روزنامه خراسان به مناسبت سالروز میلاد امام جواد(ع) به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت: دوران امامت امام جواد(ع) در شرایطی آغاز شد که آن حضرت و اصحابشان، به شدت تحت نظر مأموران مأمون و سپس، معتصم عباسی قرار داشتند. خلفای عباسی حتی از اخبار بیت امام(ع) نیز مطلع بودند.
در ادامه این گزارش می خوانیم: پس از شهادت امام رضا(ع)، محدودیتهایی که دستگاه خلافت عباسی نسبت به شیعیان اعمال میکرد، افزایش یافت. مأمون که در پی جلب نظر بزرگان خاندان عباسی و تثبیت موقعیت خود بود، بر دوستداران اهلبیت(ع) سخت گرفت. «امالفضل»، دختر مأمون که همسر امام جواد(ع) بود، به ویژه در دوران خلافت معتصم، اخبار مهم بیت آن حضرت را به اطلاع خلیفه میرساند.
به همین دلیل، راهبرد امام جواد(ع) برای خنثی کردن توطئههای خلفای عباسی و در همان حال، ترویج و گسترش آموزههای ناب اسلامی، دارای پیچیدگیهای زیادی بود. در آن برهه، با توجه به اشاعه تفکرات انحرافی در جامعه اسلامی، به ویژه پس از تأسیس «بیتالحکمه» توسط مأمون و ترجمه آثار یونانی به زبان عربی، مسلمانان بیش از هر زمان دیگری در معرض تفکرات انحرافی قرار داشتند.
از سوی دیگر، شیعیان به صورت خاص، با مشکلات متعددی دست به گریبان بودند. افزون بر محدودیتهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی دستگاه خلافت عباسی برای آنها، شکلگیری فرقههای انحرافی و از همه بدتر، غالیان، شرایط را برای فعالیت شیعیان و دوستداران اهلبیت(ع) دشوارتر کردهبود.
** غالیان چه کسانی بودند؟
«غُلُوّ» در لغت به معنای «زیادهروی» است (فرهنگ الفبایی الرّائد). غالیان (غلوکنندگان) افرادی بودند که برای اهلبیت(ع) و به خصوص امیرمؤمنان(ع)، مقام الوهیت قائل شدند. یکی از معروفترین فرقههای غالی، «خطّابیه» بود. «ابوالخطاب»، مؤسس این فرقه که ظاهراً معاصر امام محمدباقر(ع) بودهاست، افزون بر غلوّ نسبت به جایگاه امامان(ع) و قائل شدن مقام الوهیت برای آن بزرگواران، عقاید منحرفانه دیگری نیز داشت که برخی از آنها شبیه عقاید مانویان بود. مشکل غالیان تنها در تفکرات باطل و منحرفانه خلاصه نمیشد. آنها، به دروغ، خود را شیعه و دوستدار امامان(ع) معرفی میکردند و به دشمنان اهلبیت(ع) بهانه لازم را برای حمله به اعتقادات راستین تشیع میدادند؛ به طوری که برخی مورخان مُغرضِ آن دوران و نیز دورههای بعد، غالیان را با شیعیان یکی میگرفتند و ضمن برشمردن دیدگاههای منحرفانه غلات، اصل تفکرات شیعی را مورد حمله و انتقاد قرار میدادند.
** برخورد قاطعانه امام(ع) با غُلات
امام جواد(ع) مانند پدران بزرگوارشان،با افرادی که دارای تفکراتی شبیه دیدگاههای «ابوالخطاب» بودند، برخوردی بسیار قاطعانه داشتند. «کشی» در جلد دوم کتاب «رجال» خود، در صفحه 811، درباره این برخورد قاطع، روایتی از «علی بن مهزیار» نقل میکند و مینویسد:«هنگامی که نزد اباجعفر(ع) سخن از ابوالخطاب به میان آمد، آن حضرت فرمودند: خداوند ابوالخطاب، اصحابش و کسانی را که در لعنت آنها شک میکنند، لعنت کند. سپس فرمود: این ابوالغمر و جعفر بن واقد و هاشم بن ابی هاشم که مال مردم را به نام ما میگیرند، بندگان خدا را به همان راهی دعوت میکنند که ابوالخطاب دعوت میکرد. ای علی! در لعنت کردن این افراد حرجی نیست، چراکه خداوند آنها را لعنت کرده است.
