روزنامه اطلاعات درباره راه های تأمین آب شیرین و سالم به ارایه گزارشی پرداخت و نوشت:تکاپو در همه سازمان های جهانی برای برون شد از چالش آب، در جریان است. یکی از آنها فراخوان دفتر توسعه جهانی آب(سال 2015 میلادی) سازمان ملل است که در پرداختن به آب، انگشت روی افزایش جمعیت و درخواستهای فزون شونده غذا گذاشته است. به کنار از دگرگونی های آب و هوایی، استفاده نابجا از آب به حل بحران کمک نمیکند، با این حال، روشن نیست که آسانگیری در هدر داد آب، از چه روست؟
در بخش پایانی این گزارش می خوانیم: در گزارش سازمان توسعه جهانی آب آمده است که راهکارهایش بیگمان اگر چالش جهانی آب را از میان بر ندارد، ولی به کاهش بحران آب یاری خواهد رساند. این دفتر بایستگیِ رهاییِ نسبی از این چالش را دگردیسی در رویه کنونی زندگی و فعالیتهای روزانگی مردم در همه موارد میداند تا بلکه از رشد فزاینده درخواست های غذا کاسته شود. این دفتر با بیان این نکته که 20 درصد از منابع زیرزمینی آب جهان نابود شده، مردم جهان را به خردمندی بیشتر در این زمینه فراخوانده است.
گسترش شهرسازی، شهرنشینی و صنعتی شدن، تولید غذا را اگر نه ناممکن، بلکه سخت کرده است. به باور رئیس انجمن جهانی آب نیز، نه فقط کشورهای رو به پیشرفت، بلکه کشورهای پیشرفته نیز درگیر چالش آب هستند، زیرا در آن جاها نیز با همه مدیریتهای کارا، تغییرات اقلیمی و افزایش مصرف در بخش کشاورزی و صنعت، گریزناپذیر است و اینک مهمترین گزارههای جهانی، آب، انرژی و غذا است.
از سوی دیگر لزوم ارتباط هرچه بیشتر در بخش اجرایی و بخش دانشگاهی در راستای ارتقای سطح تکنولوژی در صنعت آب وجود دارد و باید گفت که با حمایت انجمن IWA باید مهندسان جوان در بخش آب و فاضلاب، به حل چالش کمک کنند و همه مردم سطح دانش خود را ارتقا دهند تا بتوان در آینده، نیروی انسانی مورد نیاز را برای حل مسائل مدیریت آب، در اختیار داشته باشیم.
** ویرایش رفتار در برابر آب
تأمین آب از منابع موجود کشور، راهکار شکست خوردهای است. در کشور ما در فصل کشتوکار، کمبود آب رخ میکند و در فصلهای پاییز و زمستان(موسم بارشها) کموبیش دسترسی به آب ممکن میشود که به جای انباشت و نگهداری آن، بخش زیادی هرز میرود.
مهندس سید علیاکبر میرکریمی کارشناس آب با این سخن که در قلمروهایی از کشور، جاریشدن سیلهای ویرانگر، هرسال سبب آسیبهای جانی و مالی فراوان میشود که خود دلیلی بر نبود رهبانی آب و نیانباشتن آن است، میافزاید: رفتار در برابر آب در کشور باید بر پایه دانش روز ویرایش شود تا سرمایهگذاری در این راستا مانند آبهای جاری هرز نرود. بیگمان، موفق نبودن در آبیاری و به دستنیاوردن محصول زیاد، ریشه در ره بانی نکردن از آب و خاک دارد.
«اینک در جنگل های دست ساخت غرب تهران، درختان، سست و ناتوان شدهاند و حساس در برابر آفت ها . آبیاری بیرویه درختان، سبب ریشه ندواندن آن ها به ژرفای خاک شده و آن ها را به آبیاری هر روز، وابسته کرده است. ریشه های سطحی و رویی یک درخت، هرگز کمکی به پایداری آن در طبیعت نمیکند.»
** بیگانگی با دانش روز
«و اما دستاورد آبیاریِ بیگانه با دانش روز، در کشتزارهای کشور به گونهِ دیگر است و سبب شوری و قلیاییشدن آب شده است!»
