کد خبر: ۹۲۵۵۱
تاریخ انتشار: ۱۱:۲۵ - ۱۱ بهمن ۱۳۹۵ - 30 January 2017
روزنامه شهروند در گفت و گو با سعید الفتی مشاور امور ایثارگران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نوشت: باید از داشته‌های گذشته خود استفاده کنیم و فرهنگ ایثار را در جامعه توسعه دهیم. فرهنگی که حین جنگ وجود داشت اما به مرور زمان کمرنگ شد.
 روزنامه شهروند در گفت و گو با سعید الفتی مشاور امور ایثارگران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، نوشت: باید از داشته‌های گذشته خود استفاده کنیم و فرهنگ ایثار را در جامعه توسعه دهیم. فرهنگی که حین جنگ وجود داشت اما به مرور زمان کمرنگ شد.

در این گفت و گو آمده است: وارد ساختمان وزارت ارشاد شدیم. قرارمان با مشاور آقای وزیر است. قرار این است ساعتی با «سعید الفتی» مشاور امور ایثارگران وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به گفت‌وگو بنشینیم و به‌طور ویژه درباره «ایثار اجتماعی» بحث کنیم. 
آن‌طور که الفتی می‌گوید، جنگ «تاب‌آوری» جامعه ایرانی را به آزمون نشست و مردم ایران از آن سربلند بیرون آمدند. 

مردمی که سال‌های سخت جنگ را با آن همه پارامتر استرس‌زا با موفقیت پشت سر گذاشتند و در سطوح مختلف «ایثار» کردند. یکی به جبهه رفت و حتی آن‌که در پشت جبهه، سختی‌های اقتصادی جنگ را تحمل کرد، پای در وادی «ایثار» گذاشت. با همه این تجربیات اما جامعه ایرانی امروز، کمی بی‌حوصله و آسیب‌پذیر شده است. «الفتی» هم همین را می‌گوید: باید از داشته‌های گذشته خود استفاده کنیم و فرهنگ ایثار را در جامعه توسعه دهیم. فرهنگی که حین جنگ وجود داشت اما به مرور زمان کمرنگ شد. با مشاور امور ایثارگران وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی درباره این موضوع ساعاتی به بحث نشستیم. گفت‌وگویی که در ادامه آمده رئوس این بحث را شامل می‌شود. 

** اگر قرار باشد با مسئولی در وزارت ارشاد به بحث بنشینیم، نقطه آغاز، موضوعات مختلفی می‌تواند باشد اما با توجه به حرف و حدیث‌هایی که در جامعه عمومیت دارد، سوالی از گذشته تا حال ذهن اهالی فرهنگ را به خود مشغول کرده که آیا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌شأن فرهنگ‌سازی دارد یا نه؟

سوال، سوال خوبی است. شاید اگر این سوال را چند‌سال پیش و زمانی که من هنوز مشاور وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی نبودم، می‌پرسیدید پاسخم این بود که نمی‌توانم به این سوال پاسخ دهم اما حالا بیش از سه‌سال است که من در این وزارتخانه مشغول به خدمت هستم و تقریبا از کم و کیف امور مربوط به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی اطلاع دارم. اگر قرار باشد امور مربوط به نهادهای مختلف حوزه فرهنگ را بررسی کنیم می‌بینیم یکی از اصلی‌ترین ارکانی که رسمیت ساختاری و سازمانی دارد و از زمان طاغوت هم بوده، وزارت فرهنگ است که حالا با تغییراتی به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تغییر نام داده است. ماموریت و رسالت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تقویت فرهنگ عمومی جامعه است. این خلاصه‌ترین و اصلی‌ترین تعریفی است که می‌شود برای ماموریت‌های وزارت ارشاد عنوان کرد. حالا اگر قرار باشد به مفهوم فرهنگ عمومی بپردازیم و بپرسیم فرهنگ عمومی چیست؟ به قاعده می‌توان گفت: باورهای رایج در جامعه فرهنگ عمومی ما را تشکیل می‌دهد.

** این باورها چیست؟
باورهای ما در جمهوری اسلامی دو چیز است: یکی باورهای دینی و دیگری باورهای ملی؛ یعنی باورهایی که به دلیل قدمت ایران که به دوران باستان بازمی‌گردد، باورهای عمیقی هم است. به‌طور طبیعی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در این راستا باید ماموریت‌های خود را انجام دهد. ابزارهای زیرساختی در این حوزه که ابزارهای فرهنگی هم به آن می‌گویند در کلان ماجرا، در دست این وزارتخانه است. ابزارهایی مانند سینما که نقش اساسی در ارتقای فرهنگ جامعه دارد.

