«شاید یکی از این ٣ زن»، «سرمایهداری در برابر سوسیالیسم: مجادلهای تغییریافته»، «اصول مرئی بازار آزاد»، «کشتیگرفتن با کارگردان»، «یورش به باغ فرشته با بیل مکانیکی» و «آنتنفروشی صداوسیما به کلاسهای کنکور رسید» از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه شرق در شماره یکشنبه 17 بهمن است.
**شاید یکی از این ٣ زن
مرضیه وحیددستجردی یا فاطمه رهبر؟ شاید هم رفعت بیات. صفی از زنان متقاضی نامزدی ریاستجمهوری از طیف راست سیاست ایران درحال کشیدهشدن است، درحالیکه مردانشان آنها را «رجل سیاسی» نمیدانند. سه روز پیش «حسن غفوریفرد»، عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه، گفته بود اگر قرار باشد یک زن را برای ریاستجمهوری معرفی کنم، گزینه موردنظر من «خانم رهبر» است. این درحالی است که حزب مؤتلفه اعلام کرده نامزد آنها برای انتخابات ریاستجمهوری آینده مصطفی میرسلیم است.
دیروز فاطمه رهبر، عضو حزب مؤتلفه و رئیس فراکسیون زنان اصولگرای مجلس نهم در واکنش به احتمال نامزدیاش به سایت «دواتنیوز» گفت: «اظهارنظر دراینباره زود است، بهموقع موضعم را مشخص میکنم». از پاسخ دوپهلوی رهبر میتوان هر برداشتی را داشت. اینکه او بهطورقطع شایعه آمدنش را رد نکرده میتواند احتمالی باشد برای آمدنش. فاطمه رهبر و مرضیه وحیددستجردی، در ایام نزدیک به انتخابات مجلس دهم، تشکلی به نام «جبهه متحد زنان اصولگرا و کارآمد» را تشکیل داده بودند.
** سرمایهداری در برابر سوسیالیسم: مجادلهای تغییریافته
ریچارد دی. ولف استاد بازنشسته ممتاز اقتصاد در دانشگاه ماساچوست- امرست است، جایی که از سال 1973 تا 2008 به تدریس اقتصاد مشغول بود. در حال حاضر وی استاد مدعو روابط بینالملل در مقطع تحصیلات عالی در دانشگاه نیواسکول شهر نیویورک است. او همچنین به طور منظم در مجمع برشت در منهتن تدریس میکند. پیشتر در دانشگاه ییل (1967-1969) و سیتیکالج دانشگاه نیویورک (1969-1973) در کار تدریس اقتصاد بود. در سال 1994 استاد مدعو در دانشگاه پاریس، سوربن 1 بود. از او کتاب «اقتصاد را تسخیر کنید: به چالشکشیدن نظام سرمایهداری» با ترجمه مهرداد شهابی و میرمحمود نبوی (نشر اختران) به فارسی ترجمه شده است.
بار دیگر هستی سرمایهداری خصوصی به موجب تناقضات، ایرادات و ضعفهای خود آن در معرض تهدید قرار گرفته است. دو بحران عظیم جهانی، اولی در دهه 1930 و دومی از 2008 به این سو، به علاوه رکودهای دورهای که هر چند سال یکبار روی میدهند بیثباتیای را برجسته ساختهاند که دست از سر نظام سرمایهداری برنمیدارد. همزمان، جمعیت کثیری به علت نابرابری فزاینده بدل به منتقدان سرمایهداری شدهاند. صحبت از اصلاح و انقلاب در دستور کارهای سیاسی موج میزند.
**اصول مرئی بازار آزاد
«در آلمان نازی، تبلیغات کوکاکولا تکاوری را به تصویر میکشیدند که خسته و تشنه از یک تمرین نظامی به خانه میآمد و کوکایش را برمیداشت. در مقابل، در اواخر دهه ١٩٦٠ کاپشنهای مائو برای مدتی کالایی داغ در غرب بود. از ماشینهای مسابقهای تا معنویت، از بالاپوشهای رنگارنگ آفریقایی تا نانهای فطیر آیین عشای ربانی، از عرقچین تا پورنوگرافی، همه و همه وقتی برایشان تقاضایی وجود داشته باشد بازار هم عرضهاش را خلق میکند».
«آنچه در این بین خیرهکننده است، توانایی بازار سرمایهداری در جذب و ادغام طیف قابلملاحظهای از ترجیحات، گرایشها، سلایق و هویتهاست». این جهانی است ساخته نظام سرمایهداری که با اشکال مختلف و وجوه انعطافپذیرش سه قرن است به حیات خود ادامه میدهد. نظام سرمایهداری که تمام وجوه زندگی ما را تصرف کرده، موضوعی است بسیار مهمتر و پیچیدهتر از آنکه تنها به اقتصاددانان سپرده شود. اکنون دیگر تردیدی نیست که دریافت درکی انتقادی از سرمایهداری مستلزم چشماندازهایی فراتر از چشماندازهای خاص اقتصاد مدرن است.
