روبه رو شده است. ایران و اتحادیه اروپا برای برخورداری از رابطهای جامعتر و بسط دادن حوزه همکاریهای خود باید بر نقش کمیسیون و پارلمان اروپا در رابطه دوجانبه بیفزایند.
کمیسیون اتحادیه اروپا در چارچوب کاری تعیین شده نقش بسیار مهمی را در تصمیمگیریهای اتحادیه در تمامی حوزهها و به خصوص سطح و جنس رابطه با کشورهای غیراروپایی بازی میکند. زمانی که فدریکا موگرینی، مسوول سیاست خارجی اتحادیه اروپا در آوریل سال ٢٠١٦ به ایران سفر کرد در دیدار با همتاها و مقامهای ایرانی حوزههای بالقوه برای همکاریهای دوطرف در پروندههای اقتصادی، انرژی، محیط زیستی، مهاجرت، مبارزه با قاچاق انسانی و مواد مخدر، کمکهای بشردوستانه، حمل و نقل، حمایتهای مدنی، علوم و تکنولوژی هستهای را بررسی کرد.
** وقت بازی ایران در زمین اروپا است
با اینهمه هم ایران و هم اتحادیه اروپا به خوبی میدانند که تقویت رابطه دو جانبه در خلأ صورت نمیگیرد. برخی از تحلیلگران رابطه ایران و اروپا، نبود ضلع سومی به نام ایالات متحده در این رابطه را یکی از اصلیترین چالشها میدانند و اعتقاد دارند که خصومتورزی تهران و واشنگتن به نوعی به سرعتگیر توسعه و تقویت رابطه ایران و اتحادیه اروپا هم بدل شده است. رابطه ایران و اروپا در چند سال گذشته همواره متاثر از فاکتور سومی به نام امریکا بوده است. در برخی مقاطع زمانی مانند چندسال پس از حمله امریکا به عراق در سال ٢٠٠٣ میلادی، اروپاییها ترجیح دادند رابطه با ایران را تا حدودی با امریکا هماهنگ کنند. از سوی دیگر از جانب ایران نیز همواره نگاه به اروپا تا حدودی متاثر از نبود امریکا بوده است. با اینهمه به نظر میرسد که اروپاییها آنطور که فدریکا موگرینی نیز میگوید به دنبال توسعه استقلال سیاسی و امنیتی خود از ایالات متحده در سالهای آتی هستند.
این تصمیم جدید اروپاییها میتواند فضای بازی را برای ایران فراهم کند. البته در این فضای بازی قطعا امکان ایجاد شکاف عمیق میان واشنگتن و بروکسل نیست اما تهران میتواند با نزدیک شدن به اتحادیه اروپا تا حدودی ترمز تندرویهای ترامپ علیه خود را کنترل کند. موسویان در پاسخ به این سوال که ایران تا چه اندازه میتواند بر ظرفیت اروپا برای تبدیل شدن به ترمزی در برابر رفتارهای تند ترامپ سرمایهگذاری کند، میگوید: در چنین بحثی چند نکته را باید مورد توجه قرار داد؛ در هر شرایطی که اروپا بین ایران و امریکا قرار گیرد، امریکا را انتخاب خواهد کرد چون حجم روابط اقتصادی، سیاسی، تکنولوژیک، سرمایهگذاری، امنیتی و نظامی آن با امریکا قابل مقایسه با ایران نیست. نکته دوم این است که گاهی اوقات اروپا میتواند رادیکالتر از امریکا شود. فراموش نکنیم وقتی که شعار نفی هولوکاست و نابودی اسراییل در دولت قبل مطرح شد، موضع اروپاییها بسیار شدید بود. این اروپا بود که در تحریم بانک مرکزی و نفت ایران پیشقدم شد. نکته سوم این است که شانس پیشرفت در روابط سیاسی و اقتصادی با اروپا بالاست. اما یک معادله هم وجود دارد و اینکه هرچه تقابل ایران و امریکا بیشتر شود، اروپاییها در روابط با ایران محتاطتر خواهند شد.
