«تولد دوباره «هما»»، «هاشمی گفت قلب جوان ٢٠ ساله را دارم»، «هزینه تفریح مرفهترینها ٧٣ برابر فقیرترینها»، «دریافت مکاشفات شخصی»، «خودنگارههای بیچهره»، «نه غیبگو هستم نه تاریخدان»، «فیلمهای مجوزدار منعی برای حضور در «برلین» ندارند» و «دارم افشاگری میکنم» از مهم ترین موضوع های اختصاصی روزنامه شرق در شماره شنبه 25 دی است.
** تولد دوباره «هما»
حتی پخش گزارشی درباره «تولید شیره نبات از انگور» در لحظه فرود نخستین هواپیمای ایرباس پس از چهار دهه تحریم صنعت هوایی از شبکه خبر هم، نتوانست سرپوشی بر این واقعه مهم باشد و دردی از دلواپسان دوا کند. کوچککردن آن، کار سادهای نبود. همه موبایلبهدست منتظر بودند؛ چه آنها که بیرون در خیابانهای منتهی به فرودگاه نگاهها را به آسمان دوخته بودند و چه آنها که در آشیانه چشمانتظار فرود نخستین هواپیمای ایرباس پسابرجامی بودند. سرانجام هواپیمای ایرباس A٣٢١ بر باند فرودگاه مهرآباد بر زمین نشست.
فرودی که فقط مسئولان ارشد، عکاسان و فیلمبرداران شاهد آن بودند و حتی خبرنگاران نیز از لحظه نشست آن بر باند، حتی در مانیتور سالن همایش، بینصیب ماندند. بااینحال، چیزی از شور و شعفی که در لحظه اعلام فرود این نماد رفع تحریمها از سوی مجری برنامه بر حاضران مستولی شده بود، کاسته نشد و همه شادمان کف میزدند؛ چراکه میدانستند تحریمی که چهار دهه بر صنعت هوایی ایران سایه انداخته بود، با چه سختی و مرارتی به یاری تیم مذاکرهکننده ایرانی برداشته شده است.
** هاشمی گفت قلب جوان ٢٠ ساله را دارم
غلامعلی رجایی مشاور رییس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتوگو با روزنامه شرق، گفت: از وضعیت سلامت ایشان بیخبر نبودم. چون یک شائبهای درباره عروقشان مطرح شده بود. من چهار روز قبل از این اتفاق یک نشست خصوصی با ایشان داشتم. بحثی شد که به سلامتی ایشان ربط داشت. ایشان خودشان گفتند اخیرا یک پزشک از آلمان آمده و یک دستگاه جدید هم با خودش آورده بود و قلب من را معاینه کرد و گفت شما قلب یک جوان ٢٠ساله را دارید. من دستهایم را بالا بردم و گفتم خدا را شکر. ایشان گفتند من هیچ چیزیم نیست.
ایشان مشکلی نداشتند که نیاز باشد تیم پزشکی دائم همراشان باشد. من از فرزندانشان شنیدم که کافی بود ایشان دندانشان درد بگیرد یا فشارشان بالا برود، سریعا کنترل میکردند. یکی از دامادهایشان که دندانپزشک است. پس نیازی حس نمیکرده که در رفتوآمدها داخل ماشین پزشک باشد.
** هزینه تفریح مرفهترینها ٧٣ برابر فقیرترینها
نابرابریهای فاحش منشأ همه شُرور اقتصادی- اجتماعی و مسئول نبود تعادلهای گوناگون در زندگی فردی و اجتماعی هستند. نابرابریهای فاحش تنها به این معنا نیستند که از یک سو گروه اندکی همه هیجانهای خود را در برد و باختهای چندده میلیونی یا پرواز با هواپیماهای شخصی، یا راندن خودروهای چندمیلیارد تومانی یا... تخلیه میکنند و از سوی دیگر گروهی برای گریز از سرمای بیرحم و کشنده به گورها پناه میبرند، یا عدهای برای تأمین هزینههای اساسی خود و خانوادهشان ناگزیر از فروش اعضای بدن میشوند، یا لشکری از دوزخیان زمین برای تهیه قوت خود و خانواده سطلهای زباله شهری را جستوجو میکنند، بلکه نابرابریهای شدید به صورت رژه اشرافیت و فخرفروشی در عرصه خیابانها، زخم عمیقتری بر پیکر جامعه است و آن تحقیر غرور جوانان بیکار است.