میرکریمی در ادامه این بند میگوید: «در بیشتر کشورهای جهان سوم و رو به پیشرفت، کشاورزی به سبک سنتی، نبود فناوری های کاربردی روز، ناتوانی خاک، مدیریتهای ناکارآمد و دستگاه های نامناسب آبیاری از چالش های مهم به شمار میرود. در این
گیر و دار، امید به تأمین غذا در کشورهایی مانند اتیوپی، کنیا و اوگاندا پندار بیهودهای بیش نیست؛ گیریم که یکسوم خاک آفریقا را هم در اختیار داشته باشند، ولی با این همه، ناچار از واردکردن غله از دیگر کشورهایند.
«بایستگیِ تولید غذا، داشتن فناوریهای نو و مهارت و سرمایه است. بر پایه پژوهشها از کل کشتزارهای آفریقا، نزدیک به یک سوم آن هنوز بارآور است. آبیاری این کشتزارها نیاز به سرمایهگذاریهای سنگین دارد که از توان دولتهای محلی بیرون است و باید رویکرد به سوی رودخانههای پر آب دایمی باشد.
«در قلمروهای گردشگری این کشور در سال 1983 میلادی مصرفِ آبِ یکروز 400 هزار لیتر بوده است، ولی در سال 1983 به بیش از 3 برابر افزایش یافت؛ که میشود با این آب، 50 هکتار کشتزار را آبیاری کرد یا بیش از هزار نهال خرما را بارور ساخت و پیامدهای آلودگی زیست محیطی کمتری را هم گواه بود و اقتصادی پایدارتر از توریسم داشت و میلیاردها دلار سرمایهگذاری برای جذب جهانگرد را در راه تولید غذا بهکار گرفت.»
** چالش های درون کشوری آب
پیش بینی میشود در آینده، انسان ها به هنگام سفر، یک کوله پر از آبمعدنی نیز برای آشامیدن خود به دوش گیرند، همان گونه که فروش آب آشامیدنی اینک در شهرهایی مانند تهران و قم رونق گرفته است.
علیاکبر میرکریمی با بیان این که کشور ما در قلمرو معتدل شمالی و در کمربند کویری و نیمکویری جهان قرار دارد، میافزاید: «به سبب کوهستانی بودن ایران و دوریِ نسبیِ بیشتر قلمروهای آن از دریا، آب و هوا در این کشور بسیار گونه گون است.
«همه آب های برآمده از بارشها در سال و نیز آبهایی که از راه رودخانهها از ورای مرزهای کشور به خاک کشور ما سرازیر است؛ نزدیک به 457 میلیارد متر مکعب برآورد شده است که 78 میلیارد مترمکعب آن به رودخانهها، دریا، دریاچهها و باتلاق های درون کشور راه مییابد. به میزان 40 میلیارد متر مکعب آن، چرخِ کشاورزی و صنعت را میچرخاند یا آب شهروندان را تأمین میکند و ماندهِ آب نیز بخار و راهیِ اتمسفر میشود.»
** مقایسه با برخی کشورها
عربستان، دارای رودخانههای دایمیِ و سیلابی اندک و بارشهای ناچیز و 42 سد ذخیرهای است و ترکیه نیز دارای 112 سد است.
میرکریمی میگوید: «با یک برابری دادن ساده، درباره گامهای برداشته شده در راه مهار آب رودخانهها در کشور ما با عربستان و ترکیه، به این برآیند میتوان رسید که ایران با داشتن رودخانههای بیشمار و 36 سد، مدیریتِ مهارِ آبِ خوبی نداشته است!»
او میافزاید: «با توجه به این که متوسط 250 میلیمتر بارش برف و باران در سال، ایران را در شمار قلمروهای خشک برده است، میطلبد که با مدیریتیِ توانمند، استفاده درست و اقتصادی از آب موجود با هدف افزایش تولید غذا، به جریان بیافتد.
«چالش های ریز و سترگ آب در کشور، با نگاه به گستره سرزمینی ایران، در برخی موارد، همانندیهای زیادی دارد. رهبانی از آب در استانهای آذربایجان شرقی و غربی(از مراکز کشاورزی)، از 10 میلیارد مترمکعب آب موجود، فقط 30 میلیارد مترمکعب را در بر میگیرد؛ و مانده دیگر(20 میلیارد مترمکعب) هرز میرود. دیگر قلمروهای خشک و نیمخشک کشور نیز با توجه به توزیع زمانی و مکانی و پراکنش نامناسب بارشهای برف و باران، از بسترهای بحرانیِ همانند برخوردار است؛ مانند سیستان و بلوچستان که بیش از 75 درصد بارندگیها در فرگرد(فصل) زمستان رخ میدهد و کشت و کار را پوشش نمیدهد.»
