روزنامه اطلاعات در گزارشی نوشت: حادثه تلخ و بیسابقه ریزش ساختمان قدیمی و 17 طبقه پلاسکو در تهران نمونهای از ایثار و فداکاریهای آتش نشانان را نشان میدهد که برای کاستن از تلفات جانی و صدمات مالی به همنوعان خود، مردانه در مقابل آتش سرکش قد میکشند. اما در این میان پدیده زشتی متأسفانه به شکل آزاردهندهای در کشورمان رخ نموده است و آن هم موبایل به دستان سلفیبگیری است که هرکجا که حادثهای رخ میدهد، به ثبت تصاویر آن میپردازند.
فاطمه یارمحمدی در این گزارش آورد: حوادث گوناگون از کوچک و بزرگ، از آتشسوزی و ریزش کوه گرفته تا جاری شدن سیل و وزش طوفان و نیز حادثههای دیگری مانند جنایت و سرقت، میتواند صدمات جانی ومالی کم یا زیادی برای قربانیان آنها داشته باشد که دراین میان نیروهای امدادی در روبهرو شدن با حوادث با توجه به اهمیت و فراگیری آن، طبق وظیفه انسانی خود وارد عمل میشوند و برای نجات قربانیان حوادث و کاهش میزان صدمات وارده، از جان خود نیز مایه میگذارند. حادثه تلخ و بیسابقه ریزش ساختمان قدیمی و 17 طبقه پلاسکو در تهران نمونهای از ایثار و فداکاریهای آتش نشانان را نشان میدهد که برای کاستن از تلفات جانی و صدمات مالی به همنوعان خود، مردانه درمقابل آتش سرکش قد میکشند.
اما دراین میان پدیده زشتی متأسفانه به شکل آزاردهندهای در کشورمان رخ نموده است و آن هم موبایل به دستان سلفیبگیری است که هرکجا که حادثهای رخ میدهد، به ثبت تصاویر آن میپردازند، بدون این که اغلبشان بدانند که با چه هدفی این کار را میکنند و تصویربرداری از فجایعی مانند قتل و صحنههای دلخراش آتشسوزی پلاسکو، چه پیامدهای تلخی برای دیگران و بخصوص خانوادههای قربانیان حوادث، میتواند داشته باشد.
به گفته کارشناسان، ثبت تصاویر و یا ایستادن برای تماشای یک حادثه میتواند زیانهای بسیاری به افراد حادثهدیده وارد کند. بارها در حوادث رانندگی، شاهد بودهایم که آمبولانس در پشت ترافیک سنگینی گیر افتاده است و رهگذران و رانندگان و سرنشینان خودروهای عبوری با توقف و گرفتن تصاویر، مانع امدادرسانی به مجروحان حادثه در دقایق طلایی امدادرسانی به آنان شدهاند.
**موانعی برای امدادرسانی
درجریان حادثه ریزش ساختمان پلاسکو، حضور افرادی که برای تماشای این حادثه و یاتصویربرداری و گرفتن عکسهای سلفی در محل حاضر شده بودند، بهقدری زیاد بودکه همه مسئولان امدادی و کشوری بارها از آنان خواستند تا با ترک محل، اجازه فعالیت را به خودروهای امدادی و آتشنشانی بدهند. ماجرا وقتی دردناک میشود که درحادثه جان و مال افرادی دچار خطر و از میان رفتن است و عدهای فقط برای سرگرمی با تلفنهای همراه خود مشغول گرفتن عکس و فیلمبرداری میشوند و یا در بدترین حالت، عکس سلفی میاندازند.
بارها در تصاویر ثبت شده در حوادث خارج از کشور، شاهد بودهایم که وقتی مردم با رویدادهایی مانند گیرکردن پای شهروندی در مترو ویا آتشسوزی خودرو و قرار گرفتن راننده و سرنشینان در داخل و یا زیر آن روبرو شدهاند، با اقدامی هماهنگ برای نجات فرد مصدوم اقدام کردهاند، بدون اینکه دوربین خود را برای گرفتن عکسهای سلفی به دسـت بگیرند. چه عاملی آنها را به یک همکاری مشترک برای نجات جان هموطنانش سوق میدهد و ما را برای گرفتن عکسهای سلفی؟
بهدلیل این که برخی افراد جامعه ما دچار این رفتارخودخواهانه و نابخردانه میشوند، هنوز مشخص نیست و دیدگاههای متفاوتی درباره آن مطرح میشود.
