آلودگی هوا میهمان ناخواندهای است که از سالهای گذشته بر سفره تنفس مردم شهرهای مختلف کشور نشسته است. این پدیده مخرب زیستمحیطی عواقب ناگواری به دنبال دارد که اگر برنامهریزی عاجل و صحیحی برای مقابله با آن اندیشیده نشود، آثار زیانبار خود را بیش از پیش بروز خواهد داد.
ولی الله شجاع پوریان در ادامه این سرمقاله می نویسد: پدیده آلودگی هوا، عوامل، عواقب و رسالت مردم و مسئولان از چند جهت قابل بررسی است:
1- پدیده آلودگی هوا مختص به ایران نیست، ولی در سالهای گذشته به صورت محسوسی نمودار آلودگی هوا در شهرهای مختلف کشور رو به افزایش است. اگر پدیده ورود ریزگردهای آلاینده را به دلیل داشتن منابع خارجی نادیده بگیریم، هوای آلوده ناشی از آلایندههای صنعتی و شهری محصول عملکرد بخشهای مختلف کشور است که امروزه از شهر تهران به سایر کلانشهرهای کشور از جمله اراک، اصفهان، اهواز، کرج و... سرایت کرده است و هر روز دامن قربانیان جدیدتری را میگیرد.
2- عوامل متعددی در بروز پدیده آلودگی هوا دخیل و موثرند. از پیشرفتهای تکنولوژیکی و ابزارآلات صنعتی گرفته تا آلودگی ناشی از وسایل حمل و نقل، کارخانهها، کارگاهها، انرژیهای مصرفی و... که باعث شده این موضوع به یکی از چالشهای اصلی زیستمحیطی کشور تبدیل شود. در کنار این عوامل غفلت و عدم برنامهریزی و سهلانگاری دستگاههای مرتبط نیز در تشدید این عوامل موثر بوده است.
3-گرچه از نظر افکار عمومی سازمان محیط زیست به عنوان متولی اصلی دغدغههای زیستمحیطی و از جمله آلودگی هوا شناخته میشود، اما واقعیت آن است که با بررسی بودجه و حیطه اختیارات قانونی این سازمان نمیتوان مشکل آلودگی هوا را صرفا متاثر از عملکرد این سازمان دانست. کل بودجه سازمان محیط زیست در سال 95 در حدود 167میلیارد تومان بوده که در خوشبینانهترین حالت کفاف هزینههای جاری این سازمان را نیز نمیدهد. کمااینکه با همه محدودیتها، سازمان محیط زیست در سه سال گذشته با تصمیمات قاطع خود در توزیع بنزین استاندارد، حذف مازوت از نیروگاهها، استانداردسازی خودروها، جدی گرفتن معاینه فنی، توقف شمارهگذاری موتورسیکلتهای آلاینده و ... باعث شده تعداد روزهای سالم شهر تهران از 147روز به 193 روز سالم ارتقا یابد.
4- علاوه بر سازمان حفاظت محیط زیست، 14 نهاد و دستگاه مختلف دولتی و حاکمیتی در موضوع آلودگی هوا و رفع آن دخیل هستند. بیتردید رفع این معضل زیستمحیطی به عنوان یکی از بحرانهای اصلی کشور نیازمند همکاری و تعامل همه سازمانهای مرتبط و تمرکز مسئولان کشور برای کاهش پیامدهای این پدیده است. مسکنهای موقت و روشهای غیرکارشناسی نه تنها چارهساز نیست بلکه با هدررفت زمان و اتلاف هزینه و بودجه مشکلات فراروی جامعه را افزون خواهد کرد. دلبستن به باد و باران و امدادهای غیبی و تعطیلی مدارس و ادارات گرچه از آسیبها میکاهد، اما نمیتواند در کاهش عواقب آلودگی هوا در درازمدت راهگشا باشد.
5- گرچه انگشت اتهام در این ماجرا به سمت مسئولان و سازمانهای مرتبط دراز است، اما نباید از نقش مردم و بهویژه سازمانهای مردمنهاد حوزه محیط زیست نیز غافل شد. گرچه زیرساختهای حمل و نقل عمومی پاسخگوی استفاده شهروندان نیست، اما انتظار این است که در روزهای پرخطر و آلوده، شهروندان همراهی و تعامل بیشتر و بهتری برای کاستن از حجم آلودگی هوا نشان دهند. استفاده از دوچرخه، پیادهروی، وسایل حمل و نقل عمومی و... سادهترین و دمدستترین راه برای کمک به حل آلودگی هواست. تعداد تشکلهای مردمنهاد از 400 مورد در ابتدای دولت یازدهم به بیش از 800 مورد، در حال حاضر گرچه افزایش دوبرابری و اقبال تشکلهای غیردولتی به دغدغههای زیستمحیطی را نشان میدهد، اما با توجه به حجم آلودگی، جمعیت و گستره جغرافیایی کشور میطلبد نهادهای مردمنهاد دخالت و اهتمام بیشتری در این رابطه بروز دهند.
6-مهمترین اصل در حل بحران آلودگیهوا پرهیز از سیاسیکاری و بازیکردن با جان و سلامت مردم به منظور دستیابی به اهداف و منافع حزبی و سیاسی است. تیترهای عجیب و غریب برخی از رسانههای مخالف دولت و رئیس سازمان حفاظت محیط زیست – که در وضعیت اسفناک محیط زیست در هشت سال دولت احمدینژاد سکوت مرگباری را در پیش گرفته بودند – نه تنها هیچ کمکی به این وضعیت نمیکند، بلکه آن را در حد یک مسئله جناحی تنزل میدهد و لاجرم به همان اندازه به آن توجه میشود. این در حالیاست که آلودگی هوا چیزی است میانه مرگ و زندگی مردم شهرهای بزرگ و فقط با نگاهی فراجناحی میتوان با آن برخورد کرد. این نکتهای است که باید هم مورد توجه مخالفان دولت و مدیریت سازمان حفاظت محیط زیست باشد و هم منظور نظر موافقان.
*منبع: روزنامه همدلی،25 آبان 1395