«در بهترین بستر سرزمینی(گی لان)، فقط 9 تا 12 درصد از کل بارندگی های سال در فرگرد(فصل) بهار رخ میکند و مانده دیگر، ویژه 2 فصل پاییز و زمستان(و اندکی تابستان) است. بدینگونه است که دلبستن به کشاورزی دیم در کشور ما برای کنارزدن چالش غذا، بیهوده مینماید.»
در کشوری که نزدیک به 35 درصد از کل بارشهای یک سال آن فقط در 2 استان گیلان و مازندران دیده میشود(به دیگر سخن، در 10 درصد از گستره کشور!) و در کشوری که فقط یک بیستموپنجم از گستره آن بیش از 500 میلیمتر باران دریافت میکند، دلبستن به دیمکاری و همانند آن «نشستن به امید شام همسایه» است؛ از اینرو کشتوکار در ایران باید با آبیاری بر پایه دانش روز انجام گیرد؛ با توجه به این که(بد یا خوب)، فزایندگیِ جمعیتِ رو به 100 میلیون نفر هم در پیش رو است؛ پیشنیاز افزایش رفاه و آسایش برای چنین جمعیتی، واردکردن دانش کشاورزی نوین است.
** آیندگان، نیازمند آب و غذای بیشتر
«بیگمان برای آیندگانِ در راه، باید در اندیشه تأمین غذا و آب بیشتر و بیشتر بود. ایجاد فضای نوی زیستی، نیاز سخت به ذخیره گاه های آبی و گسترش آن دارد.»
میرکریمی در ادامه این سخن میافزاید: «با توجه به این که پیشرفت ملی و رفاه جامعه، امروز با مدرنگرایی همراه شده است، که در بخش هایی خود را در بهکارگیری ابزارهای سرمایش و رفتارهای مدرن مانند دوشگرفتن روزانه مردم نشان میدهد که بیآموزش، بیش از پیش بر میزان استفاده از آب افزوده است؛ به اینها بیفزایید کوچ فزونشونده روستاییان را به شهرها، که مصرف آب هریک از 30 لیتر در روز به 100 لیتر آب در روز افزایش مییابد!
آب و غذا ماسوای دیگر نیازهای انسان است؛ ممکن است بدون جامه گرم، زمستان را سر کرد، ولی سرکردن بدون آب و غذا ممکن نیست. تأمین غذا از راه گسترش و توسعه کشاورزی، تصویری مگر استفاده از آب فراوان در ذهنها ایجاد نمیکند.
مقدار متوسطه آب مورد نیاز در هر هکتار برای تولید برنج 34.64000حبوبات 4300، گندم 4600، چغندرقند8200، سیبزمینی و پیاز و گوجهفرنگی 11.000و نیشکر 60.000مترمکعب است. اینک با نگاه به سهم سرانه استفاده از گندم در کشور(نزدیک 150 کیلوگرم برای هرتُن)، میتوان برآورد کرد که 80 یا 100 میلیون تَن جمعیت، چه اندازه گندم نیاز دارد.
برای تولید 3 تُن گندم در هر هکتار، به 3 میلیون هکتار کشتزار در ایران نیاز است که نزدیک به 15 میلیارد مترمکعب آب را فرو خواهد داد. روشن است که محتوای غذای یک جامعه، ترکیبی از غلات، دانهها، سبزیها، کاشتنیهای تابستانی(صیفیها) و میوه و خشکبار است که میزان آب مورد نیاز در کشور را بالا میبرد. با زیادشدن درخواستها در پیِ افزایش شتابان جمعیت برای غذای بیشتر در کشور، در دیگر سالها باید زمین بیشتر با آب بیشتری را به زیر کشت برد.
خشکسالیهای پیاپی از دیگر پدیده های طبیعی است که گریبانگیر کشاورزی کشور است. در چنین بستری نیاز است در اندیشه جدی برای کاهش چالشهای آب و فرسایش خاک برآمد.
