سالهاست که در آرشیو ملی بریتانیا (The National Archives) حضور دارد. هرجایی که نامی از «ایران» به میان آمده را به دقت، بررسی میکند و برگ به برگ ورق میزند.
روزنامه ایران در گفت و گو با مجید تفرشی تاریخ نگار به قلم حمید رضا محمدی می نویسد: میکوشد تا سندی را چه فارسی و چه انگلیسی از قلم نیندازد و قدمی در تنویر لایههای خاک خورده و بعضاً مغفول مانده و حتی شاید مورد غرض ورزی واقع شده تاریخ ایران معاصر بردارد. به سندپژوهی و ظرایف و دقایق آن، وقوف دارد و البته از تاریخنگاریهای بیمدرک که رنگ و بویی از مستند و مستدل بودن ندارد مینالد.
برجستهترین نتیجه فعالیت های علمیاش در سالهای اخیر، شکایت از دولت انگلیس بواسطه آرشیو بریتانیا و در نتیجه در دسترس قرار گرفتن هشت هزار برگ سند بوده است. اسنادی که درباره دو موضوع مهم شامل مسأله تحولات، مذاکرات و مناقشات منجر به بازپسگیری جزایر سه گانه از بریتانیا در سالهای 1968 تا 1971 و همچنین روابط هستهای ایران و بریتانیا در سالهای قبل از انقلاب بوده است. «مجید تفرشی» که اکنون 52 سال دارد، نخستین مکتوبش را در 19 سالگی، با عنوان «مقدمات مشروطیت» منتشر کرد.
پس از تحصیل در دانشگاه تهران، از پایاننامه دکترایش در دانشگاه رویال هالووی لندن (Royal Holloway, University of London) با موضوع «پاسخ جامعه مذهبی ایران به تغییرات اجتماعی و سیاسی دوره رضاشاه» دفاع کرد و تا به اکنون، آثار بسیاری در تاریخ معاصر ایران، به رشته تحریر درآورده است. گفتوگویی که در ادامه میخوانید، در سفر ماه گذشته او به تهران صورت پذیرفت.
** در آرشیو ملی بریتانیا چه میگذرد؟
آرشیو ملی بریتانیا حدود 180 سال سابقه دارد و اسم آن در ابتدا اداره امور بایگانی (Public record Office) بود اما از سال 2003 با تغییر سازمان و ساختار، به آرشیو ملی بریتانیا
(The National Archives) تغییر نام داد.
** چه کسی پایهگذار آن بود؟
اساساً آرشیو ملی، مؤسسهای دولتی است و اسناد مربوط به دولت و حکومت بریتانیا در آن نگهداری میشود ولی بعضاً اسناد اهدایی و خصوصی هم در آن وجود دارد ولی نسبت به آرشیو ملی کشورهای دیگر حجم اسناد اهدایی خصوصی کمتری دارد، زیرا خیلی از این اسناد خانوادگی به آرشیوهای محلی در استانها ، شهرها و زادگاهها یا محل رشد یا محل زندگی افراد یا محل تحصیل آنها در دانشگاه ها منتقل میشود؛ اسنادی که بیشتر به کار ما و موضوعاتی چون ایران، خلیج فارس، آسیای مرکزی، خاورمیانه و جهان اسلام مربوط میشود، عمدتاً پروندههای دولتی و شامل اسناد وزارت امورخارجه، دوایر امنیتی و دریاداری، اسناد وزارت جنگ که بعدها وزارت دفاع شده، هیأت دولت، نخستوزیری، اسناد بازرگانی و اسناد متفرقهای مثل مهاجرت، اقامت، دادگاهها و پارلمان تا به امروز است. البته پارلمان آرشیو جداگانهای دارد ولی فقط بخشی از اسنادش در آرشیو ملی وجود دارد.
** آیا درباره ملکه هم بخش مجزایی وجود دارد؟
بله، اسناد زیادی مربوط به دربار در اینجا هست ولی آنهایی که جنبه تشریفاتی یا حالت موزهای دارد، بیشتر در آرشیو کاخهایی چون باکینگهام، سنت جیمز، کنزینگتون، ویندزور و همپتون کورت هستند، البته درمورد ایران چند آرشیو مهم دیگر وجود دارد. یکی آرشیو اداره موسوم به دیوان هند(India Office ) است. این اداره مسائل مربوط به وزارت مستعمرات و هندوستان را سرپرستی میکرده است. وقتی میگوییم هند نباید تصور کنیم که به ایران ربطی ندارد.
