کد خبر: ۷۸۵۴۸
تاریخ انتشار: ۱۰:۱۲ - ۱۹ مرداد ۱۳۹۵ - 09 August 2016
دوران امامت امام رضا(ع)، دورانی بسیار حساس بود. پس از مرگ هارون، خلیفه عباسی، جدال میان دو فرزندش، امین و مأمون، فرصت جدیدی را برای فعالیت بیشتر گروه هایی مانند شیعیان پدید آورد که تا پیش از آن، به شدت محدود شده بودند.
روزنامه خراسان در صفحه اندیشه در گفت و گو با حجت الاسلام محمد الهی خراسانی، به راهبردهای مدیریتی امام رضا(ع) اشاره کرد و نوشت: دوران امامت امام رضا(ع)، دورانی بسیار حساس بود. پس از مرگ هارون، خلیفه عباسی، جدال میان دو فرزندش، امین و مأمون، فرصت جدیدی را برای فعالیت بیشتر گروه هایی مانند شیعیان پدید آورد که تا پیش از آن، به شدت محدود شده بودند.

در این گفت و گو که در شماره سه شنبه 19 مرداد 1395 خورشیدی با مدرس حوزه و دانشگاه و مدیر مدرسه علمیه حضرت مهدی(عج) انتشار یافت، می خوانیم: با این حال، گمان می رفت با پیروزی مأمون، آغاز خلافت او و در پی آن، اجبار امام رضا(ع) به پذیرش ولایتعهدی و آوردن اجباری آن حضرت به مرو، شرایط دوستداران اهل بیت(ع) دوباره تغییر خواهد کرد و چه بسا، این اقدام، به زعم دستگاه خلافت عباسی، مقدمه ای برای محدود کردن امامان شیعه(ع) و خارج کردن آن بزرگواران از دسترس عموم مسلمانان بود؛ اتفاقی که اگر روی می داد، بزرگ ترین مانع و خطر ممکن در برابر نشر آموزه های ناب و معارف اصیل اسلامی بود. 

با این حال، امام رضا(ع) با اتخاذ راهبردهایی هوشمندانه، تهدیدهای پیش رو را به فرصت تبدیل کردند. زمانی که رویدادها و شرایط دوران امامت امام رضا(ع) را با رویدادها و شرایط دوران حاضر می سنجیم، برخی شباهت ها را مشاهده می کنیم؛ شباهت هایی که باعث می شود، بیش از هر زمان دیگر، به بازخوانی و بازشناسی الگوی مدیریت راهبردی امام رضا(ع) در مواجهه با موانع و مشکلات، توجه کنیم. 

آنچه در پی می آید، گفت وگوی خراسان با حجت الاسلام محمد الهی خراسانی، مدرس حوزه و دانشگاه و مدیر مدرسه علمیه حضرت مهدی(عج) (واحد دانشگاهیان)، درباره برخی شباهت های دوران ما با عصر امامت امام رضا(ع) است. به دلیل پیوستگی مباحث حجت الاسلام الهی خراسانی، ترجیح دادیم پرسش هایمان را از مطلب حذف و آن را در قالب یک نوشتار پیوسته به شما خوانندگان عزیز و ارجمند، تقدیم کنیم.

**نخستین ویژگی مشترک؛ تعدد مکاتب فکری
دوران امامت امام رضا(ع)، دوران پرفراز و نشیب و پر واقعه ای است که به نظر می رسد شباهت هایی با دوران ما و وقایع پیچیده ای که این روزها شاهد آن هستیم، داشته باشد. بنابراین، راهبرد امام رضا(ع) در دوران امامتشان، می تواند الگویی مناسب برای افرادی باشد که در دوران پرغوغای ما، می خواهند راه آن حضرت را دنبال کنند. 

یکی از مهم ترین ویژگی های دوران امامت ثامن الحجج(ع)، تعدد مکاتب و جریانات فکری در جامعه بود. اگر نگاهی به تاریخ اسلام بیندازیم، در می یابیم که هرچه از عصر رسول خدا(ص) فاصله می گیریم، همزمان با افزایش اختلافات فکری و اعتقادی، نحله های مختلف فکری، کلامی و فقهی، یکی بعد از دیگری شکل می گیرند. 