«بکارگیری دانش آبیاری مدرن، مهار سیلابها، گام های بنیادی برای اجرای طرحها، گسترش آبخیزداری، طرحهای پخش سیلاب، بندسازی های کوچک، ساماندهی رودخانه ها، پوشش نهرها و رهبانی از چراگاه ها باید در شمار کارهای مهم مدیریت آب باشد و جویندگان آب در کشور و دلسوزان خاک، باید به آبخیزداری رو آورند.»
** شورشدگی خاک از آب
شورشدگی، بیشتر پیامدِ آبیاریهای بیسامان به ویژه در قلمروهای خشک و نیمخشک است. این باور مهندس میرکریمی است، او به سخنانش ادامه میدهد: «شوربختانه، بیشتر کشتزارهای آبی ایران در این سالها با این چالش درگیر شده است. تهی شدن آبهای زیرزمینی از یکسو و شورشدگی کشتزارها از دیگرسو، کار کشتوکار را اگر به بنبست نکشاند، به آن آسیب کاری وارد میآورد.»
مهندس میرکریمی همچنین باور دارد: «بر پایه پژوهشهای انجامگرفته، آبهای زیرزمینی، دارای کربنات و آهک است و استفاده از آنها برای کشتوکار، که با بخارشدگی همراه است، لایهای از کربنات کلسیم محلول در خاک را شکل میدهد که گامآرام(بهتدریج)، دگردیس به کربنات کلسیم یا آهک میشود و سرانجام پدیده سلهبندی در خاک رخ میدهد. در این هنگام فقط 35 درصد از آب مورد استفاده در آبیاری، استفاده میشود و مانده دیگر، هدر میرود. از آنجایی که سرشت هر آبی، توامانی از شیرینی و نمک است، از اینرو با هر آبیاری، نزدیک به 0.5گرم در لیتر، نمک به خاک رخنه میکند؛ و اگر آب به گونهای درست مورد استفاده قرار گیرد، بخشی از آن به تغذیه گیاهان غذاساز میرسد و مانده دیگر با رخنه در ژرفای خاک، به آبهای زیرزمینی میپیوندد.»
او میافزاید: «با توجه به جذب ناکافی نمکِ واردشده به خاک از سوی گیاهان و بخارشدگیِ بخشِ زیادی از آب از سطح خاک، نمک در خاک انباشت میشود و زمینه شورشدگیاش را فراهم میآورد.»
«5000 متر مکعب (کمترین آب مورد نیاز در هکتار در قلمروهای نیمخشک) دستکم نزدیک به 2.5 تُن نمک وارد خاک میکند و آبیاریِ 2 برابر، با افزایش 2 برابر نمک همراه خواهد بود.
«در کشور ما با نگاه به این که مقدار استفاده آب در آبیاریها به درازنای فصل کشتوکار از 10هزار تا 30هزار متر مکعب است، (و چه زیاد!) و با نگاه به کیفیت آبهای آبیاری به ویژه گونه زیرزمینی آن(که بس شور است)، زمینه انباشتشدن مدام نمک در خاک را فراهم میآورد و به شورشدگیِ کشتزارها میانجامد. شوربختانه در قلمروهای خشک و نیمخشک، به سبب این که خاکها نفوذ ناپذیرند، اگر زهکشی انجام نشود، پس از چندزمانی، شورشدگی و قلیایی شدید خاک، بی «برو ـ و ـ برگرد» است. اما هزینه زهکشی ارزان نیست و گاه سرسامآور است، از اینرو نیاز است که کشتکاران برای شیوههای آبیاری بارانی و قطرهای در این گونه قلمروها تشویق شوند.
«آمارها در اینباره، در سال 1977 میلادی نشانگر آن است که نزدیک به 73 درصد کشتزارهای پاکستان، 50 درصد کشتزارهای سوریه و عراق، 33 درصد کشتزارهای مصر و 15 درصد خاکهای کشور ما به سبب پدیده شورشدگی خاک، نابارور شدهاند و بُردارها شورشدگیِ50 درصدی کشتزارهای جهان را نشان میدهد که فاجعه بار است!»
*منبع: روزنامه اطلاعات، 1395.12.11