چون از طریق هند و در ارتباط با هند، ایران بسیار مهم بوده است، حتی یکی از دلایل اهمیت دادن بریتانیا به ایران همین مسأله هند است و بعد مسأله خلیج فارس و اقیانوس هند است. جالب آنکه دستگاه نایبالسلطنه، جز هند، در ایران هم نمایندگی و حضور مستمر و قوی و گسترده داشته و دست کم در طول 150 سال، از آغاز قرن نوزدهم تا نیمه قرن بیستم، گزارش های زیادی از مناطق مختلف ایران در این مجموعه مهم وجود دارد.
این اسناد در اداره دیوان هند بوده و بعد از استقلال هند به دلایلی، به جای آنکه به آرشیو ملی بریتانیا منتقل شود، به کتابخانه ملی بریتانیا منتقل و در آنجا نگهداری میشود. بعد از آن آرشیوهای دیگری هم هستند مثل آرشیو بانک شاهنشاهی سابق که از نیمه دوره قاجار تا اوایل پهلوی متصدی چاپ اسکناس و کل اقتصاد و بانکداری و اداره همه امورات مالی و پولی ایران را داشته است و بخش مهمی از تاریخ اقتصادی ایران در قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم را شامل میشود.
بعد آرشیو نفت ایران یعنی شرکت سابق نفت انگلیس و ایران (Anglo Persian Oil Company. APOC) که بعد از تغییر نام بینالمللی ایران، از پرشیا به ایران، به Anglo Iranian Oil Company. AIOC تغییر نام داد. این آرشیو قبلاً در شرکت بریتیش پترولیوم. بی.پی مستقر بود و اکنون حدود 25 سال است که به دانشگاه واریک (University of Warwick) منتقل شده که البته مدیریتش همچنان با شرکت بی.پی است. بعد از آن در آرشیو دانشگاههایی چون لندن ، کمبریج و آکسفورد که اسناد مهمی در آن است. مثلاً در آکسفورد مجموعه اسناد نظامیان حاضر در جنگ جهانی اول و دوم وجود دارد.
مهمترین مجموعههای نسخ خطی و منابع کلاسیک در دانشگاه کمبریج وجود دارد که نمونه آن، مجموعه اسناد ادوارد براون در نزدیک به صدهزار برگ هست و من در سالهای اخیر، بتدریج موفق به شناسایی و تصویربرداری از بسیاری از آنها شدهام. این اسناد مهم مربوط به دوران حدود 50 ساله از اواخر قرن نوزدهم تا اوایل قرن بیستم را دربرمیگیرد که هم پژوهش است و هم مداخله خودش در مسائل مختلف بویژه در موضوع انقلاب مشروطیت و طرفداری از آن رخداد.
** آیا اسناد فارسی نیز در آرشیو بریتانیا وجود دارد؟
حدود 90 درصد از اسناد مربوط به ایران در آرشیو ملی بریتانیا مربوط به قرن نوزدهم میلادی به بعد است، یعنی تقریباً از ابتدای قاجار و زمانی که ایران اهمیت بینالمللی ویژهای در معادلات منطقهای و جهانی، از جمله در مسأله خلیج فارس، آسیای مرکزی و مسأله هند پیدا میکند.
بعد هم در قرن بیستم، جز مسأله راهبردی نفت، اشغال ایران در جنگ جهانی اول و دوم هست و در دهههای بعد جنگ سرد بین دو ابرقدرت ایالات متحده امریکا و اتحاد جماهیر شوروی رخ میدهد. حجم اسناد مستقیم درباره ایران در این آرشیو، به بیش از 4 میلیون برگ میرسد البته با احتساب مدارک غیرمستقیم مربوط به ایران، خیلی بیشتر است.
بسیاری از این اسناد گزارشهای مختلف سیاسی اداره دیپلماتیک هست که راجع به تحولات مربوط به ایران است و دستورالعملهایی که از لندن به ایران ارسال شده و گزارشهایی که از تهران و ایالات به لندن رفته است. وقتی صحبت از حضور بریتانیا در ایران میکنیم حضور رسمی است یعنی محسوس، چون نامحسوس که همیشه بوده است.