** دریافت مکاشفات شخصی
این رویداد ١ با مشارکت هنرمندان نقاش، بازیگران تئاتر و سینما، نوازندگان و همچنین بهرهگیری از متون ادبی به مدت یک هفته در گالری ایرانشهر برپاست و تمام عواید کار مختص به بانوان سرطانی سرپرست خانوار است که به همت خیریه فرهاد انجام میگیرد.
روال کار به این صورت است که هر شب یک متن از سوی یک بازیگر بازخوانی و با پشتیبانی یک نوازنده در فضای سالن به طور بداهه اجرا میشود؛ بهموازات، یک هنرمند نقاش نیز در مقابل چشم تماشاگران از یک بوم سفید، اثری هنرمندانه به وجود میآورد. داوود بنیاردلان میگوید: «در این رویداد قصد بر آن بود با محور قراردادن متنی، دریافت سه هنرمند از متن واحد را ارائه دهیم؛ متون با محوریت عشق انتخاب شدند و تمثیلی و رمزگونه بودند مانند «فیحقیقتالعشق» سهروردی یا «حُسن و دل» سیبک نیشابوری... هر هنرمندی در اتاقهایی که از جنس بوم ساخته شده، دریافت خود را از متن ارائه میکرد.
** خودنگارههای بیچهره
این روزها چهار گالری تهران میزبان مجموعهای از آثار هنری هستند که با موضوع «چهره» خلق شدهاند. قسمت بزرگی از این آثار، متعلق به مجموعه شخصی «فریدون آو» است و بخش دیگری از آنها با انتخاب و نمایشگاهگردانی او به نمایش درآمدهاند. فریدون آو که در سالهای گذشته با علاقه بسیار به گردآوری آثار هنری از نسلهای مختلف و معرفی هنرمندان جوان پرداخته است، به عنوان مجموعهدار نقش مهمی در هنر معاصر ایران دارد. علاوهبراین، آو برخلاف بسیاری از مجموعهداران آثار هنری، علاقه دارد تماشای آثاری را که گردآوری کرده است، با دیگران سهیم شود. برهمیناساس، سال گذشته در نمایشگاهی که در گالری دستان برگزار کرد، در کنار آثار خود، به نمایش چیدمانی از آثار هنری مختلف، اشیای عتیقه، یادگاریها و... پرداخت.
اما اینبار آو دست به کار بزرگتری زده است. او با همکاری بنیاد لاجوردی، در نمایشگاهی با عنوان «چهرهها»، تعداد بسیار زیادی از آثار کلکسیون خود را به نمایش گذاشته است که دیدن آنها میتواند مروری بر فعالیت هنرمندان چند دهه اخیر باشد. در این مجموعه، آثار متنوعی از هنرمندان نسلهای مختلف شامل مجسمه، نقاشی، عکس و لوازم مختلف دیده میشود که هر کدام نشاندهنده گرایش به سبکی متفاوت است. آثار هنرمندان پیشکسوت و جوانی مانند رضا بانگیز، ناصر اویسی، علیاکبر صادقی، فریدون آو، محمد حمزه، صادق تیرافکن، سمیرا اسکندرفر، احمد مرشدلو، صبا علیزاده، سلمان خوشرو و... در این مجموعه به چشم میخورد.
** نه غیبگو هستم نه تاریخدان
پاسخهای کوتاه به سؤالهای بلند. این خصلت گفتوگوهای اینترنتی است و البته وقتی پای «فریدون آو» در میان باشد، این خصلت پررنگتر میشود. دومین گفتوگویمان با «آو» هم مکاتبهای و هر دو البته در ماه آذر، به فاصله یک سال از یکدیگر انجام شد. مناسبت گفتوگوی قبلی برپایی نمایشگاه «مکالمه بصری» در توتال آرتز دوبی بود و مناسبت این یکی نمایشگاه گروهی «چهره»/ تصویری از خود» در سه گالری آران، لاجوردی و اُ. البته کیوریتور هر دو،«آو» بود.
