روزنامه تعادل در گزارشی با نگاهی به میراث هشت ساله نخستین رییسجمهوری رنگین پوست آمریکا نوشت: پیروزی باراک اوباما به عنوان نخستین رییس جمهور سیاه پوست ایالات متحده بسیاری را خوشحال کرد. برخی خوشحالی روزهای پس از انتخابات 2008 را با خوشحالی ناشی از پیروزی فرانکلین دی. روزولت و جان اف. کندی مقایسه میکنند.
در این گزارش که به قلم «بهاره محبی» نگاشته شده، می خوانیم: اوباما به عنوان نخستین رییس جمهوری نسل خود در فضای پس از جنگ ویتنام و پس از «واترگیت» امید را در دل میلیونها تن زنده کرد: امید به تغییر، امید به پایان جنگهای عراق و افغانستان، احیای ثبات اقتصادی، توسعه برابری و بهبود نظام خدمات درمانی.
درست است تمام انتظاراتی که از باراک اوباما میرفت، برآورده نشد و تمام وعدههایی که داده بود، عملی نشدند اما زمانی که اوباما کلید کاخ سفید را به دونالد ترامپ تحویل دهد به عنوان یکی از محبوبترین روسایجمهور پس از جنگ به کار خود پایان خواهد داد. در اینجا نگاهی داریم به عملکرد چهلوچهارمین رییسجمهوری ایالات متحده:
** اقتصاد: امتیاز 8 از 10
در یک اقتصاد بازار آزاد دولت چندان در تصمیمهای اقتصادی مداخله نمیکند. با این حال این بدان معنی نیست که دولت به ایجاد قوانین نظارتی ازجمله در امور مالی و قوانین استانداردهای زیستمحیطی کمک نکند. با نگاهی به سالها زمامداری اوباما میتوان دریافت که اقتصاد ایالات متحده فراز و نشیبهای زیادی را پشت سر گذاشته است. دولت اوباما از همان روزهای نخست شروع به کارش مجبور بود که با رکود شدید اقتصادی مقابله کند.
گرچه چرخهای رشد اقتصادی امریکا از سال 2009میلادی همچنان کُند میچرخد اما اغلب ناظران اقتصادی اذعان دارد که ایالات متحده در این سالها از رکود خارج شده و عملکرد اقتصادیاش به نسبت بسیاری از کشورهای غربی بهتر بوده است. از طرف دیگر پس از یک تقابل تمام عیار حزبی دمکرات ـ جمهوریخواه در کنگره بر سر افزایش سقف بدهیها، صعنت خودرو ایالات متحده در آستانه ورشکستگی قرار گرفت که به لطف بسته حمایتی دولت اوباما امروز بسیار سالمتر از گذشته به نظر میرسد. بازار کار هم در دوره ریاستجمهوری اوباما تحولات اساسی داشته است.
دولت اوباما آمار 75ماه متوالی ایجاد شغل را پشت سر گذاشته و در این مدت بیش از 11میلیون شغل ایجاد کرده است؛ به طوری که امروز نرخ بیکاری در این کشور به کمتر از 5 درصد رسیده است. گرچه برخی اقتصاددانها میگویند که شغلهای ایجاد شده در دولت اوباما نیموقت یا با شرایطی پایینتر از استانداردهای لازم هستند. دستمزدها هم افزایش یافته است. این افزایش در ماه دسامبر به 2.9درصد هم رسیده است. والاستریت هم با وجود اصلاحات مالی گسترده که مورد تمسخر جمهوریخواهان بود در دوره ریاستجمهوری باراک اوباما حال و روز نسبتا خوشی داشت.
** خدمات درمانی: امتیاز 7 از 10
روسایجمهور ایالات متحده به ویژه دمکراتها از زمان هر ترومن در دهه 1940 بارها تلاش کردند که لایحه بیمه خدمات درمانی را به سرانجام برسانند و هر بار شکست خوردند. آخرین آنها پیش از اوباما، بیل کلینتون در دهه 1990 بود که سرانجام با مخالفت شدید کنگره ناکام ماند. اما اوباما با وجود سنگاندازیها و مخالفت تمامقد جمهوریخواهان کنگره این پرونده را به سرانجام رساند. اوباما در سال 2010میلادی لایحه حفاظت از بیمار و مراقبت مقرون به صرفه موسوم به «اوباماکر» را امضا کرد. با قانونی شدن این طرح، دهها میلیون امریکایی تحت پوشش درمانی با شرایط بهتری قرار گرفتند.
مشاوران شورای اقتصادی در تازهترین گزارش خود در این باره نوشتهاند: «با اوباماکر 20میلیون امریکایی حالا تحت پوشش بیمههای درمانی قرار گرفتهاند که نزدیک به 3میلیون تن از آنها کودک هستند.» این قانون همچنین باعث شد که رشد هزینه خدمات درمانی برای کسانی که درحال حاضر بیمار بوده و از خدمات بیمه درمانی برخوردار نیستند، کمتر شود. اوباماکر مشوقهای جدیدی را برای ارائهدهندگان خدمات درمانی برای ارائه خدماتی با کیفیت بالاتر در ازای هزینههای کمتر در نظر گرفته است.