در گذشته و عمدتاً تا اوایل سلطنت پهلوی، برخلاف امروز، بیش از 15 کنسولگری در ایران بوده و حتی در مناطقی مثل بیرجند و حتی تربت حیدریه کنسولگری و گزارشگر یا خفیه نویس داشته که مسئول تهیه و نوشتن گزارشهای مخفی بعضی از آنها به فارسی و بعضی به انگلیسی بوده است. این البته بجز مأموران موازی دوایر دیگر بریتانیایی یعنی وزارت مستعمرات و هند، شرکت نفت، بانک شاهی و در دوران جنگ اول پلیس جنوب در جنوب و نیروهای شمال ایران (نورپرفورس) است.
** یعنی آن خفیه نویسها و سرکنسولها الزاماً فارسی میدانستند؟
خفیه نویسها که همه ایرانی بودند ولی مأموران دیپلماتیک و کنسولها گاهی فارسی میدانستند و گاهی هم نمیدانستند؛ هر دو نوعش را ما سراغ داریم. گزارشها راجع به وضعیت یومیه ایران است هر آنچه که اتفاق میافتاد. شما دو نمونه از این گزارشها را احتمالاً دیدهاید. یکی کتاب «وقایع اتفاقیه» است که مرحوم استاد علیاکبر سعیدی سیرجانی، مجموعه گزارشهای وکیل و خفیه نویسان انگلیس در ایالت فارس در سالهای پیش از انقلاب مشروطیت را جمع کرده است.
دیگر، «مخابرات استرآباد» در دو جلد است. گزارشهای حسینقلی مقصودلو وکیلالدوله از سال 1908 تا 1924 است که به کوشش مرحوم استاد ایرج افشار و با همکاری مرحوم محمدرسول دریاگشت فراهم شد که گزارشهای مقصودلو خفیه نویس کنسولگری بریتانیا در گرگان و ترکمن صحرا بوده که گزارشهای روزمره را مینوشته و ارسال میکرده است.
این تنها دو نمونه از این گزارشهاست که اتفاقاً نسخهای از آن در ایران مانده است اما دهها برابر مشابه آن در آرشیو ملی بریتانیا موجود و دست نخورده مانده است. به هر جهت در طول سالهای قرن نوزدهم تا اواسط قرن بیستم گزارشهای روزانه، هفتگی، ماهانه، فصلی و سالانه هست که مربوط به کل ایران است و شامل همه ایالات و ولایات کوچک و بزرگ میشود.
** آنها گزارشها را دستهبندی میکردند یعنی اول هرماه یا اول هرفصل گزارش میدادند؟
این گزارشها، گاهی روزانه و هفتگی و دو هفتگی و ماهانه و فصلی است. اما بستگی به موقعیت محل مأموریت، نیاز، قدرت و امکاناتی که داشتند، از نظر دوره زمانی متغیر است. بعضی از آنها گزارشهای ویژه موضوعی هستند، مثلاً گزارش تجارت در خراسان در زمستان 1905 که از این دست گزارشها زیاد است.
نکته جالب، این است که خیلی از این گزارشهای منتشر نشده به دلیل حجم و اهمیت آن قابلیت این را دارد که تبدیل به یک مونوگرافی یا تک نگاری در قالب کتاب شود. وقتی میگویم کتاب یا مونوگرافی منظور آنهایی است که بالای 100 صفحه و اساساً به فارسی یا انگلیسی منتشر نشده است.
مثلاً گزارش تفصیلی حدود 250 صفحهای است که توسط یک نظامی بریتانیایی به نام کلنل فورتسکیو نوشته شده و شرح فضای نظامی و امنیتی ایران در آستانه کودتای 1921میلادی.1299 شمسی است و بجز قسمت کمی از آن، تاکنون منتشر نشده و ارزش دارد که یک کتاب شود. موارد کارنشده از کارشده خیلی بیشتر از اینهاست.متأسفانه برخی از محققان ایرانی و غیرایرانی که گاهی در این آرشیوها کار میکنند، اکثراً سراغ فایلهای سرراست و دم دستی و تایپی میروند و خیلی برایشان سخت است که بروند و اسناد را برگ به برگ ورق بزنند.
چون انبوهی از این مجموعهها وجود دارد که در فهرست و کاتالوگ اطلاعاتی درباره آنها نمیبینید و باید با حوصله و صرف وقت فراوان ورق بزنید. من راستش در حد توانم در آرشیوها کاری دیوانهوار انجام میدهم که البته گاهی خیلی ضروری است. معمولاً تلاش میکنم که بدون اعتماد به هیچ فهرست نویس و کاتالوگنویس، (ضمن احترام به همه آنها) همه سندها را خودم ورق بزنم.