البته این، مختص جامعه ایرانی نیست، زیرا وقتی مدیوم سینما را می‌بینیم تاثیرش در سطح جهانی غیرقابل انکار است. به هر حال، زیرساخت اساسی سینما دست وزارت فرهنگ است، یعنی صدور مجوز، طبقه‌بندی توزیع و پخش، همه دست وزارت ارشاد است. موضوع بعد موسیقی است که به‌طور کامل، تمام امورش باید در وزارت فرهنگ انجام شود. هنرهای تجسمی، شعر و علاوه بر آن بخشی از زیرساخت‌های دینی مانند کانون‌های مساجد یا معاونت قرآن و عترت نیز در دست وزارت ارشاد است. اما باید به این نکته توجه داشت که در وزارت ارشاد برخی از معاونت‌ها مانند سینما، موسیقی و مطبوعات ساختاری هستند و برخی مانند همین کانون‌های مساجد و قرآن و عترت موضوعی هستند. به‌طور ویژه مطبوعات هم که به‌عنوان رسانه‌ها تأثیر خیلی ویژه‌ای در جامعه دارند، امور اصلی‌اش دست وزارت ارشاد است. پس اگر بگوییم به‌صورت ساختاری نظام جمهوری اسلامی، برای تقویت فرهنگش چه چیزی دارد؟ در کلان ماجرا می‌گوییم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را.

** با مجموعه توضیحاتی که داده‌اید، این نتیجه را می‌توان گرفت که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ‌شأن سیاست‌گذاری و حتی شأن فرهنگ‌سازی دارد. خودتان هم تأکید کردید که ابزارهای زیرساختی برای توسعه فرهنگ عمومی در دست این وزارتخانه است. به نظر می‌رسد امروز جامعه ایرانی نیاز مبرمی به توسعه فرهنگ ایثار داشته باشد. موضوعی که به «ایثار اجتماعی» معروف شده است و ظاهرا شما هم در مورد آن کارهایی انجام داده‌اید. ایثار اجتماعی مفهومی است که هم در فرهنگ دینی و هم در فرهنگ ملی ما بر آن تأکید شده است. حالا شما برای توسعه آن در جامعه چه کرده‌اید؟

در آنچه تاکنون گفته شد تأکید کردم که توسعه فرهنگ عمومی وظیفه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی است. آن‌جا درباره باورهای مردم هم بحث شد. یکی از پارامترهایی که در باورهای مردم وجود دارد مفهوم ایثار است. بنابراین وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی باید درباره این موضوعات کار کند. ما غیر از ایثار مفاهیم دیگری هم داریم که یک کلمه‌اند اما بار مفهومی و فرهنگی بسیار وسیعی دارند. مانند غدیر، ولایت، بسیج و... من مطالعه کردم و صحبت‌های حضرت امام(س) و مقام معظم رهبری را از نظر گذرانده‌ام. در این صحبت‌ها بیش از آن‌که امام و رهبری بر ساختار و سازمان بسیج تأکید و درباره آن صحبت کرده باشند بر تفکر بسیجی تأکید داشته‌اند.

** این مفهوم ایثار به نظر خیلی نزدیک به جنگ است و با آن معنا پیدا می‌کند؟
نه این‌طور نیست. مفهوم ایثار از این فراگیرتر است و فقط به مفاهیم مربوط به جنگ و... خلاصه نمی‌شود. وقتی مردم با کمبودها کنار می‌آیند این خودش ایثار است. فرصت ایثار همیشه بوده اما به این دلیل ما دوران دفاع‌مقدس را دوران ویژه ایثار می‌دانیم که دفاع‌مقدس ایثار را به شهادت گره زد. از نظر من در دوران دفاع‌مقدس همه مردم ایران ایثارگر بودند. کسانی بودند که هر چند به جنگ نرفتند اما در پشت جبهه‌ها به رزمندگان کمک می‌کردند و پشتیبانی از آنها را برعهده داشتند. حتی من پا را فراتر از این می‌گذارم. تمام کسانی که در دوران دفاع‌مقدس کمبودها را تحمل کردند هم ایثارگر بودند. کسانی که هیچ کاری نمی‌کردند اما به خانواده آنهایی که در جبهه بودند یا برای خانواده شهدا حرمت قایل بودند، اینها هم ایثارگر بودند. بنابراین می‌خواهم بگویم که ایثار در جامعه ما سیر طولانی داشته و صرفا هم محدود به همین زمان نمی‌شود. امروز ما مفهومی به نام «ایثار اجتماعی» را مطرح می‌کنیم. در این زمینه تفاوتی که با قبل وجود دارد این است که باب شهادت بسته شده اما باب ازخودگذشتگی که باز است.

