روزنامه آرمان در گفت وگویی با مهدی مطهرنیا کارشناس بینالملل و آینده پژوه سیاسی به نقل از وی می نویسد: دولتها تلاش دارند در عین کاربرد دیپلماسی رسمی در ساحت ارتباط میان دولتها به دیپلماسی عمومی در جهت استفاده بهینه از ارتباط میان ملتها برای توسعه رابطه میان دولتها استفاده کنند.
در ادامه این گفت وگو می خوانیم: دیپلماسی عمومی نوعی از دیپلماسی بینالمللی محسوب میشود که از آن در حوزهای فرهنگی، ورزشی و... استفاده میگردد. رفتار دستگاه دیپلماسی ایران که به دیپلماسی لبخند معروف است، در قبال پذیرش تیم کشتی ایالات متحده آمریکا برای مسابقات جهانی کرمانشاه نمونهای از دیپلماسی ورزشی است که نشان داد با تمام تخاصمی که دولتمردان آمریکا در مواجهه با ایران از خود نشان میدهند، با ملت این کشور مشکلی ندارد و مانند سایر ملل دوست آنهاست. پیش از مسابقات جهانی کشتی، تیم تیراندازی ایران به مسابقات جهانی لاسوگاس دعوت شده بود که با سیاست مهاجرتی ترامپ مبنی برعدم ورود اتباع 7کشور به آمریکا ازحضور در این مسابقات باز ماند. ایرانیها نشان دادند که عرصه سیاست بازی از ورزش جداست. «آرمان» برای بررسی اقدام وزارت خارجه در اعطای ویزا به تیم کشتی آمریکا و نحوه مواجهه ایرانیان با ورزشکاران آمریکایی با مهدی مطهرنیا کارشناس بینالملل و آینده پژوه سیاسی گفتوگو کرده است که میخوانید.
**عملکرد وزارت امور خارجه در ارتباط با صدرو ویزا برای ورود تیم کشتی ایالات متحده آمریکا به ایران برای شرکت در جام جهانی کرمانشاه را چگونه ارزیابی میکنید؟
دیپلماسی عمومی تلاشی است که در عصر جدید برای گسترش روابط بینالمللی نه روابط بینالدول انجام میپذیرد. ارتباطی بینالاذهانی و بینالافرادی به همراه ارتباطات جمعی در حوزههای گوناگون فرهنگی، تاریخی و ورزشی با مصادیق مختلف در حوزه دیپلماسی عمومی دیده میشود. بنابر این دولتها تلاش دارند در عین کاربرد دیپلماسی رسمی در ساحت ارتباط میان دولتها به دیپلماسی عمومی در جهت استفاده بهینه از ارتباط میان ملتها برای توسعه رابطه میان دولتها استفاده کنند. بخشی از این دیپلماسی میتواند به دپپلماسی ورزشی اختصاص پیدا کند.در ارتباط با ایران و آمریکا کاربرد این دیپلماسی چند بار امتحان شده، اما در عمل به دلیل لایههای بسیار سخت موجود میان روابط ایران و آمریکا در سه حوزه کلان بحران مفهومی، بحران گفتمانی و بحران سیاسی، چنین فعالیتهایی در چرخدندههای این لایههای سخت خرد شده است. این دیپلماسی تنهادر چهارچوب نگرش تقلیلگرایانه و نگاه مقطعی به این مسائل موجب شده تا حدودی دریچههای بسیار ریزی از امیدواری در بهرهبرداری از این دیپلماسی در جهت حل و فصل مسائل میان ایران و آمریکا گشوده شود.
اگر نیک بنگریم در خواهیم یافت که چنین تحرکاتی صرفا میتواند در بعد تبلیغاتی مورد استفاده قرارگیرد، چرا که اساسا تا لایههای سخت بحرانهای مفهومی، گفتمانی و سیاسی در ارتباط میان تهران و واشنگتن برداشته نشود، نمیتوان دیپلماسی عمومی را به عنوان کاتالیزور و شدت بخش جریان حل و فصل مسائل در دیپلماسی رسمی دید. آنچه در ایران اهمیت دارد، دیپلماسی رسمی است نه دیپلماسی عمومی؛ امروز در ایالات متحده آمریکا شخصی به ریاست جمهوری رسیده است که اساسا نوع دیدگاه وی نسبت به تهران بسیار منفی و دارای پشتوانه باورهای پُست- نومحافظهکارانهای است که اساسا اسلام و به ویژه تهران مسلمان و انقلابی را در هدفگذاری خود به عنوان دشمن اصلی استراتژیک مطرح میکند و تلاش دارد با ایجاد یک تیم ضدتهران وارد عمل شود.
اگرچه این اقدام وزارت خارجه ایران یک اقدام بسیار پسندیده و مثبت تلقی میشود و نفس کار نشاندهنده گفتمان صلحطلبانه ودارای احترام به ارزش ملی و ملت آمریکا است، اما در عمل نمیتواند چندان بر رفتار دولت آمریکا به ویژه دونالد ترامپ تاثیر بسزایی برجای گذارد.