** دسترسی به اینها چگونه انجام میشود؟ چون شما پژوهشگر آنجا هستید یا اینکه کسی هم از ایران بیاید میتواند استفاده کند؟
استفاده از اغلب این اسناد حتماً برای همه آزاد است.
مگر اینکه دسترسی به یک سندی یا پروندهای استثنائاً ممنوع باشد که در این صورت برای همه ممنوع است. اگر برای همه ممنوع باشد باز هم گاهی راهکار قانونی از طریق شکایت به استناد قانون دسترسی به اطلاعات دارد. البته طبیعتاً همه سندهای غیرقابل دسترسی، به دلایل خاص سیاسی و فردی یا ضایعات مختلفی چون جنگ جهانی موجود نیست و گاهی دلایل غیرسیاسی و غیرامنیتی هم در این دسترس نبودن دخیل است، ولی آنچه موجود است هم بسیار انبوه و قابل دسترسی است.
یک نکته مهم دیگر در اینجا وجود دارد که باید بدانیم اگرچه بعضی از دولتها ممکن است مثلاً یک درصد و بعضی دیگر 99 درصد از سندهایشان را آزاد کنند ولی یک اصل مهم وجود دارد که هیچ حکومتی در هیچ جایی از دنیا منافع و مصالح ملیاش را قربانی نیازهای پژوهشی محققان نمیکند.
** لندن از گزارشهایی با جزئیات از بخشهای کوچک ایران مثل ولایات، چه استفادهای میکرد؟
سؤال پیچیده و دشواری است. قاعدتاً این گزارشها در تهران، لندن یا هند دیده و خوانده میشده، نقطه نظراتی هم در هامش یا در ضمایم آنها داده میشده است. بخشی از این مطالب، مستقیم به تهران و لندن میرفته و بخشی هم به هند و دیگر مناطق مرتبط مستعمرات میرفته یا برای بخشهای امنیتی.
اینکه این اسناد برای جاهای مختلف میرفته الآن خیلی برای ما مغتنم است زیرا بعد از گذشت دهها و صدها سال، اگر سندی به هر دلیلی در یکی از این آرشیوها گم یا دزدیده شده یا اجازه ندادند استفاده شود، ممکن است نسخه دیگری از آن، جای دیگری پیدا شود. در بسیاری اوقات در این گزارشها، آن جنبههایی که مهمتربوده و ایهام داشته سؤال شده و خواستار توضیحات بیشتر شده یا دستورهایی بر مبنا و درباره آنها میدادند.
البته وقتی صحبت از اسناد و مدارک انگلیسی زبان میشود، ما بیشتر یاد جاسوسی و امنیتی و استعماری میافتیم که در موارد بسیاری هم درست است ولی شماری از این اسناد لزوماً به این مطالب برنمیگردد. گزارشهایی از اقتصاد و تجارت و وضعیت اجتماعی ، فرهنگی و آموزشی مردم، وضعیت آب و هوا، نگاه مردم به زندگی و هزینههای زندگی و خیلی گزارشهای آماری دیگر. اموری که در منابع داخلی ما خیلی کم است و اگر هم بوده خیلی برجا نمانده یا در دسترس نیستند.
** یک جنبه دیگر مهم که جای سؤال است این است که آیا این اسناد، تاریخِ محض هستند و باید با چشم بسته به آنها اعتماد کرد؟ جواب این است که حتماً نه، اسناد تاریخی به طور کلی و اسناد بینالمللی به طور خاص منابع بسیار مهم و غیرقابل نادیده گرفتن تاریخ نگاری معاصر ایران هستند ولی حتماً باید به آنها با دید نقادانه نگاه کرد و با منابع دیگر تطبیق داد و راست و دروغ آن و اغراض و سهوهای احتمالی آنها را درآورد ولی اینکه یک یا چند یا دهها یا صدها اشتباه یا غرض ورزی یا مطلب نادرست را کلیت به همه چند میلیون برگ اسناد داده و همه را کم ارزش فرض کنیم، برخورد کاملاً غیرحرفهای و غیرپژوهشی است.