عدهای معتقدند نبود هیجان و شادی در زندگی اجتماعی سبب میشود بعضی از شهروندان درجریان هر حادثه، ناخودآگاه به گرفتن عکسهای سلفی و یا فیلمبرداری و نشان دادن آنها بپردازند و برخی دیگر معتقدند که دیده شدن در شبکههای اجتماعی سبب میشود که افراد با گرفتن عکس و ارسال آن به شبکههایی که درآن عضویت دارند، خودی نشان دهند.
پدیده «شهروند- خبرنگار» که در عصر نوین رسانههای مجازی به عنوان راهکاری برای همنشینی بیشتر با افکار عمومی و دریافت تازهترین خبرها و سوژهیابیها تلقی میشود، برای تقلای هر یک از کاربران این شبکهها برای ضبط و ثبت مهمترین رویدادها که ارزشهای خبری گستردهای دارند، تلقی میشود.
فارغ از عقب افتادگیهای خبری یا انعکاس ناقص اخبار در رسانههای رسمی، که احساس کنجکاوی مردم را ارضا نمیکند، هنگامی که از مخاطب خواسته میشود فیلمها و عکسهای خود را برای یک شبکه خبری یا صفحه مجازی بفرستد، تا با نام وی روی خروجی آنها قرار گیرد، انگیزهای نیرومند در وی برای گرفتن اطلاعات «از هر راه ممکن» پدید میآید.
البته رسانههای مجازی میتوانند در نقشهای آگاهیرسانی، ایجاد همدردی، هشداردهی و بسیج افکار عمومی برای امدادرسانی- مانند اهدای خون برای کمک به آسیب دیدگان حادثه ساختمان پلاسکو- ظاهر شوند، اما گاهی برخی فعالان شبکههای مجازی تصور میکنند با بارگذاری تصاویر اختصاصی دوربین تلفنهای همراه خود در این شبکهها، امکان بازنشرگستردهای مییابند که در شرایط عادی از آن بیبهرهاند.
این زمان است که تاثیر مخفی رسانهها در تهییج مردم برای ثبت برخی صحنهها، آن هم در شرایط نامناسب پدیدار میشود؛ بویژه آنکه در این زمینه و جوانب آن فرهنگ سازی چندانی از سوی نهادهای ذیربط صورت نگرفته است؛ جالب اینکه رسانهها یکی از مهمترین نهادهای فرهنگ ساز نیز به شمار میروند.
**فراخوانهای رسانه ملی
تلاش برخی افراد که نگاه عقلانی، انسانی و دلسوزانه به رویدادهای اجتماعی را کنار میگذارند و بدون اولویت دهی به مسائل، با وجود همه اخطارها و حتی خطرهای جانی، تلفن همراه خود را به سوی صحنههای دلخراش یک تصادف، نزاع خیابانی، شلیک ضدهوایی، آتشسوزی یا حوادثی مانند ریزش ساختمان پلاسکو نشانه میروند، میتواند به عملکرد گروههای خدمت رسان خدشه وارد کند و چه بسا سبب آسیبهای جبرانناپذیر جانی و مالی شود.
نبود آموزشهای عمومی «مدیریت بحران» و از آن مهمتر سواد رسانهای از یکسو و غلیان آتش هیجان برخی از شهروندان که به شدت احساساتی هستند، هم اسباب زحمت عوامل امدادی است. جماعتی که برای نمایش خودشان و جذب مخاطبان بیشتر در شبکههای مجازی، عطش عشقی سیال به نام «سلفی گرفتن» دارند و درجا و بیجا میخکوب حادثه میشوند و گوشی به دست، به تصویربرداری مشغول میشوند و بیهیچ شرم و حیایی، از آسیب رسیدن به شهروندان و جمعی از هموطنانمان فیلم و عکس میگیرند.