در دوران امامت امام رضا(ع) شاهد گرم شدن بازار اهل نص و اهل رأی هستیم. اهل نص به سنت نبوی و اسناد و نصوص دینی تکیه می کردند و اهل رأی، اجتهاد را در مقابل نص قرار می دادند. جریان خوارج نیز در این دوره فعال بود و در مقابلش، جریان مرجئه قرار داشت. در مقابل جریان اهل حدیث هم، جریان معتزله به ارائه تفکراتش می پرداخت. 

حتی فراتر از این دوگانه های کلامی، انشعاباتی در میان شیعیان نیز به وجود آمده بود و جریاناتی مانند زیدیه و فطحیه در جامعه فعالیت داشتند. جریان بسیار خطرناک و مرموز غُلات نیز، در دوران امامت امام رضا(ع) فعال بود و جامعه را نسبت به تفکرات شیعی بدبین می کرد. از سوی دیگر، افکار الحادی هم، از آن سوی مرزهای سرزمین های اسلامی، در جامعه رواج پیدا کرده بود. 

حال تصور کنید در چنین شرایطی، فردی به عنوان خلیفه بر جامعه تسلط دارد که افزون بر فریبکاری، شخصی علاقه مند به مباحث فکری با گرایش معتزلی است. مأمون، فردی است که دارالحکمه را تأسیس کرد و نهضت ترجمه متون علمی یونانی به زبان عربی را به راه انداخت. او جلسات مختلف مناظره و مباحثه برگزار می کرد و خود نیز در آنها حاضر می شد و به اظهار نظر می پرداخت. 

طبعاً چنین رویکردی، فضای حاکم بر جامعه را غبارآلوده تر و زمینه را برای گسترش تفکرات انحرافی، بیشتر مهیا می کرد. شرایط امروز ما، به لحاظ تعدد تفکرات و نحله های فکری و اعتقادی، شبیه دوران امامت امام رضا(ع) است. از هر سو آوازی بلند است که ادعا می کند نسخه اصلی خوشبختی نوع بشر در اختیار اوست. 

در جهان امروز، از عرفان های شرقی و هندی تا عرفان های غربی و سرخ پوستی، همه مدعی نجات انسان ها هستند. در امت اسلامی هم گرایش ها و دیدگاه های متفاوت و گاه، متناقضی وجود دارد. در این شرایط، پیروی از سیره و روش امام رضا(ع)، به دلیل برخی شباهت های عصر آن حضرت با دوران ما، می تواند رویکردی مناسب باشد. 

ما باید با تأسی از سیره امام رضا(ع)، به بازخوانی مبانی معرفتی اسلام، بر اساس منابع اصیل اسلامی بپردازیم و این مفاهیم را، به بهترین شیوه ممکن، تبیین و تبلیغ کنیم.

**راهبرد تبدیل تهدید به فرصت
نکته ای که باید درباره رویکرد امام رضا(ع) در مقابل نیرنگ و فریبکاری مأمون مورد توجه قرار دهیم، تبدیل تهدید به فرصت از سوی آن حضرت است. مأمون با تحمیل ولایتعهدی به امام رضا(ع)، چند هدف مشخص را پیگیری می کرد. او در پی کسب مشروعیت برای خلافتش بود و می خواست چهره مقدس امام(ع) را مخدوش کند. 

او می خواست با این خدعه، هم قیام های شیعیان را در سراسر قلمرو اسلامی متوقف و هم امام(ع) را از دسترس دوستدارانشان خارج کند. امام(ع) با چنین فرد زیرک و دورویی روبه رو بودند. مأمون سعی می کرد با اظهار محبت ظاهری به امام(ع)، نقشه های پیچیده و چند بُعدی خود را اجرا کند. این وضعیت در دوران ما هم وجود دارد. امروز دشمنان ما کسانی هستند که عمدتاً، نقاب برچهره دارند. 