فریدون آو طراح، نقاش و مجسمهسازی حاذق و از پیشگامان هنر معاصر ایران، محسوب میشود. آو، متولد 1324 در تهران و فارغالتحصیل رشته هنرهای کاربردی برای تئاتر از دانشگاه آریزونا و زیباشناسی فیلم از دانشگاه نیویورک است. این نقاش، مقطعی از تحصیلاتش را هم در دانشگاه نیویورک سپری کرده است. او کار هنریاش را در زمینه تئاتر آغاز کرد و به طراحی پوستر، صحنه، لباس و نورپردازی نمایشها پرداخت. از زمان تأسیس تئاترشهر تهران در سالهای ١٣٥٠، طراح دائمی آنجا بود. گالری زند در تهران و گالری هایدن- زند در واشنگتن آمریکا در دهه ٧٠ میلادی به سرپرستی هنری او اداره میشدند و سالها «13 ونک» را اداره میکرد که به اصرار خودش، نه یک گالری، که اتاقی برای ارائه آثار پیشتاز هنری بود.
** فیلمهای مجوزدار منعی برای حضور در «برلین» ندارند
مستانه مهاجر، تهیهکننده فیلم «اسرافیل»، در اظهارنظری از طریق مدیر رسانهای این فیلم، اعلام کرده: «اسرافیل به عنوان تنها نماینده ایران به جشنواره فیلم برلین راه یافته؛ اما حضورش در این جشنواره قطعی نیست».
اظهاری نظری غیرمتعارف و کمی عجولانه! چون معمولا رسم بر این است که جشنوارههای بینالمللی در سراسر جهان براساس تقویم کاریشان به طور رسمی و در روزی مشخص، اسامی فیلمهای پذیرفتهشده از کشورهای مختلف را اعلام میکنند؛ مگر اینکه دعوت از این فیلم از طریق ایمیل رسمی مدیران شصتوهفتمین جشنواره فیلم «برلین» به اطلاع دستاندرکاران فیلم «اسرافیل» رسیده باشد که در این صورت، باز هم اعلام علنی پیشهنگام چنین خبری، دور از قواعد حرفهای به نظر میرسد.
بااینحال، مستانه مهاجر چنین خبری را بهصراحت تأیید و عنوان کرد: ««اسرافیل» به شصتوهفتمین جشنواره فیلم برلین دعوت شده و طبق اطلاعاتی که داریم، تنها نماینده ایران در آن فستیوال است؛ اما من به عنوان تهیهکننده و خانم پناهنده به عنوان کارگردان، هنوز به نتیجه قطعی برای نمایش فیلم در آن جشنواره نرسیدهایم». این تهیهکننده در گفتوگو با «شرق» تأکید کرد بیش از این درباره فیلم و سرنوشت آن صحبت نخواهد کرد و در برابر این پرسش که «آیا حضور نیافتن فیلم در جشنوار ه برلین، حاصل «تردید» شماست یا تصمیم»، پاسخ داد: «قطعا این نگاه حاصل تصمیم من و خانم پناهنده است».
** دارم افشاگری میکنم
چیستا یثربی کارگردان و نویسنده در گفتوگو با روزنامه شرق گفت: برای مردم شاید بازیگریام مهم باشد اما برای خودم متنم مهمتر است. چون من بازیگری را از سالهای نوجوانیام آموختهام و فهیمه راستکار و شهره لرستانی اولین استادانم در زمینه بازیگری هستند. بعدها در دانشگاه الزهرا نیز بازیگری را دنبال کردم و خانم ژاله علو و دکتر پروانه مژده از دیگر استادانم بودند که من نقد و تحلیل را نزد دکتر مژده گذراندم. مرحوم راستکار میگفت تو بازیگر خوبی هستی اما بهتر است بازی نکنی چون در نقش فرو میروی و بیرونآوردنت سخت است.
هر وقت تمرین داشتیم خانم راستکار برای اینکه مرا از نقش بیرون بیاورد، یک پارچ آب یخ روی سرم میریخت. زمانی که چنگیزخان را تمرین میکردیم، یک روز آنا نعتمی سر تمرین نیامد و محمد حاتمی از من خواست نقشش را بازی کنم. بعد گفت چقدر خوب بازی میکنی. اما الان آسم دارم و پارچ آب یخ برایم بسیار ضرر دارد. اما به ناچار باید خودم این نقش را بازی میکردم چون هر بازیگری که تست شد، نتوانست آن چیزی باشد که این نقش بود. این نقش یکجورهایی خود یثربی است و برای آنها سخت بود که دقیقا خود یثربی شوند.