**کشتیگرفتن با کارگردان
کاظم ملایی از جمله کارگردانهای فیلماولی جشنواره سیوپنجم فیلم فجر در گفت و گو با روزنامه شرق گفت: دوست داشتم کارگردان بیشتر با من کار میکرد، در روند ساخت فیلم حس میکردم کارگردان بیشتر وسوسه فرم دارد و با اینکه به شخصیت کوپال در فیلمنامه پرداخته شده بود، اما دوست داشتم کارگردان با من بهعنوان بازیگر برای خلق این شخصیت کشتی بگیرد و به قول معروف چیزهای بیشتری از درون من بیرون بکشد.
وقتی فیلم را دیدم حس کردم ٧٠ تا ٧٥ درصد از چیزی که در فیلمنامه خواندم اتفاق افتاد و شاید دوست داشتم بخشهایی از فیلمنامه که بهتر بود تأکید بیشتری روی آنها داشته باشم، در فیلم به آن زمان بیشتری اختصاص داده میشد و درعوض چیزهایی که میشد از آنها زودتر گذشت را تأکید نکنیم و وقتی بهعنوان مخاطب به فیلم نگاه میکنم تصور میکنم تا حدی ملالآور شده است و فکر میکنم ایکاش نکتههای خوبی که در فیلمنامه بود، بیشتر به آن پرداخته میشد و قطعا کشش داستان بیشتر میشد. این نکته به زمان فیلم خیلی ارتباط پیدا نمیکند؛ مقصودم نکتههایی است که در زمان معمول روایت یک فیلم میتواند از آن، فیلم جذابتری خلق کند.
**یورش به باغ فرشته با بیل مکانیکی
در ادامه داستان تکراری تخریب باغات تهران، شب ١٢ بهمن ماه جاری و پس از پیگیریهای بسیار همسایگان خانهباغی مصادرهای در منطقه یک تهران متعلق به بنیاد مستضعفان مبنیبر توقف تخریب باغ و درختان آن، سازنده با بیل مکانیکی شبانه به جان درختان باغ افتاد و تعداد زیادی از درختان آن را قطع کرد. فیلمی که یکی از همسایگان از روند تخریب باغ و ریشهکنکردن درختان آن گرفته نشان میدهد درختان موجود در باغ با بیل مکانیکی به شیوهای عجیب و بیرحمانه در حال شکستن و قطع شدن هستند.
داستان خانههای مصادرهای در نقاط مختلف شهر و بهخصوص در شمال تهران از سه دهه قبل تا به حال به شکلی کشدار ادامه دارد و هرروز در پروندهای جدید هر کدام سرنوشتی پیدا میکنند. اگر عاقبت پلاسکو بهعنوان یکی از اموال مصادرهای پس از نزدیک به چهار دهه بیتوجهی و عدم رسیدگی، بر سر کسبه و آتشنشانان آوار شد، حالا عاقبت خانهباغی با بیش از چهار هزار و ٧٠٠ متر مساحت و دارابودن بیش از ٣٠٠ اصله درخت کهنسال در محیط داخلی و بَرِ این ملک، ویرانی و تبدیلشدن به برج و نابودی درختان به وسیله بیل مکانیکی و خشکیدهشدن تدریجی است.
** آنتنفروشی صداوسیما به کلاسهای کنکور رسید
ماجرا از زمانی شروع شد که به جای اینکه کالاهای آموزشی از طریق تبلیغات به مردم معرفی شوند، از طریق برنامههای مشارکتی معرفی شدند. اتفاقی که این روزها در معرفی سایر کالاها نیز معضل و مشکلات بسیاری را به وجود آورده است. وقتی که کالاها به صورت تبلیغ تلویزیونی عرضه میشوند، حتما باید مجوز ارائه داشته باشند و دوم اینکه هر ادعایی هم که آنجا میشود باید با مدرک و سند باشد.
در واقع درباره آگهیهای بازرگانی، قوانین کادربندیشده و سفت و سخت است، اما در برنامههای مشارکتی ماجرا به گونه دیگری پیش میرود. در این نوع برنامهها افراد ذینفع کالاهای خود را با هزینههای بسیار کمتری میتوانند معرفی کنند، دوم اینکه با ترفندهایی که استفاده میکنند، مشتریان زیادی دستوپا میکنند؛ مثلا فردی در برنامهای درباره مسئلهای درسی یا مشاورهای توضیح میدهد و بعد میگوید اگر میخواهید از ادامه ماجرا با خبر شوید به این شمارهها پیامک بدهید یا تماس بگیرید. بعد که دانشآموزی که موضوع گزارش ماست، با آن شمارهها تماس میگیرد، به شیوههای مختلف سعی میشود کالاها به او فروخته شود.