پس از اقدام تروریستی داعش در تهران این پرسش پیش آمد که ایران در مقام دفاع از خود چه واکنشی نشان خواهد داد؟ پاسخ به این پرسش کلیدی بود، زیرا بیپاسخ گذاشتن اقداماتی که علیه امنیت ملی کشور به اجرا گذاشته میشود، موجب تضعیف امنیت ملی و نیز تجری سایر دشمنان این مرزوبوم خواهد شد.
روزنامه شهروند در ادامه این سرمقاله آورده است: ولی وضعیت منطقه و گستردهشدن تروریستها در دو کشور عراق و سوریه و خروج آنها از حاکمیت سیاسی این دو کشور، هرگونه اقدامی را با مشکل مواجه میکرد. از اینرو اقدام تلافیجویانه نیازمند گذشت زمان و تعیین مواضع دقیق تروریستها برای اقدام متقابل بود.
این انتظار به سر آمد و در روزهای گذشته و با استفاده از موشکهای میانبرد نیروی موشکی سپاه، برخی از مراکز این گروه تروریستی در استان دیرالزور در منطقه مرزی عراق و روسیه هدفگیری و مورد اصابت قرار گرفت. این اقدام را میتوان در ذیل چند پیام تحلیل و درک کرد.
نخستین پیام این اقدام تلافیجویانه برای مردم ایران است. مردم باید به این حس برسند که اگر آنان یا کشورشان مورد تعرض هرکسی قرار گرفتند، این تعرض بیپاسخ نخواهد ماند. اگر امکان داشت که در تقابلهای بینالمللی با گذشت و نادیدهگرفتن، سیاستهای تجاوزکارانه را خنثی کنیم، بهطور قطع ایران آمادگی داشت که بزرگمنشانه از کنار مسأله عبور کند، ولی واقعیت این است که سکوت و گذشت به ضعف تعبیر میشود و جنایتکاران را به تکرار انجام اقدامات خود تشویق میکند. بنابراین پیام شلیک موشکها به مردم این است که توان دفاعی و نظامی کشور در خدمت دفاع از امنیت مردم است و به موقع در این زمینه عمل میکند.
پیام دوم این شلیک به تروریستها و حامیان آنان است. اینکه هیچ اقدامی بیپاسخ نخواهد ماند. آنان باید ذهن خود را از این برداشت پاک کنند که مرتکب اقدام تروریستی یا هر اقدام نافی امنیت ایران شوند و پاسخی دریافت نکنند. اگرچه تروریسم بیش از آنکه پدیدهای نظامی باشد، پدیدهای سیاسی و اجتماعی است و حل نهایی مشکل تروریسم در سیاست است و نه در مواجهه نظامی، ولی این امر بدان معنا نیست که از واکنشهای نظامی نیز غافل شد، ولی واکنش متقابل نظامی نیز در نهایت نمیتواند مشکل تروریسم را حل کند، باید در کنار آن دنبال راه حل های سیاسی و جامع بود.
پیام سوم این شلیک به کشورهای منطقه و آن دسته از کشورهایی است که در مسایل منطقه فعال هستند و اتفاقا بخشی از مشکلات منطقه به دلیل حضور و دخالت نظامی و سیاسی آنان است.
پیام اصلی به این کشورها در سخنان مقام معظم رهبری درباره مسأله سوریه آمده بود که: «مسائل سوریه باید با گفتوگو حل شود.» ولی اکنون نیز به این پیام اضافه شده که اگرچه ایران معتقد است، راهحل مشکلات سوریه سیاسی است، ولی این امر بدان معنا نیست که ایران از انجام اقدامات نظامی علیه تروریستهایی که در آنجا لانه کردهاند؛ در صورت نیاز پرهیز میکند و منتظر اقدامات سیاسی میماند. بنابراین کشورهای منطقه باید بیش از پیش برای رسیدن به یک راهحل سیاسی کوشش کنند و اجازه ندهند که وضعیت کنونی ادامه یابد.
مقابله با تروریسم موجود مستلزم شناخت ریشه ها و علل شکل گیری آن است. اگرچه شکل گیری و رشد داعش علل سیاسی و اجتماعی داشته است، بلکه مهمترین آن آموزه های سَلَفی است که روحانیون عربستانی آن را به مسلمانان تزریق میکنند، ولی رفتارهای غربیها و دولت های استبدادی منطقه نیز در رادیکال و تروریستشدن این نیروها بسیار موثر بودند. درخصوص سیاست های نادرست غربیها در افغانستان و حمایت از طالبان و القاعده و تأثیر آن در شکلگیری تروریسم سَلَفی تقریبا اتفاقنظر وجود دارد ولی سیاستهای تبعیضآمیز آنان نسبت به مسلمانان و نیز حمایت آنان از دولتهای استبدادی منطقه نیز عامل دیگر این بحران بوده است.
همچنین حمایت بیقید و شرط از اسراییل در تقویت این تروریسم بسیار موثر بود، ولی همه این مسائل در برابر فروپاشی دولت های منطقه و شکلگیری مناطق امن برای این گروه ها در لیبی، سوریه، عراق، افغانستان، یمن و سومالی و حتی صحرای سینا در مصر، ظرف جغرافیایی لازم را برای شکلگیری، آموزش و انسجام تشکیلاتی این نیروها فراهم کرد. اکنون نیز اولویت اول در مبارزه با تروریسم، کوتاهکردن دست آنان از این جغرافیاست. اگر چنین جغرافیایی در اختیار آنان نبود، هیچ گاه نمیتوانستند چیزی به نام «دولت اسلامی عراق و شام» یا همان داعش را تشکیل دهند.
پیام شلیک موشک این است که در درجه اول چنین مجموعه ای را باید از سرزمین مورد ادعایشان یعنی عراق و سوریه اخراج کرد و در مرحله بعد نیز اقدامات سیاسی مناسب را برای حل نهایی آنها به عمل آورد. مهمترین اقدام در این زمینه کوشش برای بسط مردمسالاری در منطقه است. راهی که به نظر میرسد برای رسیدن به آن بسیار طولانی است.
*منبع:روزنامه شهروند،1396،3،31