**مانند همین موضوع در اعزام تیم تیر اندازی ایران به مسابقات جهانی لاسوگاس مشاهده شد که آمریکاییها از صدور ویزا به ورزشکاران ایرانی خودداری کردند. این عمل ایرانیها در پذیرش کشتیگیران آمریکایی بر ای حضور در جام جهانی چه تاثیری در سطح بینالمللی میگذارد؟
نگاه به این موضوع از دریچه نگرشهای متفاوتی صورت میپذیرد. کسانی که در نظام بینالملل مرکز ثقل عملکرد دولتها را بر اساس اتوریته و اقتدارگرایی میبینند، چنین عملکردی را از سوی دولت حاکم بر تهران یک عقب نشینی در مقابل آمریکا و یک مساله ضد اقتدارگرایی تلقی میکنند. تحلیل آنها تحلیل مناسبی در ارتباط با عملکرد دولت تهران نیست، چرا که معتقدند باتوجه به نوع عملکرد دولت ترامپ در ارتباط با تیم تیراندازی ایران و سفر این تیم به آمریکا، اکنون دادن ویزا به تیم کشتی آمریکا یک نوع عقب نشینی از جایگاه مقتدرانه دولت تهران محسوب میشود. این نقد از این جهت به دریچه نگاه اقتدارگرایانه به دولتها در عمل و رفتار سیاسی باز میگردد. از سوی دیگر ایران همواره ملت آمریکا را از دولت آمریکا جداکرده است. به ویژه از زمان دولت اصلاحات و ریاست جمهوری رئیس دولت اصلاحات براین نکته تاکید داشته که دولت آمریکا مجزا از ملت این کشور مورد توجه ایرانیان قرار میگیرد.
بنابراین تیم کشتی ایالات متحده آمریکا پیش از آنکه نماینده دولت آمریکا باشد برخاسته از متن ملت آمریکا است و ملت ایران به دلیل جهتگیریهای صلحطلبانه موجود در جامعه ملی خود وگرایش ملت ایران به ایجاد فضای مسالمت آمیز در بعد منطقهای و بینالمللی پذیرش قهرمانان ملی یک ملت را در قالب تیمهای متفاوت ورزشی در جنبه سیاسی از وضعیت رسمی خارج میکند و پذیرش آنها را نشان دهنده اقتدار ملی برمبنای یک نگرش دموکراتیک میداند. اگر اینگونه بنگریم دولت ایران مدبرانه و به دور از برخوردهای عاطفی، با جهتگیری دموکراتیک، مجوز حضور کشتیگیران آمریکا را صادر کرده و از آنها به خوبی پذیرایی میکند تا به ملت آمریکا نشان دهد ایران سر دعوا و ستیز با هیچ ملتی را ندارد. اگر با دولت آمریکا به ستیز مینشیند به واسطه نوع عملکرد دولت آمریکا در برخورد با دیگر دولتها و ملتهای جهان خارج از قواعد و ضوابط پذیرفته شده مطلوب در جامعه بینالمللی است.
**برخی در داخل این حرکت وزارت خارجه را سیاست سازشکارانه و تساهل و تسامح در برابر آمریکا قلمداد کردهاند.
آنچه اکنون در فضای سیاسی ایران وجود دارد، گزاره مقام معظم رهبری در عرصه سیاست خارجی تحت عنوان نرمش قهرمانانه است. آنچه دولت انجام داده در چارچوب این موضوع صورت میپذیرد. جدای از این در چند سخنرانی مربوط به انتخابات اخیر ایالات متحده آمریکا چه پیش از انتخابات و چه پس از آن مقام معظم رهبری ترامپ را روشنگر چهره دولت ایالات متحده آمریکا دانسته و مواضع او را موید مواضع ایران در ارتباط با ساختار قدرت آمریکا معرفی کرده است. از طرف دیگر سیاست تساهل و تسامح در چهارچوب جهتگیری اقتدارگرایانه دولت در بحث دیپلماسی عمومی شکل و محتوا پذیرفته است. بنابراین باید گفت آنچه که دولت ایران انجام داده است منطبق با موازینی است که برای او در عرصه سیاست خارجی از سوی دستگاه سیاست خارجی تعیین شده و دستگاه دیپلماسی یعنی وزارت امور خارجه در این چهارچوب میتوانست واردعمل شود.
در ایران حوزه سیاست خارجی تنها محسوب به دولت نیست و دولت صرفا عضوی از از این حوزه مربوط میشود و تنها بخش دیپلماتیک موضوع به دولتها اختصاص دارد. دولت روحانی مانند دیگر دولتها تنها در بخش اجرایی طراحی شده حوزه سیاست خارجی در ساحت حکومتی دارای اختیار تلقی میشود. اصل موضعگیری و نوع موضعگیری در دولت تعیین نمیشود بلکه دولت مسئول اجرای موضعگیریهای تعیین شده در چارچوب سازمانهای فرادولتی و حکومتی عمل میکند.
*منبع: روزنامه آرمان، 1395.11.27