کد خبر: ۸۱۸۲۹
تاریخ انتشار: ۱۵:۲۹ - ۲۴ شهريور ۱۳۹۵ - 14 September 2016
هرچند اختلافات ایران و عربستان ریشه تاریخی، فرهنگی-دینی و اقتصادی دارد، اما بیش از 5سال پیش که جنگ داخلی سوریه آغاز شد و ایران از رژیم بشار اسد حمایت کرد، و در مقابل عربستان به حمایت از مخالفین و معارضین بشار اسد، در کنار ایالات متحده برخاست، این روابط پر تنش تر شد.
 روزنامه ستاره صبح در گفت و گو با علی اصغر زرگر زوایای پیدا و پنهان اختلافات دیرینه ایران و عربستان را بررسی کرد و نوشت: هرچند اختلافات ایران و عربستان ریشه تاریخی، فرهنگی-دینی و اقتصادی دارد، اما بیش از 5سال پیش که جنگ داخلی سوریه آغاز شد و ایران از رژیم بشار اسد حمایت کرد، و در مقابل عربستان به حمایت از مخالفین و معارضین بشار اسد، در کنار ایالات متحده برخاست، این روابط پر تنش تر شد.

در ادامه این گزارش که در شماره چهارشنبه 24 شهریور 1395 خورشیدی با استاد روابط بین الملل به قلم صادق قیصری انتشار یافت، می خوانیم: در شرایط تنش آلود رابطه تهران-ریاض عده ای خودسر در شامگان 12دی ماه به کنسولگری عربستان در مشهد و سپس سفارت این کشور در تهران حمله کردند و خسارت های فراوان به این دو مکان وارد ساختند، این موضوع بهانه ای شد که عربستان رابطه دیپلماتیک خود را با ایران قطع کند و از آن پس تنش میان دو کشور بیش از هر زمانی شد و کار به جایی رسید که عربستان که متولی حرمین شریفین است و نه مالک کعبه، مانع ورود حجاج ایرانی به حج شد، ریشه اختلافات تهران-ریاض را با ابراهیم برزگر استاد روابط بین الملل در میان گذاشتیم که در پی میخوانید:

** آقای زرگر به نظر شما ریشه ها و علل وجودی اختلاف مابین ایران و عربستان کدام است؟
بین ایران و عربستان روابط به حد تیرگی رسیده است، به نظر میآید چراغ سبزهایی که به عربستان داده شده جواب نداده است، سرمداران عربستان مرتب بر آتش اختلافات میدمند و در حال ایجاد تشنج در منطقه هستند و قصد دارند موضع ایرن در جهان را تضعیف کنند، درمورد علل وجودی این رخدادها باید گفت که به ظاهرعوامل مختلفی وجود دارد، که باعث به وجود آمدن یک رقابت سنگین در منطقه شده است، این رقابت تفوق طلبی هر دو قدرت است و هر دو قدرت خواهان ایناند که قدرت اول منطقه باشند.از یک طرف عربستان می خواهد موضع ایران را تضعیف کند و بهتر بگوییم بازوان ایران در منطقه که همان شیعیان باشند را قطع کند و رهبری مسلمانان جهان را برعهده بگیرد و از سوی دیگرایران هم می خواهد دست بالا را در مناسبات منطقه ای داشته باشد. در این بین عربستان با یارگیری و به کمک کشورهای عربی –غربی بعلاوه ترکیه سعی داد یک عمق استراتژیکی برای خود ساخته و موقعیت خود را مستحکم کند و اقدامات خود علیه ایران را کاراتر کند.