موسویان با اشاره به اینکه با توجه به این سه اصل باید یک استراتژی هماهنگ ملی برای بهرهبرداری از ظرفیتهای زیاد توسعه روابط با اروپا داشت، میگوید: دستگاهها و بازیگران داخلی با الگو قرار دادن این استراتژی باید هماهنگ عمل کنند. ما با امریکا نه رابطه دیپلماتیک داریم و نه یک دیالوگ درمورد اختلافهای دو جانبه. لذا نمیتوان توقعی از رفع خصومتها یا درک مشترک داشت. منتها با اروپا رابطه سیاسی و اقتصادی داریم و درتمام سطوح دیالوگ داریم. با این مقدمه میتوان گفت اروپا به ثبات و امنیت ایران علاقهمند است اما این را نمیتوان در مورد امریکا گفت. اروپا وزن استراتژیک ایران را درک میکند و دنبال یک ایران دست نشانده نیست اما این را در مورد امریکا نمیشود تایید کرد.
یکی از اصلیترین مسوولیتهایی که در این خلأ رابطه تهران – واشنگتن برای اتحادیه اروپا به خودی خود تعریف شده، حمایت از توافق هستهای و نظارت بر اجرای کامل آن از سوی تمام بازیگران حاضر در این گعده به خصوص ایالات متحده است. در ١٠٠ روز گذشته از آغاز به کار رسمی دولت دونالد ترامپ تمام شواهد و قراین حاکی از این است که اروپا مقابل امریکا در بحث برجام ایستاده است. حضور دونالد ترامپ در کاخ سفید عملا منتهی به فاصله گرفتن اروپا از امریکا در برخی حوزهها شده و یکی از پررنگترین این حوزهها ایران است. درحالی که واشنگتن دوشادوش رژیم اسراییل و برخی از متحدان منطقهای خود تلاش میکند مساله فعالیتهای منطقهای ایران را به بهانه جدیدی برای پروژه ایرانهراسی بدل کنند و در نشست اخیر شورای امنیت درباره مساله صلح خاورمیانه، نیکی هیلی، نماینده امریکا ادعا میکند که این ایران است که مشکل اصلی منطقه است و نه اختلاف اسراییل و فلسطین اما نمایندگان کشورهای اروپایی جز بریتانیا که او هم تنها اشاره کوچکی به نام ایران داشت، نطقهای خود را صرفا به مساله فلسطین اختصاص دادند و در زمین بازی اسراییل و امریکا برای پیشبرد پروژه ایرانهراسی از تریبون سازمان ملل بازی نکردند. از سوی دیگر هرچند که ترامپ میگوید مایل به کار کردن با اتحادیه اروپایی منسجم است اما گفتار و کردار رییسجمهور تازهنفس امریکا در مواجهه با بریتانیا و مساله برگزیت عملا اروپاییها را نگران تلاشهای امریکای جدید برای ایجاد انشقاق در اتحادیه کرده است. همزمان رابطه زیگزاگی کاخ سفید با کرملین نیز هنوز سیاستهای مشخص ترامپ در قبال روسیه را برملا نکرده و اروپاییها در روزهای اوج اختلاف با کرملین به خصوص در مساله اوکراین و الحاق کریمه به روسیه، نگران بازیهای پشتپرده روسی رییسجمهور جدید امریکا هستند.
ترامپ حتی در مواجهه با ترکیه و شخص رجب طیب اردوغان نیز بازی مخالف با اتحادیه اروپا را پیش میبرد و در حالی که اروپاییها به دنبال مهار موجی از اختلافها با رییسجمهور ترکیه هستند و با نتیجه همهپرسی ترکیه به نفع اردوغان نیز با احتیاط برخورد کردند، رییسجمهور امریکا در زمره نخستین کسانی بود که به اردوغان این پیروزی در همهپرسی برای اصلاح قانون اساسی را تبریک گفت. در چنین شرایطی اگر مشکلات اروپا را ١. بحران اقتصادی ٢. گرایش راست افراطی ٣. مشکل حضور تروریسم ٤. بحران مهاجرت و پناهجویان ٥. رابطه با امریکای ترامپ که منتقد ناتو هم است و ٦. رابطه با روسیه بدانیم باید گفت که تهران در تمام این زمینهها امکان کمک به اروپا را دارد.