از سوی دیگر در مواردی صدا و سیما هم به جای آرامش بخشیدن به افکار عمومی و هدایت آنان به پرهیز از هرگونه ازدحام، تجمع و توقف بیجا در محل حادثه و گرفتن عکس و فیلمهایی که ممکن است مایه التهابآفرینی و مزاحمت و تشویش بیشتر اذهان عمومی باشد، اقدام به فراخوان عکسها و تصاویر مخاطبان میکند.
فراخوان رسانه ملی برای ارسال تصاویر عمومی از برج پلاسکو به منزله قلقلک و تشویق مخاطبان و به خصوص جوانان، برای حضور در مکان حادثه و دست به دوربین شدن درحالی رخ داده است که همزمان جملهای تکان دهنده در برخی رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر شد مبنی بر اینکه «اگر چند فیلم کمتر گرفته میشد ؛ چند نفر بیشتر زندگی میکردند!»که اگر این جمله پرمفهوم را که شاید حرف دل آتشنشانان عروج کرده باشد، درست بدانیم، مبادا که بتوان عکس این فرضیه را نیز صادق دانست که «چند فیلم بیشتر گرفتن مساوی با چند جنازه بیشتر است!»
شاید آنچه که پای بسیاری از شهروندان را به پلاسکو باز کرده بود، فقط تماشا نبود، خیلیها آمده بودند تا دسته جمعی سلفی بگیرند یا با انتشار تصاویر حادثه مزبور «لایک» و بازدید بیشتری برای صفحات و کانالهای مجازی خود جمعآوری کنند.
**فرصتی برای خودنمایی
دکترسید حسن حسینی ـ جامعهشناس به روزنامه ایران گفته است: یکی از دلایل تجمع مردم در روبهروی ساختمان پلاسکو، عمل نکردن صدا و سیما به وظایفش است. این سازمان موظف بود از ابتدای حادثه آتشسوزی پلاسکو آن را در یکی از کانالهایش به صورت اختصاصی پخش کند تا از هجوم مردم برای تماشا کاسته شود. در این زمان حتی این سازمان از مردم خواست تا عکسها و فیلمهایی را که از حادثه گرفتهاند، برایشان ارسال کنند که این اقدام باعث تشویق بیشتر مردم برای حضور در صحنه حادثه شد.
این جامعه شناس در خصوص علل اصلی تجمع مردم روبهروی ساختمان پلاسکو، اضافه میکند: یکی از دلایل این اتفاق، این است که افراد جامعه چندان فرصتی برای نشان دادن خود در جامعه ندارند و حتی نمیتوانند خود را به صورت درست و اصولی در محیطهای ورزشی، هنری و سیاسی مطرح کنند.
این استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران، میافزاید: اغلب شاهد این موضوع هستیم که برخی افراد در برخورد با آژیر خودروهای پلیس، اورژانس و آتشنشانی، تقدم عبور را به آنها نمیدهند. این بیتفاوتی نهایت عقبافتادگی ذهنی افراد یادشده است و فاجعهای به مراتب بدتر از تجمع مردم در روبهروی ساختمان پلاسکو محسوب میشود.
دکتر حسینی با تأکید بر این که در جامعه ما زیست اجتماعی بسیار کمرنگ شده است، میگوید: «دیگربینی» در جامعه ما بسیار ضعیف است. وقتی یک آتشنشان و یا امدادگر به دنبال رفع خطر و عبور از خیابان است، شماری از افراد چون احساس میکنند که آن خطر متوجه خودشان نیست، برایش اهمیتی قائل نمیشوند.
**عقدهگشایی در مراسم تشییعجنازه
این جامعه شناس در خصوص لزوم فرهنگسازی مردم در خصوص برخورد با حوادث، اظهار میدارد: بیتوجهی مردم به دیگران یکی از مهمترین عواملی است که سبب تجمع در محل آوار ساختمان پلاسکو شده بود. برای فرهنگسازی در این خصوص باید ابتدا مردم نیاز به فرهنگسازی داشته باشند و این نیاز باید دیده شود و ارکانی مانند صدا و سیما، آموزش و پرورش و خانوادهها نقش اساسی در فرهنگسازی دارند.
دکتر حسینی، ادامه میدهد: زمانی که در نیویورک انفجار اتفاق افتاد، علاوه بر مردم آمریکا، ما هم در ایران میتوانستیم لحظه به لحظه شاهد زنده این حادثه باشیم و کار آژانسهای خبری نیز پخش اخبار آن در صدم ثانیه بود. در رویداد پیش از حادثه ساختمان پلاسکو، یعنی درگذشت آیتالله رفسنجانی نیز صدا و سیما، اخبار را دیرتر از شبکههای مجازی پخش کرد. حال آن که موظف است اخبار را در سطح ملی، درست و سریع به شهروندان منتقل کند.
بروز چنین کژکارکردیهای رفتاری برای استفاده از وسایل ارتباطی و تبدیل فرصتها به تهدیدها، شاید بیش از همه به کوتاهی نهادهای فرهنگ ساز و همچنین گسترش فناوریهای نوین موبایلی و تهییج دیگر رسانهها برای دریافت اطلاعات از همه شهروندان، بازمیگردد.
در مراسم تشییع و خاکسپاری هنرمندان، بزرگان و مسئولان، باز هم شاهد حرکات زشت موبایل به دستانی هستیم که حتی ملاحظه غم و اندوه خانوادهها را نمیکنند. کاش مشتاقان عکس و سلفی میفهمیدند مراسم خاکسپاری جای عقدهگشایی و گرفتن عکس نیست، و کاش میفهمیدند که خاکسپاری یک چهره مشهور جای خوبی برای ذوق زدگی از دیدن ستارههای بزرگ سینما و تلویزیون محسوب نمیشود.
بنابراین هنگام برخورد با چنین صحنههایی، پیش از انزجار از رفتار این افراد و شماتت آنان باید اندکی فراتر را نگریست و با ریشه یابی دلایل بروز این واکنشها، در پی رفع عوامل آن و فرهنگ سازی مناسب برای استفاده از ابزارهای نوین ارتباطی بویژه آموزش بایستههای شهروند- خبرنگاری برآمد.
**عکس سلفی با فجایع
دکتر علی انتظاری ـ مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی در گفتگو با خبرگزاری مهر گفته است نبود امکانات مناسب و کافی برای ارضای نیاز به دیده شدن، موجب میشود برخی به دنبال ارضای این احساس حتی در بحرانهایی مانند فروریختن ساختمان پلاسکو باشند.
این جامعهشناس درباره علت روانشناختی و جامعهشناختی مسائلی مانند ازدحام مردم در ایران، به هنگام بروز حوادثی از نوع آتشسوزی ساختمان پلاسکو میگوید: جدا از اینکه بخشی از این رفتارها ممکن است به احساس وظیفهشناسی و بیتفاوت نبودنِ مردم برگردد و اینکه آنها فکر میکنند که اگر کاری از دستشان برمیآید، باید انجام دهند، اما زمانی که این مسئله جنبه افراط پیدا میکند، مشکلاتی ایجاد خواهد کرد.
دکترانتظاری میافزاید: حضور مردم در شبکههای اجتماعی، موجب شده است نیاز به خوراک خبری در آنها ایجاد و یا تشدید شود که آن را با فیلمبرداری و عکسبرداری از حوادثی از این دست، تامین میکنند. اما اینکه ازدحام ایجاد میشود، به عقیده من ناشی از ضعف مدنیت است؛ به این معنا زمانی که این مسئله در شهر و به عبارت بهتر کلانشهری مثل تهران رخ میدهد، طبیعتاً نکته اول این است که باید پذیرفت نهادهایی در شهر اساساً برای همین کار یعنی کمکرسانی به حادثهدیدگان ایجاد شدهاند و از اینرو دیگر چندان نیازی به حضور و ازدحام مردم در آن نقطه نیست.
این جامعهشناس اضافه میکند: ازدحام جمعیت در زمان وقوع حوادث البته بیش از هر چیز ناشی از «احساس ناامنی» در جامعه است؛ اعم از احساس ناامنی اقتصادی یا احساس ناامنی اجتماعی که لزوماً با «وجود ناامنی» یکی نیست و به همین خاطر هم هست که عطش دارند که از همه چیز، خبردار شوند. رسانهها مخصوصاً رسانههای بیگانه هم اهتمام زیادی در تقویت و تشدید این احساس ناامنی دارند. البته از سوی دیگر، برخی بیتدبیریها در عملکردهای مسئولان، از جنبهای دیگر میتواند این احساس ناامنی را تقویت کند؛ به این معنا که برای حل مشکلات، وعدههایی بدهند، ولی عملی نشود که این موضوع به تقویت آن احساس ناامنی در مردم منجر میشود.