عامل دوم اعتقادات مذهبی است، عربستان وهابی است و میخواهند با مدارس و مکتب های وهابی که علیه ایران هستند، امنیت ملی ما را با چالش مواجه کنند. ما هم که شیعه هستیم و به عنوان رهبر شیعیان جهان کعبه آمال کل شیعیان جهان هستیم و مجبور به حمایت از شیعیان هستیم، بنابراین این اختلاف نظری هم باعث اختلاف و بدتر از آن ستیز در سیاست های عملی میشود. موضوع دیگر مولفه انرژی است، که اختلافی بین ایران و عربستان است زیرا هر دو صاحب میلیاردها بشکه نفت هستند و در اقتصاد رقیب یکدیگر هستند،عربستان بیشتر از ما دارای منابع نفت است سعی دارد با عرضه بیشتر نفت مانع از بالا رفتن قیمت نفت و افزایش درآمد ما بعد از یک دورانی که ما از درآمدهای واقعی نفت محروم بودیدم،بشود، شما میبینید که در اوپیک هم اعمال نفوذ میکند و سعی دارد با این ابزار سنگ جلوی پای پیشرفت ایران بیاندازد.عامل دیگر اختلاف مسائل امنیتی منطقه خلیج فارس است، در حوزه خلیج فارس 8 تا کشور وجود دارند که به حوزه خلیج فارس نگاهی امنیتی دارند و ایران و عربستان از نظر پارادایم امنیت در دو حوزه متفاوت قرار میگیرند،امنیت عربستان در زیر حوزه امنیت غرب قرار میگیرد و امنیت ایران وضع دیگری دارد. 

عربستان یک اهرم های دیگری هم دارد؛ این کشور کلیددار کعبه است و این عنوان خادمین حرمین شریفین یک عنوانی برای این کشور درست کرده که عملا ادعای رهبری معنوی مسلمانان را دارد، این درحالی است که خانه کعبه متعلق به همه مسلمانان است و تنها کلیددار آن عربستان است.
لذا با توجه به این زمینه ای که عرض کردم به نظر میرسد که در این اتوماسیون نوینی که عربستان در پیش گرفته، آینده روابط ایران و عربستان در کوتاه مدرت همینگونه ادامه مییابد و امیدی به بهتر شدن روابط این دو کشور حداقل در کوتاه مدت نیست که علل اختلاف ایران و عربستان بسیار پیچیده و چند لایه است که حل آن بسیار دشوار مینماید.

** آیا به نظر شما عوامل زیربنایی اختلاف بین عربستان و ایران ریشه در دل تاریخ دارد، یعنی مذهبی - جغرافیایی - سرزمینی هستند یا اینکه امریکا به اختلافات دامن میزند؟ 

تا زمانی که منابع تشدد منابع اختلاف وجود نداشته باشد نمی تواند یک کشور خارجی از این وضع استفاده کند، حتما عواملی زیربنایی غیر از آمریکاست.عرض کردم که عوامل اختلافات ایران و عربستان مذهب ، انرژی ، امنیت و خانه خدا و...است این عوامل را که آمریکا درست نکرده.یعنی منابعی وجود دارد که بر اساس آن کشورهای خارجی میتوانند اختلاف این دو کشور را تشدید کنند. وقتی که در منطقه یک رژیم های بسته ای مثل صدام حسین که منافع ملی را در نظر نمیگیرد، معلوم است که چنین رویدادهایی هم پیش میآید، عربستان هم مثل رژیم بعث بسته است.

** به نظر شما آیا لیبرالیسم میتواند موجد صلح شود؟
معمولا در کشوری که دموکراسی حاکم باشد ،ملت ها زود وارد نبرد با یکدیگر نمی شوند، مگر اینکه منافع ملیآنها تحت تأثیر قرار بگیرد یا در خطر باشد. ولی همانطور که میدانیم، درعراق شخص صدام شخصا باعث جنگ شد و دیگران نتوانستند مانع آن شوند.

ولی در صورتی که منافع ملی شبه جزیره توسط عربستان در نظر گرفته بشود، حتما سیاست خارجی این کشور معقول تر میشود ومثلا به یمن حمله نمیکرد و از داعش و دیگر گروهها هم حمایت نمیکرد، بنابرین منبع اصلی امریکا نیست، برای اینکه منابع اصلی اختلافی است که به راحتی می شود آنها را دیکته کرد و از آن بهره برداری نمود. 

** به نظر میرسد شما معتقدید که هر چه کشورها در خاورمیانه به سمت دموکراسی حرکت کنند و «دموکراتیزه» شوند امکان اینکه جنگ بینشان شکل بگیرد، کمتر میشود، آیا این برداشت درست است؟

اگر کشورها به سوی دموکراسی و درواقع ملاحظات منافع ملیخود حرکت کنند راحت تر می توانند با هم کنار بیایند، ولی الان شما می بینید که یک تضاد کلی وجود دارد بین نظام جمهوری اسلامی ایران و پادشاهی عربستان، من یک مثال میزنم از زمانی که یک جمهوری دموکراتیک در عراق بوجود آمد که شیعه ها در آن حکم میرانند، با این وجود من فکر می کنم این جمهوری پایدار است، مگر اینکه یک کودتایی در عراق صورت بگیرد و یک ناسیونالیسم سنی مذهب قدرت را به دست بگیرد در غیر اینصورت جنگی بین عراق و دیگر کشورها صورت نمی گیرد خصوصا اگر که همگرایی اقتصادی - فرهنگی و در واقع سیاسی یک مقدار جلوتر برود، یعنی همان کاری که در جامعه اروپا شد.