توسعه هوشمندانه رابطه، استراتژی است که ایران در نقشه راه مراوده با قاره سبزنشینها برای خود ترسیم کرده است. توسعهای که در آن باید تغییر نگاه اروپا نسبت به دین اسلام در مرحله نخست با توجه به فعالیتهای مخرب جریانهای افراطی منسوب به اسلامگرایی و منفیزدایی از نگاه اروپاییها به تهران جا داشته باشد. بسیاری از تحلیلگران مسائل اروپا اعتقاد دارند که تهران با توجه به فضای به وجود امده پسابرجام و همچنین بحرانهای رنگارنگ منطقهای و نفوذی که در کشورهایی چون سوریه و عراق دارد میتواند توجه اروپا را به دستاوردهای همکاری با خود جلب کند. به گفته این تحلیلگران اروپا یک بار در جریان قانون داماتو مصوب سال ١٩٩٥ که یک سال بعد در ١٩٩٦ اجرایی شد از امریکا فاصله گرفت و به عنوان نمونه شرکت فرانسوی توتال برخلاف توصیههای امریکا به تحریمهای داماتو توجهی نکرد و بازار ایران را برای خود حفظ کرد. تحلیلگران مسائل اروپا میگویند که این سابقه به ایران این امکان را میدهد که بر همکاری با اروپا در نبود رابطه با امریکا فکر کند. موسویان در پاسخ به این سوال «اعتماد» که آیا شانس توسعه رابطه با اروپا در دوره ترامپ برای ایران بیشتر است، افزود: در دوره ترامپ شانس توسعه روابط ما با اروپا هم میتواند خیلی بیشتر شود و هم میتواند مجددا سقوط کند. برای بهرهبرداری از فرصتهای دوران ترامپ برای توسعه روابط ایران و اروپا و کاهش تهدیدهای این روابط، باید برنامه و استراتژی هماهنگ ملی داشت.
** تبدیل ایران از بخشی از مشکل به بدنهای از راهحل
علاوه بر همکاری در حوزههای روابط دوجانبه، اتحادیه اروپا مایل به توسعه رایزنیهای خود با تهران در حوزه پروندههای منطقهای است. بعد از برجام یکی دیگر از اتفاقهایی که در رابطه ایران و اتحادیه اروپا رخ داد، باز شدن فضا برای همکاریهای منطقهای و مبارزه با جریانهای تروریستی بود. درحال حاضر مبارزه با داعش به خصوص در عراق تبدیل به فرصتی فوری و مهم برای همکاری و گفتوگو میان ایران و اتحادیه اروپا شده است. برای ایران ثبات و امنیت در عراق حایز اهمیت است و همچنین ایران به داعش به چشم تهدیدی بالقوه در حیاط خلوتش نگاه میکند. اتحادیه اروپا به خوبی میداند که برداشته شدن موانع گفتوگو با ایران در نتیجه برجام و همچنین احیای دوباره گفتوگوهای هدفمند میان تهران و قاره سبزنشینها میتواند همکاریهای مشترک بر سر مبارزه با داعش را آسانتر کند. با وجود آنکه تفاهم کلی میان ایران و اروپا بر سر مبارزه با داعش و برقراری ثبات در سایه دولت مرکزی در عراق شکل گرفته است اما به نظر میرسد که در اصلیترین پرونده سالهای اخیر منطقه که سوریه است، رسیدن ایران و اروپا به درک مشترک درخصوص سوریه چندان آسان نیست. درحالی که پس از برجام ایران بلافاصه در نشستهای سوریه در وین مورخ اکتبر و نوامبر ٢٠١٥ شرکت کرد، اما همکاریهای قاره سبز نشینها با تهران در مورد سوریه سخت است. هرچند که هم اروپا و هم ایران خواهان ریشه کنی داعش در سوریه هستند اما به نظر میرسد که اختلاف بر سر ماهیت دولت بعدی در سوریه و همچنین سرنوشت بشار اسد کار را برای همکاری دو طرف در سوریه اندکی سخت کند.
فدریکا موگرینی در نشست خبری با محمد جواد ظریف در جریان دومین سفر خود به تهران در فروردین ٩٥ به خوبی حوزههای همکاری با ایران و اتحادیه اروپا را تشریح کرد: ما به دنبال گفتوگوهایی با ایران هستیم که در سطح سازنده است، در حوزههای منافع مشترک همکاریهای بسیار را به دنبال میآورد و در این گفتوگوها باید منافع مشترک شهروندان ما نیز تامین شود. گفتوگوهایی که باید شفاف و انتقادی در حوزههایی باشد که با هم اختلاف نظر داریم. باید در سایه این گفتوگوها به زمینههای مشترک همکاری فکر کنیم و این گفتوگوها را هم در عمل و هم در زبان سازنده بدانیم. بنابراین ما به دنبال گفتوگوهای جامع، مشارکتی، انتقادی در صورت نیاز و سازنده با ایران هستیم.
*منبع: روزنامه اعتماد، 1396.2.10