** چرا این مفهوم در این زمان مطرح شد؟
در این زمان، مردم ما کم‌تحمل شده‌اند. مردم کم‌طاقت‌اند. باید کار فرهنگی انجام شود تا داشته‌های دینی و ملی‌مان دوباره به صحنه جامعه بازگردد. ایثار اجتماعی درست است که در این زمان مطرح شده اما جزو این داشته‌هاست. فرهنگ ایثار همان فرهنگ بسیجی عمل‌کردن است. بسیج مگر چه بود؟ بسیج این بود که نشدنی‌ها را شدنی کند. همین که می‌گوییم ما می‌توانیم این یعنی فرهنگ بسیجی. چطور آن زمان یک خانواده می‌توانست با چند خانواده دیگر در کنار هم زندگی و بار مشکلات را با هم تقسیم کنند؟ چطور می‌توانستند کمبودها را تحمل کنند و با آن کنار بیایند؟ اینها همه جنبه‌هایی از ایثار است که در دوران دفاع مقدس در کنار هم تجربه‌شان کرده‌ایم و درست است حالا آن دوران تمام شده اما مفهوم ایثار هنوز باقی است و می‌توان و باید بر این مفهوم تأکید کرد.

** چطور می‌توان این ایثار اجتماعی را در جامعه توسعه داد؟
مگر ما داشته‌هایی که در حوزه ایثار در دوران دفاع مقدس داشتیم را از چه کسانی گرفته بودیم؟ الگوی ما در آن دوران امام‌حسین(ع)، حضرت ابوالفضل(ع) و... بوده است. حالا هم با استفاده از همان الگو و بعد از آن تجربه‌هایی که در انقلاب اسلامی و جنگ تحمیلی به دست آورده‌ایم می‌شود ایثار اجتماعی را مورد توجه قرار دهیم. در سنت ادبی ما هم کتابی چون شاهنامه الگوی بسیار خوبی است. مثلا داستان رستم و سهراب که قصه‌ای عمومی‌تر از این کتاب بزرگ است و تقریبا همه مردم ایران درباره‌اش شنیده‌اند، الگوهای بسیار مناسبی در این زمینه به دست می‌دهد. در آن قصه رستم به دلیل مناقشات مرزی که وجود داشت دایم درحال جنگ بود و حتی فرزندش را هم ندیده بود. این خودش نشان از فداکاری و ازخودگذشتگی مردمانی دارد که برای حفظ سرزمینشان از همه‌چیز می‌گذرند و تمام عمر و سرمایه‌شان را برای دفاع از کیان ایران هزینه می‌کنند. داستان قهرمانی‌های کاوه آهنگر و نبرد او با ضحاک هم یکی از همین نمونه‌های متعالی است. اساسا جامعه ما ازجمله جوامع مهمان‌نواز، رئوف و مهربان در میان کشورهای جهان به حساب می‌آید. این درواقع نشان‌دهنده نمودهای مختلف واژه ایثار است.

** این مفهوم که تحمل ما در جامعه نسبت به مشکلات، حوادث و سوانح افزایش پیدا کند، مفهوم جدیدی به حساب میآید که با عنوان تاب‌آوری در برنامه‌های ٢٠٢٠ صلیب‌سرخ هم پیش‌بینی شده است. آنها برای افزایش تحمل در جوامع مختلف برنامه‌های مدونی دارند. آیا شما برای توسعه این ایثار اجتماعی، کار اجرایی هم انجام داده‌اید؟

ما در این‌باره چند طرح داریم. یکی از این طرح‌ها درباره ارتباط میان ایثار و رسانه است. سعی داریم این جشنواره را در بهمن‌ماه ‌سال‌جاری برگزار کنیم. در این طرح سعی کرده‌ایم ترویج فرهنگ ایثار را از رسانه‌های مکتوب و خبرگزاری‌ها آغاز کنیم. در این‌جا دو موضوع موردنظر است. یکی ایثار اجتماعی است. مصادیق ایثار اجتماعی در زمانی دهقان فداکار بود و بعد از آن در دفاع‌مقدس شاهد حضور فهمیده‌ها، محمدی‌ها و باکری‌ها هستیم و حاصلش شد ایثار و شهادت. امروز هم معلم مریوانی نمونه این ایثار است. امروز آن معلم سیستان‌وبلوچستانی و آن آتش‌نشان و هلال‌احمری که برای نجات در راه ماندگان داشته‌های خودش را می‌گذارد یا معلمی که قصد آوردن محصل بیمارش به شهر را داشت تا آن کودک درمان شود (و البته در میانه راه سیل آنها را با خود برد) نمونه‌های ایثار در زمان ما هستند. اینها افرادی هستند که وظیفه نداشتند جانشان را کف دستشان بگذارند و برای دیگری عزیزترین داشته خودشان را فدا کنند اما چنین کردند. پایه‌های این رفتار انسانی و فداکارانه در فرهنگ ملی و دینی ما است. کمک به همنوع و احترام به بزرگان در فرهنگ ما جای دارد و ایثار اجتماعی است. بگذارید نمونه‌های عمومی‌ترش را با هم مرور کنیم. اگر شما در مترو یا اتوبوس صندلی‌تان را به یک بیمار یا فرد سالخورده‌ای بدهید عملا ایثار اجتماعی کرده‌اید.

*منبع: روزنامه شهروند 1395.11.11
برچسب ها: فرهنگ ایثار ، جنگ
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: