روزنامه وقایع اتفاقیه در گفت و گو با اکبر نصراللهی و محمدتقی روغنیها استاد و کارشناسان ارتباطات نوشت: چهار روز از حادثه فروریختن ساختمان پلاسکو گذشت. چهار روز پرخبر که تمام خبرگزاریها، مطبوعات، سایتهای خبری و فضای مجازی به پلاسکو پرداختند و از جنبههای مختلفی ابعاد و عمق فاجعه را بررسی کردند.
در ادامه این گفت و گو می خوانیم: گل حرفهای همه در کوچه، خیابان و محل کار، پلاسکو بود و آتشنشانهایی که قربانی ناکارآمدی مدیریت شهری و بیتوجهی مالک شدهاند؛ مالکی که با چندینبار اخطار، هیچ واکنشی نشان نداده است. اخبار ضد و نقیض پلاسکو مانند هر بحران دیگری از اخطارها شروع شد؛ از جایی که معاون شهرسازی و معماری شهرداری آمار اخطارهای دادهشده به هیأتمدیره ساختمان پلاسکو مبنیبر ایمننبودن ساختمان را هفت بار اعلام کرد؛ مهدی چمران، رئیس شورای شهر 14 بار و شهرام گیلآبادی، مدیر روابط عمومی شهرداری تهران، این آمار را 30 بار اعلام کردند.
افزایش شایعات و اخبار ضد و نقیض درباره اتفاقات و حوادث پلاسکو باعث شد که خانوادههای آسیبدیدگان که خود را مخاطب اصلی این خبرها میدیدند، بیش از همه در معرض تنشهای روانی قرار گیرند؛ خبرهایی که بهدلیل انسداد خبری و انحصار اطلاعاتی، بازار شایعات را داغ کرده بود و بیشترین حجم از اخبار منتشرشده در دقایق اول تکذیب میشدند؛ خبرهایی که از نجات 17 آتشنشان خبر میداد و بهدنبال آن، امید را در دل بسیاری از خانوادههای آسیبدیده زنده کرد و ساعتی بعد تکذیب شد. خبری که از خارجشدن پیکر چهار آتشنشان از زیر آوار خبر میداد و تمامی رسانهها را پوشش داد و دقایقی بعد تکذیب شد. اینها فقط نمونههایی از اخبار منتشرشده و سپس تکذیبشدهای هستند که در این چهار روز، حادثه پلاسکو را درگیر شایعات و اخبار ضد و نقیضی کردهاند که بهنظر میرسد ستاد بحران کشور هیچ تعریفی برای اطلاعرسانی ندارد و دراینزمینه کوتاهی کرده است. درواقع، باید یک سخنگوی رسمی بهعنوان نماینده رسانه تعیین شود که اطلاعات لازم را در صحنه اتفاق به مردم و رسانهها برساند؛ چیزی که در پلاسکو وجود ندارد و اطلاعات به صورت ناقص منتشر میشود.
**رقابت اطلاعاتی و بازار داغ شایعهها
اکبر نصراللهی، کارشناس ارتباطات با اشاره به چرایی انتشار اخبار ضد و نقیض درباره حادثه پلاسکو میگوید: «بخشی از آمارهای متفاوت در بحرانهای مختلف طبیعی است زیرا در بحرانها نیاز مردم به اخبار بسیار زیاد است و کنجکاو هستند از هر منبعی خبر بگیرند. علاوهبراین، مسئولان از هر زاویه و بدون توجه به تبعات بحران، اظهارنظر میکنند. در بسیاری از موارد پیش میآید که اخبار بین فردی مخابره شده و بلافاصله در سطح گسترده مخابره و منتشر میشود. در این شرایط، اطلاعات متفاوت و ضد و نقیضی مخابره خواهد شد؛ هرچند بخشی از این تعارض اطلاعاتی طبیعی است اما رسانههایی که حرفهای هستند، باید این تعارض را مدیریت کنند؛ بهعنوان مثال، سخنگویی را انتخاب کنند که بیشترین تعامل را با رسانهها داشته باشد و در فواصل کم، اخبار و اطلاعات را به آنها برساند. در این شرایط، یک منبع واحد وجود خواهد داشت که ارتباط نزدیک با بحران و اتفاقات دارد و اخبار را به رسانهها منتقل میکند.»
او با اشاره به اینکه درست نیست همه مسئولان در واکنش به یک بحران اظهارنظر کنند، ادامه میدهد: «متأسفانه افراد درگیر در بحران از وزیر کشور، اورژانس، وزیر کار و... همه درباره حادثه و اتفاقات احتمالی اظهارنظر میکنند؛ علاوهبراین، ما شاهد نوعی انحصار در اطلاعرسانی هستیم؛ بهطوریکه سخنگوی سازمان آتشنشانی اعلام میکند که فقط با صداوسیما در ارتباط است و تأکید میکند مردم بهجز صداوسیما از جای دیگری اطلاعات نگیرند. این روش غلطی است که به تعارضهای اطلاعاتی و انواع اخبار غلط دامن میزند و موجب بسیاری از شایعات خواهد شد. سخنگوی هر نهادی باید در یک ساعت و مکان مشخص به همه اطلاعرسانی کند، نه اینکه رسانههای دیگر را در حالت بایکوت قرار دهد. این مسئله باعث میشود رسانهها از منابع دیگر استفاده کنند که این مسئله اخبار ضد و نقیض فراوانی را به همراه خواهد داشت.»
محمدتقی روغنیها، استاد و کارشناس ارتباطات درباره انتشار اخبار ضد و نقیض در مواقع بحرانی میگوید: «متأسفانه ستاد بحران کشور در بحث اطلاعرسانی مقصر است و تعریف درستی از آن ارائه نشده است. درواقع، باید یک سخنگوی رسمی بهعنوان نماینده رسانه تعیین شود که اطلاعات لازم را در صحنه اتفاق به مردم و رسانهها برساند؛ چیزی که در پلاسکو وجود ندارد و اطلاعات بهصورت ناقص منتشر شده و فضای کشور را به سمتی میبرد که انسداد خبری موجب پیشرفت اخبار و شایعات میشود.»
**تأثیر اخبار کذب بر اعتماد افکارعمومی به رسانهها
نصراللهی با اشاره به اینکه تکذیب مکرر اخبار منتشرشده و درستکردن شایعات بر اعتماد افکار عمومی بر رسانهها تأثیر میگذارد، میگوید: «چسبندگی مردم در بحران به رسانهها بسیار زیاد میشود و اگر خبری منتشر و تکذیب شود، روح، روان و امنیت مردم در معرض چالش قرار میگیرد. بدیهی است که هرگونه انتشار اخبار غلط و تکذیب آن، امنیت روحی و روانی مردم آسیبدیده را بیشتر میکند و بیاعتمادی را به وجود میآورد. رسانهها موظف هستند با اطلاعرسانی درست و دقیق، جلوی انتشار شایعات را بگیرند. درواقع، مسئولان نیز باید مراقب باشند در مواقع بحرانی، رقابت و از بحرانها، سوءاستفاده سیاسی نکنند.»
روغنیها در تکمیل این اطلاعات میگوید: «وقتی اخباری منتشر و پشت سر هم تکذیب میشود، فضای شایعه در رسانههای رسمی و اخبار رشد میکند و مردم به اخباری که از رسانههای رسمی منتشر میشود، اعتماد نمیکنند. یکی از اقداماتی که باید به آن توجه ویژه کرد، این است که اخبار و اطلاعات عاری از هرگونه دروغ و شایعه باشند؛ در غیراین صورت، پذیرش هرگونه شایعهای میسر میشود و زمینههای رشد آن هرلحظه افزایش پیدا میکند و بهتدریج افکار عمومی هیچ اعتمادی به اخباری که از رسانههای رسمی در مواقع بحرانی منتشر میشود، نخواهند داشت.»
او در ادامه در توضیح چرایی انتشار اخبار ضد و نقیض در مواقع بحرانی میگوید: «یکی از عواملی که موجب این اتفاق میشود، فضای مجازی، کانالها و مسیرهای متفاوت دستیابی به اخبار و اطلاعات است که باعث شده دامنه شایعات گستردهتر شود.»
**فقدان باورپذیری مردم بهدنبال فراوانی اخبار تکذیبشده
به گفته نصراللهی، مردم و جامعه نسبت به اخبار تکذیبشده حساس شدهاند و گمان میکنند که مسئولان تمایلی برای انتشار اخبار درست و حقایق ندارند. او میگوید: «در گذشته، امکان اینکه اطلاعات کامل و دقیق به مردم داده نشود، وجود داشت ولی درحالحاضر، چنین چیزی امکان ندارد زیرا مردم با انواع مختلفی از رسانهها در ارتباط هستند و اگر اخبار درست به مردم داده نشود، از هر مرجعی برای کسب خبر استفاده میکنند که این مسئله موجب میشود اخبار غلط و شایعات به ذهن مردم پمپاژ شود. درواقع، راه درست این است که مسئولان بهجای اینکه مردم را از اطلاعات محروم کنند، صداقت داشته باشند.»
روغنیها با اشاره به اینکه ریشه تمام این موارد ناهماهنگی ستاد بحران است، میگوید: «اگر آییننامهای برای اطلاعرسانی اخبار مشخص شود، شاهد این اتفاقات نخواهیم بود. درحالحاضر، بهخاطر اخبار ضد و نقیضی که در رسانهها منتشر میشود، مردم در نگاه اول اعتماد نمیکنند و منتظر میمانند چندین رسانه یک خبر را تأیید کند تا باورشان شود. ازسویدیگر، از آنجایی که فقط خبرنگارهای محدود و انتخابشدهای حق ورود به محل حادثه را دارند، گمان میبرند که قرار نیست آمار و اطلاعات دقیق به دستشان برسد و این مسائل نوعی فقدان باورپذیری را در مردم به وجود میآورد که تبعات منفی بسیار زیادی خواهد داشت.»
*منبع: روزنامه وقایع اتفاقیه، 1395.11.4