روزنامه همدلی در گفت وگو با فریدون مجلسی کارشناس مسائل بین الملل به بررسی موضوع برگزاری کنفرانس مونیخ و مواضع اعراب در برابر ایران پرداخت و نوشت: زمانی که کشورهای عربی به شکل عریان تری ساز دشمنی با ایران را کوک کردهاند، نشان از چراغ سبزی از سوی آمریکا و روی دادن اتفاقاتی دارد که تا پیش از این به این شکل و شمایل جدیت نداشته است.
در ادامه این گفت و گو آمده است: به نظر می رسد کنفرانس امنیتی مونیخ که اخیراً برگزار شد حامل پیام هایی باشد؛ فضا به گونه ای پیش رفت که در آن مواضع ضد ایرانی غلبه و چربش بیشتری بر دیگر موضوعات مطرح شده داشت.
عربستان و ترکیه مواضع عریان تری در مورد ایران داشتند و مهم تر از همه صحبت های تند پنس معاون ترامپ علیه ایران، همه و همه نشان از شروع و وارد شدن به فاز جدیدی از رقابت دیپلماتیک بین ایران و آمریکا و متحدان منطقه ای این کشور دارد.
«فریدون مجلسی» کارشناس مسائل بین الملل معتقد است که تلاش های ایران در برابر این تهدیدات با برگزاری کنفرانس هایی شبیه آنچه در اجلاس سران اتفاق افتاده، واکنش نشان میدهد.
** موضع سران دو کشور عربستان و امارات بعد از کنفرانس امنیتی مونیخ بار دیگر با همان مضمون ضد ایرانی تکرار شده است؛ فضای به وجود آمده را چگونه تحلیل میکنید؟
کشورهای عربی با برخی از اقدامات ایران در منطقه مخالف هستند و با اتکا به این اقدامات بهانهسازی میکنند و اخیراً اسم آن را ناتوی عربی گذاشتهاند. این ناتوی عربی به اعتبار ترامپ رئیس جمهوری جدید آمریکا و جدی گرفتن تهدید هایی است که او در بدو ورود به کاخ سفید اعمال کرده است.
سفرهای معاونان و وزیر خارجه ترامپ و مذاکراتی که در اروپا، بغداد و آنکارا و حضور فرماندهان نظامی این کشور در کابل بوده، احساس میکنند یک حالت محاصرهای علیه ایران به وجود آمده است. اعراب در ایناندیشه هستند که اگر جنگی بین آمریکا و ایران صورت گیرد، برنده جنگ آمریکا است. البته بحث من در اینجا داوری در مورد جنگ و طرف پیروز یا شکست خورده نیست؛ آنها این احتمال را میدهند که برنده جنگ آمریکا باشد و به نوعی خودشان را در حالتی قرار میدهند که در طرف برنده باشند.
آنچه که در این میان مشاهده میشود این است که طرفین به دنبال یک «راهحل نهایی» هستند؛ به گونهای رویکرد «جنگ» را به عنوان یکی از ابزارهای استفاده از روش دیپلماتیک انتخاب کنند. به شخصه اگر تا دیروز گمان این را داشتم که تلاشهای دیپلماتیک دولت روحانی به نتیجه میرسد، به تدریج امیدم را در این زمینه از دست میدهم؛ به این دلیل که شرایط به گونهای خاص پیش میرود و با گذشته متفاوت است.
** شما معتقد هستید که این ترامپ است که زمینه یک «ناتوی عربی» را بین این کشورها به وجود آورده و به نوعی زبان اعراب را علیه ایران دراز کرده است؟
بله، کشورهای عربی بزرگترین دشمنی را در طول این سالها با ایران کردهاند، به استثنای عراق و سوریه که یک نوع همسویی و همگرایی خاصی با ما دارند. آنها پیش از این رویکرد خصمانه خود را رو نکرده بودند، اما الان به شکلی آشکار و عریان با ایران از در دشمنی وارد شدهاند و از طرفی از این مسئله که آمریکا خواهان جنگ با ایران است، خوشحال هستند.
ترامپ به گونه ای افکار عمومی در داخل آمریکا و جهان را آماده میکند؛ در واقع جلوگیری از ورود ایرانیها مانور نیست، بلکه یک حقیقت است. ادعای ترامپ در این طرح مبنی بر جلوگیری از ورود تروریست ها ادعایی واهی و به نوعی بهانه سازی است. همه میدانند که ایرانی ها زمینهای در این کارها ندارند و هیچ سابقه ای در این زمینه ندارند و اتفاقاً این کشورهای عربی بودهاند که در این زمینهها نقش آفرینی کردهاند. اینکه آمریکا دست به این اقدام زده است، در واقع بازکردن فضایی جدیدی در سیاست خارجی این کشور در راستای اصطکاک با ایران است. در بروز و ظهور این شرایط دو کشور اسرائیل و عربستان نقش اساسی را ایفا میکنند و این دو کشور به نوعی مشوق آمریکا در برخورد با ایران هستند.