با این حال انتقادها از اوباماکر به قوت خود باقی است. جمهوریخواهان در کنگره با اشاره به حق بیمه بالاتر، کسورات بالاتر و در نظر گرفتن مجازات برای کسانی که بیمه درمانی را با شرایط در نظر گرفته شده، ارائه نمیکنند بیش از 60 بار تلاش کردند تا اوباماکر را لغو کنند. اشتیاق وافر دونالد ترامپ برای لغو فوری اوباماکر احتمالا با یک حقیقت نه چندان دوستانه رو به رو خواهد شد: چالش بیمه خدمات درمانی مانند کلافی پیچیده شده که باز کردن آن به این راحتی نخواهد بود. هیچ کسی که از نزدیک با این موضوع آشنایی دارد، فکر نمیکند که جمهوریخواهان بتوانند ماه آینده اوباماکر را با طرح و برنامه دیگری جایگزین کنند. در نتیجه آینده نظام سلامت و خدمات درمانی در ایالات متحده بسیار مبهم و پیچیده به نظر میرسد.
** مهاجرت: امتیاز 5 از 10
وقتی از مهاجرت صحبت میشود، جاهطلبی رییسجمهور اوباما هیچ تبلوری در دنیای سیاست نداشته است. درست از همان آغاز به کار دولت، اوباما که پیشتر سناتور بود به جامعه امریکاییهای لاتینتبار اصلاحات جامع در حوزه قوانین مهاجرتی را وعده داد؛ اصلاحاتی که مورد حمایت هر دو حزب دمکرات و جمهوریخواه باشد. اوباما تاکید کرده بود که این مساله یکی از اولویتهای دولت او خواهد بود.
اما تمام تلاشهای اوباما در کنگره به در بسته خورد به ویژه پس از اینکه جمهوریخواهان در سال 2010 موفق شدند که اکثریت کامل کرسیهای کنگره را به دست بگیرند. حتی نمایندگان جمهوریخواه ایالتهای غربی و جنوبی که بیشترین رشد جمعیت لاتینتبارها را دارند، قادر نبودند تا در پیشبرد طرحهای دولت باراک اوباما در کنگره کاری از پیش ببرند. در نتیجه اوباما با استفاده از اختیارات ریاستجمهوری مجموعهیی از قوانین لازمالاجرا را امضا کرد که در نهایت پس از شکایت فرمانداران جمهوریخواه توسط دادگاه فدرال متوقف شدند. اوباما در آن زمان این بنبست در دیوان عالی امریکا را ناتوانی سیستم قضایی در اجرای عدالت و شکست برای امریکا خواند. با وجود مخالفتهای شدید جمهوریخواهان، اوباما در نهایت موفق شد که حدود 40درصد از 11میلیون مهاجر غیرقانونی را از بازگردانده شدن به کشور مبدا خود نجات دهد.
همچنین براساس قانون مهاجرتی جدید موسوم به «اقدام معوق برای ورود دوران کودکی» (DACA) به مهاجران غیرقانونی که زیر سن قانونی به عنوان اقلیت به ایالات متحده آورده شده بودند، تابعیت موقت اعطا شد. گفته شده در دولت باراک اوباما بیش از نیم میلیون تن موفق شدهاند که با استفاده از این قانون تابعیت موقت دریافت کنند؛ قانونی که ترامپ تاکید کرده با آغاز به کار دولتش آن را لغو خواهد کرد.
آنا ناوارو، استراتژیست جمهوریخواه نیکاراگوئهیی و مفسر سیاسی در این باره میگوید:«در نتیجه صحبتهای ترامپ حالا امریکاییهای لاتینتبار در ترس و نگرانی از آینده زندگی میکنند. آنها نمیدانند در کشوری که دیگر امروز وطن خود میدانند، میتوانند زندگی کنند، درس بخوانند و کار کنند یا نه. آیا نمیدانند که آیا رییسجمهور جمهور جدید قرار است، فرش قرمز را از زیر پای آنان بکشد یا نه. آنها نمیدانند که سرانجام شهروند ایالات متحده خواهند شد یا به کشوری بازگردانده میشوند که به زحمت میشناسندش.»
** تبعیض نژادی و جنسیتی: امتیاز 7 از 10
وقتی صحبت از مسائل اجتماعی و اقلیتها در دولت اوباما به میان میآید، میتوان گفت که ایالات متحده در این قسمت تحولات زیادی داشته، گرچه سرعت این تحولات فراز و نشیب هم داشته است. انتخاب نخستین رییسجمهوری رنگینپوست ایالات متحده در سال 2008 امیدهای زیادی را به وجود آورد که برخی از آنان به ثمر رسیدند و برخی هم ناامید شدند. یکی از این ناامیدیها روابط نژادی در امریکا بود. پیروزی اوباما باعث نشد که شکاف گسترده تحصیلاتی و شغلی میان امریکاییهای آفریقاییتبار و سفیدپوستها پر شود. در تمام سالهای ریاستجمهوری اوباما، جرایم ناشی از تنفر نژادی به طور غمانگیزی بیشتر شد. وقایعی چون مرگ نوجوانان سیاهپوست غیرمسلح ازجمله ترایون مارتین، جوردان داویس و رنشا مکبراید ابعاد ملی پیدا کرد.