رسول خدا فرمود: هرکس لعنت کردن کسی را که خداوند لعنت کرده است، گناه بشمارد، خداوند او را لعنت کند.» امام جواد(ع) در نامهها و دستورالعملهایی که برای وکیلانشان میفرستادند نیز، شیعیان را از رفت و آمد با غالیان برحذر میداشتند. افزون بر این، آن حضرت مخالفت صریح خود را با فرقههای غیر وابسته به شیعه که دارای اعتقادات گمراهکنندهای مانند جسم پنداشتن خدا بودند، ابراز میداشتند و شیعیان را از اقامه نماز پشت سر افرادی که دارای چنین تفکراتی بودند، نهی میکردند. شیخ صدوق در کتاب «التوحید» روایاتی را در این باره نقل کرده است.
** مبارزات فرهنگی جوادالائمه(ع)
مقابله امام جواد(ع) با غالیان و فرقههای انحرافی، تنها به برحذر داشتن شیعیان از رفت و آمد با آنها محدود نمیشد. آن حضرت از هر موقعیتی برای تنویر افکار عمومی و معرفی کردن آموزههای ناب اسلامی، به عموم مسلمانان، استفاده میکردند. علاوه بر شبکه گسترده وکالت که باعث حضور کارگزاران امام(ع) در اقصی نقاط سرزمینهای اسلامی، از جمله اهواز، همدان، قم، بُست، ری، بصره، واسط و ... میشد، شاگردان آن حضرت نیز نقش مهمی در برخورد با تفکرات انحرافی داشتند.
شخصیت هایی همچون «عبدالعظیم حسنی(ع)»، «علی بن مهزیار»، «احمد بن محمد بزنطی»، «زکریا بن آدم»، «محمد بن اسماعیل بن بزیع»، «حسین بن سعید اهوازی» و «احمد بن محمد برقی» در زمره افرادی بودند که در مکتب امام جواد(ع) تربیت شدند و نقش مهمی در ترویج آموزههای اهلبیت(ع) در سراسر جهان اسلام ایفا کردند. شیخ توسی در کتاب «رجال» خود، تعداد اصحاب و شاگردان امام جواد(ع) را بالغ بر 110 نفر ذکر کردهاست.
راویان احادیث آن حضرت، تنها به محدثان شیعه محدود نمیشدند و در میان علمای بزرگ اهلسنت نیز، شخصیتهایی مانند «خطیب بغدادی»، روایاتی را با سندهای خود، از آن حضرت نقل کردهاند. با این حال، به دلیل اعمال محدودیت های شدید دستگاه خلافت عباسی نسبت به امام جواد(ع) و شاگردانشان، روایات زیادی از این امام همام، به ما نرسیده است.
استاد «مهدی پیشوایی» در کتاب «سیره پیشوایان» مینویسد:«اگر در جایی میخوانیم که تعداد راویان و اصحاب امام جواد(ع) قریب 110 نفر بوده، در حالی که جمعاً 250 حدیث از آن حضرت نقل شده است، نباید تعجب کنیم؛ زیرا از یک سو آن حضرت شدیداً تحت مراقبت بود و از طرف دیگر، زود به شهادت رسید و به اتفاق دانشمندان، بیش از 25 سال عمر نکرد.»با این حال، امام جواد(ع)، با وجود دوران کوتاه امامت و شهادت زودهنگام، نقشی مهم در مقابله با تفکرات انحرافی از یک سو و از سوی دیگر، گسترش اندیشههای ناب اسلامی ایفا کردند. آن حضرت به دوستداران و شیعیانشان اجازه داده بودند که در دستگاه خلافت عباسی نفوذ و با پذیرش مناصب حکومتی، مسیر را برای معرفی هر چه بیشتر معارف اهلبیت(ع) و تقابل با تفکرات انحرافی، هموار کنند.
با تدابیر امام جواد(ع)، تعدادی از اصحاب دانشمند آن حضرت، دست به سفرهای مداوم تبلیغی به مناطق مختلف سرزمینهای اسلامی زدند. حضور این افراد در میان مسلمانان و معرفی آموزههای اهلبیت(ع) به مردم، یکی از مهم ترین اقدامات امام جواد(ع)، برای برچیدن بساط غالیان و منحرفانی بود که با سوءاستفاده از نام و جایگاه اهلبیت(ع)، برای خود دکانی ساخته بودند و مردم را از مسیر اسلام راستین، دور میکردند.
*منبع: روزنامه خراسان، 1396.1.19