دیگر چهره آنها، چهره ای مطلقاً سیاه نیست و کاملاً رو بازی نمی کنند؛ با شعارهای انسان دوستانه به میدان می آیند؛ اظهار دوستی و صمیمیت می کنند؛ با ادبیاتی توام با احترام و کاملاً دیپلماتیک با ما روبه رو می شوند؛ اما در عین حال، درصددند با چنین رویکردی، نقشه های پیچیده خود را اجرا کنند و به ما ضربه بزنند. این جا هم به نظر می رسد سیره امام هشتم(ع) الگویی مناسب برای ما باشد. آن حضرت با دشمن خاکستری پیشِ رویشان، بسیار حساب شده برخورد کردند. 

ابتدا سعی کردند دشمن و نقشه های او را به خوبی بشناسند و نسبت به آن شناخت پیدا کنند و سپس، بر اساس همین شناخت، تهدید ها را به فرصت تبدیل کنند. 

این است که می بینیم، مأمون با وجود طراحی دقیق نقشه ولایتعهدی امام رضا(ع)، از این تزویر طرفی برنبست و نتوانست نیت خود را عملی کند. امام رضا(ع) ولایتعهدی را پذیرفتند، بدون آن که مشروعیتی به خلافت مأمون ببخشند و بدون این که شخصیت و جایگاه آن حضرت در میان پیروانشان متزلزل شود. مأمون در صدد محدود کردن امام(ع) و ممانعت از دسترسی شیعیان به ایشان بود، اما از روش خود نتیجه عکس گرفت. 

سفر طولانی امام رضا(ع)، از مدینه تا مرو، بهترین فرصت را برای گسترش ارتباطات اجتماعی آن حضرت با مردم، به وجود آورد و در واقع، فرصتی کم نظیر برای گسترش و توسعه اسلام ناب و آموزه های آن بود. مدیریت راهبردی امام رضا(ع) در مواجهه با سیاست فریبکارانه مأمون، تمام تهدید ها را به فرصت تبدیل کرد. این مدیریت راهبردی باید امروز هم مورد توجه و استفاده ما قرار بگیرد. نباید از تهدیدات پیش رو بهراسیم، بلکه باید با اتخاذ راهبردی مناسب و متناسب با زمان، تهدید را به فرصت تبدیل کنیم.

**استفاده از قدرت نرم و دیپلماسی عمومی
یکی دیگر از نقاط مشترک دوران امامت امام رضا(ع) با دوران ما، جایگاه قدرت نرم و دیپلماسی عمومی است. با وجود موانعی که مأمون بر سر ارتباط امام(ع) با مردم به وجود آورد، این موانع نتوانست بر ارتباطات گسترده آن حضرت با مردم، تأثیری بگذارد. افزون بر این، امام رضا(ع) تعاملات فرامنطقه ای و بین المللی خود را با استفاده از جلسات بحث و مناظره ای که مأمون، به زعم خود برای ضربه زدن به شخصیت علمی آن حضرت برپا کرده بود، افزایش دادند. 

به نظر می رسد، رویکرد امام رضا(ع) در بهره بردن از موقعیت هایی که در سفر به مرو به دست آوردند و نیز، ارتباط و گفت وگو با پیروان سایر ادیان، در واقع استفاده از یک نوع قدرت نرم برای پیشبرد اهداف مقدسشان بود. نفوذ قابل توجهی که آن حضرت در میان مردم پیدا کردند، همان قدرت نرمی است که امروزه در دنیا حرف اول را می زند و نقش مهمی در تعاملات منطقه ای دارد. امام رضا(ع) با استفاده از این قدرت نرم، به تبیین و تبلیغ آموزه های ناب اسلامی پرداختند. 

امروز نیز، ارتباط با افکار عمومی و استفاده از قدرت نرم آن، به ما این امکان را می دهد تا عمق استراتژیک خود را افزایش دهیم و از نفوذ قابل توجهی در میان ملت ها برخوردار شویم. این هم، یکی از آن درس هایی است که می توان از راهبردهای امام رضا(ع) در دوران امامتشان فرا گرفت. 
*منبع: روزنامه خراسان
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: