دولت ها در کشاکش منازعات بین المللی منافع ملی را خود تکاپو می کنند. در هنگامهای که شرایط ژئوپلتیک در بخش وسیعی از جهان در حال دگرگونی است ؛ باید دید تا مین منافع ملی ایران چه سمت و سویی داشته باشد.
محمود اشرفی روزنامه نگار در ادامه این یادداشت که در روزنامه شهروند انتشار یافت، می نویسد: در جست وجوی راز های نزدیکی تاکتیکی روسیه و ایالات متحده آمریکا بود. یک نزدیکی تاکتیکی نه چندان پایدار که چرایی آن را باید در طول استراتژی تامین منافع حیاتی این دو کشو ر جستجو کرد.
نگاه استراتژیکی آمریکا و روسیه به چین به مثابه پدیدهای بوده که امنیت جمعی و جهانی را با دشواری هایی روبرو خواهد ساخت. این امر که درفهرستگان تامین امنیت جمعی و تلاش برای صلح پایدار جهانی جای می گیرد؛ اصلی ترین علت نزدیکی تاکتیکی ایالات متحده آمریکا و روسیه است.
در حال حاضر تنها توان اقتصادی بالا و فزاینده چین دو قدرت بزرگ جهان را نگران نکرده است بلکه استراتژیهای اخیر چین نیز به مناقشات ژئو استراتژیک در شرق دور دامن زده است. در این زمینه قدرت نماییهای چین در دریای جنوب چین مثال زدنی است.
استراتژی نفوذ چین همواره متفاوت از استراتژی روسیه و آمریکا بوده است. در استراتژی نفوذ و مداخله جویانه آمریکا و روسیه به عنوان وارث اتحاد جماهیر شوروی از گذشته تا کنون دولت ها ی منطقهای به عنوان دوست، عامل منطقهای، دولت برادر و هم پیمان منطقهای به شمار آورده شدهاند. اما چین هیچگاه روابط پیچیده و در هم تنیدهای حتی با کشورهای سوسیالیستی و کمونیستی نداشته است. اما رشد و توسعه اقتصادی، چین را در اقتصاد های خرد و کلان جهان تنید. این درحالی لست که در مناقشات خاورمیانه، شمال آفریقا، بالکان و کریمه و... هیچ نشانی از جانبداری چین نسبت به طرف های درگیر وجود ندارد.
هر چند آرای سیاسی چین به عنوان یک قدرت بزرگ جهانبی در شورای امنیت اثر گذاری میکند اما این کشور در مناقشات بینالمللی حضور مستقیم ندارد. اما اکنون چین به عنوان یک قدرت بزرگ در برابر آمریکا و روسیه است. این امر نه یک چریان اقتصادی بلکه پدیدهای قلمداد میشود که امنیت و صلح همگانی را تهدید میکند. قدرت نماییهای چین در خاور دور به ویژه در دریای جنوب چین ریشه در قدرت اقتصادی این کشور دارد. چین هر چند در مناقشات خاورمیانه و شمال آفریقا نقش چندانی نداشته اما به نظر میرسد که علاوه بر سیطره اقتصادی در صدد است تا خاور دو ر را به عرصه خودنمایی و سلطه گری خود در آورده و دیدگاههای ژئو پلتیکی مبتنی بر توان اقتصادی خود را در این گستره جغرافیایی به کار گیرد. راز نزدیکی تاکتیکی آمریکا و روسیه مخالفت با دیدگاههای نوین استراتژیک و به عبارتی سلطه جویانه چین است. ازآنجا که چین فاقد دولتهای دوست و هم پیمان در خاورمیانه شمال آفریقا و حوزه بالکان و بالتیک است. در صورت ادامه سیاستهای ارضی چین کانون مناقشات ژئو استراتژیک از خاورمیانه به خاور دور خواهد رفت. اروپا تلاش خواهد کرد در این مناقشات بی طرف باشد. خاورمیانه و شمال آفریقا در راستای رسیدن به آرامش حرکت خواهند کرد.
در این گیرودار روند جهانی شدن کند و اقتصادهای ملی دو باره در قالب همکاریهای جهانی شکل می گیرد.
مناقشات ژئو استراتژیک در خاور دور شدت گرفته اما به مخاصمات نظامی نخواهد انجامید. آشکار ترین پیامد این مخاصمات کاهش نقش چین در اقتصاد جهانی و مشارکت بیشتر ژاپن در گستره مخاصمات ژئو استراتژیک جهان است. امروزه دیگر عملکرد ژاپن در جنگ دوم خاطره شده و از نگاه آمریکا و روسیه،چین یک پدیده امنیتی به شمار میرود و اما ایران همانند اروپا در مناقشات ژئو استراتژیک خاور دور هیچ منافع مستقیمی نداشته و از این رو هیح دخالت و مشارکتی در کانون مناقشه ژئوپلتیکی فزاینده خاوردور نخواهد داشت.
منبع: روزنامه شهروند،1395.11.9