دکتر انتظاری معتقد است: اگر مسئولان و به خصوص برنامهریزان فرهنگی جدا از تلاشهایشان برای رفع مشکلاتی از قبیل فقر، بیعدالتی، عدم امنیت و مسائل اقتصادی در اصلاح تصور مردم از واقعیتها هم بکوشند، میتوانند منشا اثر باشند. به عنوان مثال جامعه ما تقریباً جامعه امنی است، اما در عین حال باید احساس امنیت هم در میان مردم وجود داشته باشد؛ اگر مردم به رسانههای ملی و بزرگ کشور اعتماد داشته باشند و مطئمئن باشند که آنها اخبار را به موقع و واقعی به اطلاع مردم میرسانند، طبیعتاً کمتر شاهد چنین ازدحامها و تلاشهایی برای رفع نیازهای خبریشان خواهیم بود.
**سلفی با آوار ساختمان پلاسکو
این استاد دانشگاه در تحلیل و تبیین جامعهشناختی پدیده گرفتن تصاویر سِلفی با فجایعی از این دست که در مورد اخیر هم به کرّات شاهد آن بودیم، معتقد است: به عقیده من اینگونه رفتارها، منشا روانشناختی دارد و چنین افرادی دارای اختلالات روانی هستند. البته عمده این مسئله ناشی از تلاش برای ارضای احساس دیده شدن است. از سوی دیگر باید بپذیریم که کانالهای بهنجار برای ابراز وجود افراد در جامعه ما بسیار کم است و آدمها محیطهای سالم کمتری برای ابراز وجود دارند. یکی از زمینههای ابراز وجود در جامعه ما، تحصیلات است که فردی با قبول شدن در کنکور و راهیابی به دانشگاه، نیاز خود را در این زمینه ارضا میکند. یکی دیگر از زمینهها، ورزش است و زمینههای دیگر هم وجود دارد، اما بسیار کم است.
مدیر گروه جامعهشناسی دانشگاه علامه طباطبایی با تاکید بر اینکه باید امکانهای گوناگونی برای ابراز وجود افراد از گروههای گوناگون اجتماعی وجود داشته باشد تا این نیازشان را برآورده کنند، میافزاید: اگر این راهها بسته باشد، در اَشکال نابهنجار خود را بروز میدهد که در مورد اخیر هم شاهد بودیم افرادی با آوار یا ساختمان در حال سوختن پلاسکو، عکسهای سِلفی میگرفتند. مسئله دیده شدن در جامعه، موضوع مهمی است و باید کانالهایی در جامعه وجود داشته باشد که همه افراد از همه اقشار به نوعی دیده شوند. البته این مسئله، مشکلات آن دسته از افراد با اختلالات روانی را که شاید حتی لذت میبرند که با ساختمانی که در حال نابودی است، عکس سِلفی بگیرند، نفی نمیکند.
دکترانتظاری نقدی هم به نظام آموزشی کشور از حیث تامین این نیازها وارد میکند و میگوید: متاسفانه نظام آموزشی کشور از این حیث فوقالعاده ضعیف است و تاکید عمدهاش روی مباحث درسی است و فاقد کارگاههای آموزشی و کلاسهای فوق برنامه در مدارس است که میتوانند در پرورش و ظهور و بروز استعدادهای خوب و همچنین به تبیین و رفع این قبیل ناهنجاریها کمک کنند. اگر نظام آموزشی ما درست کار میکرد، شاید ما امروز شاهد چنین صحنههای نابهنجاری نمیبودیم.
حادثه پلاسکو نشان داد که ما نیاز به فرهنگسازی داریم که موضوع بیاهمیتی نیست، چرا که جان عدهای در گروی حضور بهموقع امدادرسانان در صحنه حوادث است.
منبع: روزنامه اطلاعات، 1395.11.9