شاید بسیاری از آفریقاییتبارهای ایالات متحده از ورود نخستین رییسجمهور همنژاد خود به کاخ سفید خشنود شدند اما واقعیت این است که ورود اوباما به کاخ سفید باعث نشد تا برابری نژادی و عدالت در ایالات متحده به واقعیت تبدیل شود.
اما تلاش اوباما برای تحقق حقوق زنان ازجمله پرداخت برابر دستمزد به آنان تاحدی نتیجه داده است. اوباما با امضای قانون پرداخت منصفانه موسوم به (The Lilly Ledbetter Fair Pay Act) گام بزرگی در این راه برداشت. حتی با وجود وتوی کنگره نیز دولت دونالد ترامپ راه سختی برای برگرداندن این قانون در پیش خواهد داشت.
** سیاست خارجی: امتیاز 7 از 10
عملکرد اوباما در سیاست خارجی خاکستری است. اغلب کارشناسان سیاست خارجی در یک چیز اتفاق نظر دارند و آن اینکه میراث باراک اوباما در این بخش ملغمهیی از نکات خوب و بد است. اوباما درست زمانی به ریاستجمهوری رسید که ایالات متحده به واسطه جنگهای دولت جورج بوش در افغانستان و عراق در جامعه جهانی منفور شده بود. امریکاییها هم خود از این جنگها خسته شده بودند.
دولت باراک اوباما برای احیای اعتماد به دیپلماسی امریکایی و بهبود تصویر ایالات متحده در جامعه جهانی تلاشهای بسیاری کرد اما منتقدان معتقدند که نتیجه استراتژی او مبنی بر «رهبری غیرمستقیم» سیاست خارجی ایالات متحده را از مسیری که جورج بوش در پیش گرفته بود، بیش از اندازه منحرف کرده است.
اوباما عملیاتهای ایالات متحده در افغانستان و عراق را به تدریج کاهش داد بیشتر نیروهای امریکایی را از این کشورها خارج کرد اما همچنان بر هدف قرار دادن تروریستهای القاعده تمرکز کرد. رییسجمهوری امریکا در 2010 به تفنگداران دریایی دستور داد تا طی عملیاتی ویژه و محرمانه اسامه بنلادن، رهبر القاعده را در آبیتآباد پاکستان هدف قرار داده و اطلاعات با ارزشی را درباره شبکه تروریستی القاعده به دست آورند. رابرت گیتس، وزیر دفاع وقت جمهوریخواه که در چند دولت حضور داشته در آن این تصمیم باراک اوباما را برای گرفتن بنلادن یکی از شجاعانه ترین تصمیمهای دولت امریکا خوانده بود.
برخلاف سیاستهای دولت امریکا نسبت به مقابله با القاعده، دولت اوباما در جنگ سوریه و لیبی نتایج بسیار بدی گرفت. واشنگتن در کنار یک ائتلاف بینالمللی به شورشیان در لیبی کمک کرد تا رژیم معمر قذافی را سرنگون کنند. اما پس از سرنگونی دولت مرکزی، لیبی با خیل عظیمی از شورشیان مسلح به حال خود رها شد. در این زمان نه امریکاییها و نه اروپاییها آمادگی نداشتند تا گروه ثابت (از نیروهای نظامی) را به لیبی اعزام کنند که بتواند از سقوط لیبی به یک جنگ داخلی و هرج و مرج تمام عیار جلوگیری کند.
اوباما درباره سوریه نیز ابتدا با پرهیز از مداخله مستقیم تصمیم گرفت تا خود را از این مساله دور نگه دارد. در آن زمان جمهوریخواهان و کارشناسان بسیاری اوباما را متهم کردند که با این تصمیم، گروه تروریستی داعش فرصت ظهور و عرض اندام یافت. جنگ داخلی در سوریه بالا گرفت و این مساله پای روسیه را به عنوان یکی از متحدان جدی بشار اسد به جنگ داخلی این کشور باز کرد.
از سوی دیگر، اوباما گرچه در مساله مقابله با روسیه بر سر بحران اوکراین یا حل و فصل مناقشه اسراییل و فلسطین موفقیتهای چندانی نداشت اما توانست به بیش از نیم قرن دشمنی با کوبا پایان داده و فصلی جدیدی از روابط را میان دو کشور آغاز کند. توافق هستهیی ایران، حمایت از توافق جهانی تغییرات آب و هوایی نیز ازجمله دستاوردهای اوباما در بخش سیاست خارجی به شمار میرود.
منبع: روزنامه تعادل،1395.10.3