** با این اوصاف روسیه در کجای این معادلات قرار گرفته یا میگیرد؛ با توجه به اینکه روسیه در برخی جهات با ایران مواضع مشترک استراتژیک دارند؟
روسیه همان عملی را که هنگام طرح قطعنامههای شورای امنیت در محکومیت ایران پیش گرفت، همان موضعی که با به تعویقانداختن افتتاح نیروگاه بوشهر در پیش گرفت، همان موضعی که در تحویل ندادن موشکهای اس300 گرفت، را پیش میگیرد. روسیه هر سیاست یا هر راهبرد مشترکی که با ایران داشته باشد، وارد جنگ با آمریکا نخواهد شد. ترامپ که درهمان ابتدا صحبت از سازگاری با روسیه کرد این بود که قبل از هرگونه تقابلی با ایران بیطرف باشند.
روس ها عقد اخوت با ایران نبسته اند، آنها منافعی در دنیا دارند که برایشان مهم است. این مسئله روشن است که ایران به عنوان یک همسایه جنوبی روسیه را تحریک به مبادلات تجاری و اقتصادی کند و اتفاقاً روسها هم به این مبادلات احتیاج دارند و به گونهای رابطهای دو طرفه است. روسها در هر حالتی دست دوستی با ایران میدهند و مواضع دوگانهای را دنبال خواهند کرد؛ این حالت ممکن است در بروز بحران باشد یا در صلح کامل.
** از جهاتی هم بحث کریمه به عنوان یک مسئله مناقشه برانگیز بین آمریکا و غرب یک طرف و روسیه در طرف دیگر وجود دارد؛ به نظر شما بحث کریمه میتواند به عنوان حربهای در راستای سیاست خارجی ایران علیه آمریکا جدی گرفته شود و به نوعی از این فضا بهره ببرد؟
بحث کریمه بازیگران خاص خود را دارد و در این زمینه این ایران نیست که نقشی ایفا میکند، بلکه بازیگران دیگری دارد که ما در آن جایی نداریم. خود روسیه بر سر کریمه چانهزنی میکند که یک امتیازی در جایی بگیرد و اتفاقاً اگر کشوری در این فضا قصد امتیازگیری داشته باشد، روسیه است نه ایران.
مسئله کریمه مسئلهای مختومه است؛ اتفاقاً برخی از کشورهای غربی به دنبال این هستند که بخشی از کریمه (قسمت شرقی) از اوکراین جدا شود برای اینکه اگر جدا نشود جمعیت روس اوکراین زیاد میشود و در اولین فرصت روسها در اوکراین نبض سیاست را در دست میگیرند. بحث من این است که ایران نمیتواند در این مسئله به دنبال منافعی باشد.
** از زمانی که ترامپ سکان کاخ سفید را در دست گرفته است، محمدجواد ظریف چندین بار او را خطاب قرار داده که با زبان تهدید با ایران صحبت نکند. ایران چه روشی را باید اتخاذ کند که اینگونه در نوک پیکان حملات قرار نگیرد؟
در این زمینه البته طبیعی است که کشور اسرائیل ابتکار عمل را در دست گرفته است و این کشور به دلایل زیاد به سخنان وزیر امور خارجه ما نیز توجهی نشان نمیدهد. این رویکرد اسرائیل در دوره اوباما نیز جریان داشت.
اسرائیل به هر تحرک ایران در منطقه حساس است و مواضع خود را در خطر میبیند و به طور طبیعی میتوان گفت که اسرائیل از آمریکا جدا نیست. این دو کشور یک مجموعه را تشکیل میدهند و تفکیک این دو کشور عملاً غیرممکن است. از سویی با روی کار آمدن ترامپ لابی ضد ایرانی به رهبری اسرائیل فعال شده و به نوعی جان تازهای گرفته است؛ به صورتی که اسرائیل حتی توانسته است اعراب را نیز علیه ایران با خود همراه کند.
** ترکیه هم در کنار عربستان آن گونه که در کنفرانس امنیتی مونیخ نشان دادند، ائتلاف سیاسی را شکل دادهاند، آیا این دو کشور به دنبال اقتدار از دست رفته خود در منطقه هستند؟
عربستان با همدستی ترکیه به دنبال به دست گرفتن حکومت عراق و سوریه بودند. میدانید حمله داعش از ترکیه شروع شد که منجر به اشغال سوریه شد. در این میان حزبالله در برخی جهات در برابر این حملات ایستادگی کرد. حیثیت عربستان با ناکامی هایی که در سوریه و یمن و عراق با آن مواجه شد، لکهدار شد.
این شکست ها موجب شد تا این دو کشور منکر دفاع همه جانبه از داعش شوند و حتی با اتخاذ رویکردهای صوری در جهت تقابل با داعش برآمدند. در وضعیت فعلی این دو کشور با روی کار آمدن ترامپ دندان تیز کردهاند تا این حیثیت از دست رفته را جبران کنند. این دو کشور به شکلی عریان به این قضیه نگاه میکنند.
** البته رجزخوانی های این کشورها و البته آمریکا سالهاست که ادامه دارد، فکر میکنید جنس این رجزخوانی ها متفاوت است؟
ببینید همیشه صحبت از جنگ شده و جنگ صورت گرفته است؛ جنگ افغانستان، جنگ عراق، جنگ یمن، جنگ سوریه با مقدمات بیشتر همیشه با رجزخوانی از قبل شروع شده است. در این شرایط اعراب اشتیاق این را دارند که این جنگ را به سمت ایران
بکشانند.
*منبع: روزنامه همدلی، 1395.12.4