** بخش اعظم این اسناد دست کم از دید تاریخنگارهای ایرانی نادیده مانده. آیا نمونههایی سراغ داریم که با خوانش برخی از این اسناد، یک تصور از یک واقعه تاریخ معاصر عوض شود؟
بسیار زیاد، مثلاً من اخیراً مجال یافتم که اسناد مربوط به سالهای 1892-1890 میلادی، مصادف با تحولات نهضت تنباکو را بررسی کنم که بسیار کمتر دیده شده است. اکنون در بین بسیاری، بخصوص نسل جوان، به خاطر آنکه مسأله تنباکو مسألهای است که بسیار مورد توجه تاریخنویسی رسمی بعد از انقلاب اسلامی بوده، وقتی اسم نهضت تنباکو آورده میشود همه میگویند بس است و دیگر چقدر راجع به این مسأله بخوانیم و چقدر بشنویم و هر چه بوده گفته و نوشته شده.
ولی من مستقیم و غیرمستقیم، بیش از سی و پنج هزار برگ منتشرنشده در موضوعات مختلف، از دوران نهضت تنباکو دیدم که از جهت شناخت دعوای روس و انگلیس در مورد مسأله نهضت تنباکو و وضعیت و نقش علما و تجار ایران و حتی خوانین و مالکان و روحانیون منطقهای و مسائل اقتصادی و اجتماعی ایران در آن زمان، فوقالعاده مهم است.
چه از نظر مقدمات خیزش، چه متن ماجرا و چه تبعات آن. این تازه درباره موضوعی است که ما فکر میکنیم تماماً گفته شده و بیش از حد درباره آن اشباع شدهایم و همه چیز را راجع به آن میدانیم. اما من به صراحت به شما میگویم که واقعاً اطلاعات چندان زیادی از همه جوانب آن نداریم. البته تحقیق و بررسی این مدارک کار میخواهد. بیش از 60 پرونده تقریباً 600 صفحهای که 90 درصد آن هم دستنویس و به خط تحریری و دشوار انگلیسی است که تاکنون خوانده نشده.
آن هم در شرایطی که اغلب استادان تاریخ ما، اصلاً زبان انگلیسی نمیدانند و آن درصدی هم که میدانند، 10 درصدشان هم نمیتوانند خط تحریری قدیم انگلیسی بخوانند، حتی فارسی تحریری قدیم را هم خیلیها نمیتوانند بخوانند چه برسد به انگلیسی. این یک کار جدی است و انجام آن نیازمند انگیزه و سواد و عشق و تقبلِ هزینه است و ضمناً شناخت کارشناسهایی که این کار را انجام میدهند یا انتقال تصاویر و رونوشت اسناد به ایران.
متأسفانه به صراحت باید بگویم که مشکل عمده این است که اغلب کسانی که من با آنها درمورد انتقال این اسناد به ایران صحبت میکنم دو دسته اند؛ کسانی هستند که درک و بینش کافی در مورد این موضوع ها ندارند و پول و امکانات دست آنهاست و دوم، آنهایی که درک و بینش کافی و وقوف عمیق به این موضوع دارند اما پول دستشان نیست و این معمولاً مشکل همه امور فرهنگی در ایران است. این معضل باعث میشود که این امکان صورت نگیرد.
** اساساً سندپژوهی چه جوانبی دارد و چه دقتهایی باید در این کار صورت بگیرد؟
سند پژوهی این گونه نیست که کسی که پیش زمینه تاریخی نداشته و وقوف به دقایق و ظرایف تحولات تاریخ ایران ندارد، یک شبه چند برگ سند گیرشان بیاید و یک باره شروع کند به اظهارنظر و بررسی آن. نتیجه این نوع نگاه یعنی کسانی که پیش زمینه تاریخی و شعور و وقوف تاریخی ندارند، ترکیبی از بیاطلاعی و غرض ورزی میشود. بنابراین وقتی صحبت از سندپژوهی میشود باید درس تاریخ خوانده باشید و تحلیل و بینش و سؤال داشته باشیم و ضمناً با آگاهی از نادانستههای خود، دنبال استشهاد جمع کردن از اسناد برای اغراض و پیش فرضهای از قبل تعیین شده خود نباشیم.
