شاخصهای کلان اقتصادی طی چند دوره اخیر به وضوح نشان میدهند که «تامین مالی» یکی از بزرگترین مشکلات فعالان اقتصادی در ایران است.
گزارشهایی نیز که نهادهای داخلی و خارجی از فضای کسب و کار در ایران تهیه و منتشر کردهاند، بر این واقعیت مهر تأیید میزند. در یکی از تازهترین این گزارشها، مجمع جهانی اقتصاد، رقابتپذیری کشورهای جهان را در حوزه اقتصاد ارزیابی کرده است. در این ارزیابی رتبه ایران با دو پله سقوط در جایگاه 74 قرار گرفته است. بررسی جزئیات این گزارش نشان میدهد عمدهترین عامل افت جایگاه ایران در رتبهبندی رقابتپذیری، دسترسی نامناسب به منابع مالی است. به این گزارش خارجی میتوان گزارشهای مرکز پژوهشهای مجلس را نیز اضافه کرد؛ مرور گزارشهای پایش فضای کسب و کار این مرکز نشان میدهد دستکم طی چهار سال گذشته، «عدم دسترسی یا دشواری دسترسی به منابع مالی» در صدر عوامل مورد اشاره فعالان اقتصادی بوده است.
در چنین شرایطی بیراه نیست اگر در اکثریت قریب به اتفاق تحلیلها و اظهارنظرهای فعالان اقتصادی به ویژه در بخش واقعی اقتصاد، شبکه بانکی علتالعلل مشکلات قلمداد میشود.
این ارزیابی اما تنها یک روی ماجراست. تحلیل ریشههای مشکلات اقتصادی کشور در صورتی همه جانبه و دقیق خواهد بود که به معضلات شبکه بانکی کشور هم پرداخته شود تا علت ناتوانی بانکها در تأمین مالی بخش واقعی اقتصاد آشکار شود.
واقعیت این است که سیاستهای دستور طی یک دهه گذشته ضربات شدیدی بر پیکره و توان شبکه بانکی کشور وارد ساختهاست. این سیاستها که در قالبهای مختلفی مانند تعیین دستور نرخ سود سپردهها و تسهیلات، محدودیت فضای رقابتی و تسهیلات تکلیفی و... اعمال شده، توان تجهیز منابع و به تبع آن تخصیص اعتبارات را در بانکها به شدت تحلیل برده تا جایی که نسبت کفایت سرمایه در بیشتر بانکهای کشور به حدود نصف استانداردهای جهانی تقلیل یافته است.
از سوی دیگر حضور و فعالیت گسترده بنگاههای اعتباری غیر مجاز طی این سالها به عنوان مصداقی از «بانکداری در سایه» البته بدون رقابت ضوابط حداقلی، قیمت تمام شده پول را در شبکه بانکی مستمراً افزایش داده است تا جایی که اکنون برخی کارشناسان از آغاز بازی «پاتری» در شبکه بانکی ایران سخن میگویند.
بدون تردید تمام این مشکلات راه حلهای امتحان شده و قطعی دارد و خوشبختانه نهادهای ناظر حاکمیتی به ویژه شورای پول و اعتبار و بانک مرکزی به دنبال استفاده از این راهها برای حل مشکلات هستند اما نکته مهم این است که پیش و بیش از بکارگیری و انتظار برای ثمردهی این روشها باید پذیرفت، شبکه بانکی کشور خود درگیر معضلات فراوانی است و اگر در تأمین مالی بخشهای دیگر اقتصاد دچار ضعف شده، این ضعف محصول و معلول همین چالشها است. اولین گام برای کاهش فشار بر شبکه بانکی کشور شاید همین پذیرش مشکلات بانکها و برائت آنان از اتهام تقصیر تعمدی در کمک به اقتصاد کشور است.