«ادامه همگرایی ایران، روسیه و ترکیه»، «آیا ورزشکاران شورای شهر کارنامه عملکرد ارائه میدهند؟» و «سرنوشت ساختمان 50 ساله پلاسکو، در انتظار امجدیه 100ساله؟» از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه مردم سالاری در شماره چهارشنبه 6 بهمن است.
** ادامه همگرایی ایران، روسیه و ترکیه
روز پایانی نشست آستانه در حالی آغاز شد که آلکساندر لاورونتیف رئیس هیات روسیه در پایان روز نخست مذاکرات سوری در پایتخت قزاقستان در گفت وگو با خبرنگاران اظهار کرد: نتایج نشست ها موفقیتآمیز بود به ویژه اینکه پس از مدتها مذاکرات بینالمللی سوریه آغاز شد. وی در باره این مذاکرات که تا ساعت های پایانی دوشنبه شب ادامه یافت، اظهار کرد: رویداد آستانه بسیار مهم است به این دلیل که افزون بر حضور روسیه، ایران و ترکیه سه کشور ضامن اجرای توافق مسکو در باره سوریه، استفان دی میستورا نماینده ویژه دبیرکل سازمان ملل، هیات دولت و نمایندگان گروههای مسلح و همچنین سفیر آمریکا در قزاقستان حضور دارند. نماینده ویژه رئیس جمهوری روسیه در امور سوریه در پایان گفت: بر این باورم که مذاکرات آستانه رویدادی مهم و گامینمادین است که امید دستیابی به سطح جدیدی از روند گفت وگوهای برای حل بحران سوریه را به وجود آورده است.
اعضای هیات های ایران، روسیه و ترکیه در روز پایانی مذاکرات، چهارمین نشست مشترک سه جانبه خود را در حاشیه مذاکرات آستانه برگزار کردند. در این نشست ساختارهای لازم برای نظارت بر آتشبس و پایان درگیری در سوریه بررسی شد و سه کشور به عنوان ضامن توافقنامه ٢٩ دسامبر که در مسکو با حضور محمدجواد ظریف، سرگئی لاوروف و احمد چاووش اوغلو وزیران خارجه ایران، روسیه و ترکیه تائید شد، کمیسیونی برای نظارت بر آتشبس سوریه تشکیل دادند.
این در حالی است که اختلاف نظرها در میان دو طرف سوری شرکتکننده و کارشکنی و مانع تراشی در هیات گروههای مسلح ادامه دارد. یحیی العریدی به عنوان سخنگوی گروههای مسلح شرکتکننده در مذاکرات آستانه روز گذشته و در ساعات پایانی نشست از موافقت نکردن با بیانیه نهایی نشست سوری در پایتخت قزاقستان خبر داد. وی به خبرنگاران در آستانه گفت که بیانیه را امضا نمیکنیم و ایران و روسیه همراه ترکیه این سند را منتشر میکنند.
** آیا ورزشکاران شورای شهر کارنامه عملکرد ارائه میدهند؟
در هفتهای که گذشت پایتختِ ایران با دلهره، اضطراب و نگرانیهای زیادی مواجه بود، تشویشی که نشأت گرفته از اتفاق تلخی بود که در چهارراه استانبول تهران برای ساختمان قدیمی پلاسکو که به نوعی نمادی از تهران قدیم به شمار میرفت، مواجه شد.
نمادی نوستالژیک که فرو ریختنش تهرانیها را متاثر کرد و بدتر از سقوط ساختمان 54 ساله پایتخت، محبوس شدن امدادگرانِ قهرمان و از جان گذشته و جمعی از کسبه و شهروندان بود که موضوع را تراژیکتر کرد.
حجم زیادی از نگرانیها، بیم و امیدهای بازماندگان و هموطنان در ساعتهای متوالی در زیر آوارها و شعلههای آتش، دفن شده و میسوخت و هر چه میگذشت بر ناامیدیها افزون میشد. در نهایت نیز همان کورسوی امید برای زنده ماندن و کاسته شدن از حجم بالای خسارات به یأسی ممتد تبدیل شد، نه کسی از زیر آوارها زنده بیرون آمد و نه مال چندانی سالم از زیر خروارها خاک و شعلههای فزاینده آتش خارج شد.
چند ساعتی که از فروریختن پلاسکو گذشت، در کنار همه اخبار ضد و نقیضی که در فضای مجازی و رسانههای مکتوب و تصویری در مورد این حادثه تلخ انتشار مییافت که البته بخش زیادی از آنها نیز به فاصله ثانیه ای بعد از قرار گرفتن در خروجی خبرگزاریها و سایتها، تکذیب میشد؛ نقدهای بسیاری نیز بر عملکرد شهرداری و نهادهای مرتبط با خدمات شهری و شهروندی، در گروههای خبری و غیرخبری دست به دست میگشت که در این بین ورزشکارانی که عضو شورا بودند نیز از هجمه انتقادها درامان نماندند. مدال دارانی که تا پیش از حضور در شورای شهر، در بین مردم از محبوبیت بالایی برخوردار بوده و به واسطه همین شهرت و خوشنامینیز توانستند مجوز حضور در شورای شهرِ پایتخت را دریافت کنند.
** سرنوشت ساختمان 50 ساله پلاسکو، در انتظار امجدیه 100ساله؟
یکی از ساختمانها و اماکن ویژه که خاطرات بسیاری از قهرمانان نامدار و ستارههای فوتبال دیروز و الگوهای نسل امروز در آنجا شکل گرفته و موجب رقم خوردن بخشی از تاریخ پرافتخار ورزش این دیار شده، مجموعه ورزشی شهید شیرودی است.
آنچه مسلم است فاجعه آتشسوزی و فروریختن ساختمان پلاسکو علاوه بر گرفتن جان خالصترین نیروهای ایثارگر، داغدار کردن یک ملت و جامعه و بجای گذاشتن هزاران میلیارد خسارت مالی، چنگی به وجدان بیمار و خفته مسببین حادثه زد که شاید نتوان به درستی آنها را شناخت و به جامعه شناساند! چون معمولا در چنین مواقع و وضعیتی مسئولان و مقصران واقعی و اصلی به دلایلی مبرا میشوند و و تقصیر گردن کسانی میافتد که یا از بین رفتهاند و یا قدرت دفاع از خود را ندارند!
یک ایدئولوژی میگوید: «آنچه را که آینده به شما تحویل خواهد داد، بسته به آن است که خودتان امروز چه سرنوشتی برای فردای خودتان ذخیره میکنید».
کاری به این نداریم که حادثه تاسفبار پلاسکو چگونه رخ داد و ریشه اصلی این فاجعه در کجاست اما آنچه از زبان مسئولان شنیده شد؛ بافت قدیمی و فرسوده ساختمان و انباشت مواد پلاستیکی و پارچهای در آنجا و در اثر جرقهای با خاک یکسان شد که البته در این موضوع نیز حرف و حدیثهایی مطرح میشود که بماند. با این وجود اگر این دلیل را هم بپذیریم، به این باور میرسیم که مسئولان مربوط مقصر هستند که تنها به اخطارها و تذکرات کتبی بسنده کرده و در طول سه سال گذشته (به گفته خودشان) به شکل جدی و عملیاتی برخوردی در این زمینه نداشتهاند! با این وصف باید گفت: هیچ عقل و درایتی همچون عاقبتاندیشی نیست و مدیران ما اینجای کار را ندیده بودند و بی خیال از کنار قضیه گذشته بودند تا امروز فقط در خلوت خود به تدبیر اشتباه و سهلانگارانه خود لعنت بفرستند و کمیهم وجدان درد بگیرند. هر چند دیگر دیر شده است.