اسناد کار شما را تکمیل میکند و به آن بلوغ میدهد. دعوای قدیمی هست بین محققان علوم اجتماعی و علوم سیاسی و روابط بینالملل با مورخان که میگویند تاریخ اسباب و روایت و ابزار است. اصل، کار ما است که تئوری و نظریه است. مورخان و محققان بزرگ تاریخ جهان معتقدند که تئوریهای تاریخی و نظریه پردازی در خدمت تحولات و رویدادها و اسناد و منابع محکم تاریخی هستند.
اگر شما به بهانه اینکه تاریخ مهم نیست و فقط تئوری و نظریه مهم است بخواهید تنبلی خودتان را در نادانی نسبت به تاریخ توجیه کنید و دنبال سند خواندن و منبع شناسی نروید و به تعبیر مرحوم استاد ایرج افشار خاک سند نخورید، آن وقت تاریخ نویسیتان سطحی و ابزاری و کم ارزش میشود. تاریخنویسی ایدهآل حداقل از قرن نوزدهم به بعد، تاریخنویسی است که به هردو سوی جبهه نگاه کرده و با استفاده از روشهای علمی دیگر علوم سیاسی و اجتماعی، منابع و اسنادی داخلی و خارجی را بتواند باهم تلفیق کند و باهم، تعادل و تکاملی برای تاریخنویسی معاصر جدید به وجود بیاورد.
** در ایران چقدر اسنادی داریم که در دست خانوادهها است؟
این سؤال مهمی است برای اینکه ما به دلیل نداشتن سابقه عمیق آرشیوی یا آرشیوهای دولتی که تنها در حدود نیم قرن است و همچنین نبودن امنیت سیاسی، اداری و اجتماعی، در طول تاریخ ایران خیلی از خانوادههایی که سند داشتند، حکام محلی، رجال، روحانیون، بازرگانان یا نخبگان اسنادشان را یا از بین میبردند یا جرأت نمیکردند که در اختیار بگذارند و پنهان میکردند یا در یک بزنگاهی براساس درس تجربه و سیلی روزگار، توسط صاحبانش از بین برده شده یا قدرش درمیان ورثه دانسته نمیشده و بعدها از بین میرفته، یا به مجموعهداران خارجی فروخته و پراکنده میشده است.
یک مسأله دیگر این است که خیلی از رجال سیاسی و اداری ایرانی، وقتی سرکار بودند، به دلایل ملاحظات امنیتی، سیاسی یا ترس از بین رفتن اسناد در نبود یا ضعف بایگانی دولتی، اسناد دولتی را با خودشان به منزلشان میآوردند.
برای نمونه، جلدهای دوم به بعد اسناد مستشارالدوله صادق را که مرحوم آقای افشار چاپ کردند، بخش عمده آن اسناد وزارت داخله است که در زمان جنگ جهانی اول وقتی که مستشارالدوله وزیر بوده به منزلش برده است. مخبرالسلطنه هم همین طور در خاطرات خودش از اسنادی یاد میکند که در اسناد دولتی نیست و درخانوادهها بوده درصورتی که باید در بایگانی دولتی وجود داشته باشد.
ولی بایگانی چندانی نبوده یا بینظم بوده و به همین خاطر در خانوادهها باقی مانده که برخی حفظ شده و برخی هم از بین رفته است. البته اکنون بسیاری از اسناد خانوادههای سرشناس قبل از انقلاب، در آرشیو مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر نگهداری میشود. اسنادی که تا پیش از این از وجود بسیاری آنها بیخبر بودیم.
** کارهایی مشابه «دنیای زنان در عصر قاجار» که خانم افسانه نجمآبادی انجام میدهد و اسناد را به شکل مجازی منتشر میکند را چقدر مؤثر و مفید میدانید؟
بسیار مفید هستند، ولی متأسفانه هنوز فرهنگ این گونه اقدامات در ایران جاری و عمومی نیست. زیرا خیلی از آرشیوها و محققانی که دسترسی به اسناد دارند تصور نادرستی دارند که استفاده از یک سند توسط دیگران دیگر اصالت و حتی موجودیت آن سند را از بین میبرد و دیگر بیمصرف میشود که نگاهی کاملاً عقب افتاده است.
باید بدانیم که یک سند ممکن است از زوایای مختلف توسط محققان گوناگون بررسی و منتشر شود و هنوز قابل بررسی و استفاده از ابعاد دیگر باشد. اگر این معضل فکری و فرهنگی حل شود، آن وقت کار خانم نجم آبادی، اجر و قدرش بیشتر دانسته میشود.
*منبع: روزنامه ایران 1395.8.23