مثلا آیا شما می توانید فکرش را بکنید که امروز یک سرباز آلمانی بتواند به مرز فرانسه شلیک بکند؟ امکان ندارد. علی رغم اینکه از نظر فرهنگی جدا هستند از لحاظ آموزش و پرورش جدا هستند و استقلال خود را از همه جنبه ها به استثناء مسائل اقتصادی و نظامی حفظ کردند. ولی در عین حال دیگر امکان جنگ بین این دموکراسی های اروپایی وجود ندارد، چون اگر جنگ شود همه چیز به هم می ریزد.

این کشورها از لحاظ اقتصادی در یکدیگر ادغام شده اند و تمام حرکاتشان را بر مبنای اقتصاد میسنجند.بنابراین، این پروسه که به نظر من دموکراسی و همگرایی های اقتصادی و تفکر انسانی به وجود آورده میتواند حلال مشکلات بین کشورها باشد. اگر پروسه دموکراتیزه شدن در خاورمیانه ادامه پیدا بکند، پیش داورهای عرب و عجم و عرب و دوگانگی های شیعه و سنی جایشان را به یک همکاری و روابط دوستانه خواهد داشت.

** به نظر میرسد بر این باورید که رفتارهای سیاسی میتواند ناشی از نگرشهای ایدئولوژیک باشد؟ 
در مورد ایران در این شکی نیست. در ایران کسی تعارفی ندارد و ما یک فریمی داریم که از داخل آن فریم به جامعه و دنیا نگاه می کنیم و این فریم در واقع شریعت است که به نظر بنده دارد به سمت واقع گرایی پیش میرود و تعدیل میشود، در سیاست خارجی هم همین طور است، ایدئولوژی بخشی از سیاست های خارجی ماست، لذا ما در درازمدت باید ببینیم که چه باید بکنیم که از روابط خارجی سود بهتر ببریم و نباید انگشت در سوراخ زنبور کرد، بلکه ما بیشتر روی همگرایی های سیاسی همگرایی های فرهنگی و... سرمایه گذاری بکنیم و وقتی این همگرایی به وجود آمد به نظر من آن قضایا کم کم تحت تاثیر قرار می گیرد و مذهب و فرهنگ و زبان و ... فرعی می شود، کشورهای منطقه روی اقوام ایرانی و اقلیت های مذهبی سرمایهگذاری میکنند و ما باید این مسائل را ببینیم و بدانیم که در درازمدت آیا ما میتوانیم پاسخ گو باشیم و نباید کارهایی صورت گیرد که قدرت ملی به تحلیل رود.

** شما عقیده دارید که ما باید از منافع ملی با دیپلماسی ایرانی در مناسبات بین المللی بهره گیریم؟ 
بله .. به گونه ای باید با تکیه بر منافع ملی خود و ماورای این اختلافات، و البته در نظر گرفتن همه امور به پیش رویم و سعی کنیم که اختلافات را حل کنیم. نباید با اختلافات فرهنگ و تاریخ فوتبال بازی کرد، ما نمیتوانیم که این عربستانی ها را در دریا بریزیم چون به هر حال ما با اینها همسایه ایم، که با هم اختلاف داریم،باید با این کشور ها کنار بیاییم، اینها واقعیتهایی هستندکه به نظر من وجود دارند. 

** پیشنهاد شما در این مورد چیست؟

برای اینکه ما بتوانیم بر این قضایا فائق بشویم باید چند تا کار انجام دهیم:
1- در سطوح روشن فکری باید یک سری ارتباطاتی برقرار بشود، پیش داوری های تاریخی یک جوری از ذهنیت ها پاک بشود. چون پیش داوری ها مانع رابطه خوب میشود و این اختلافات را تشدید میکند

2- افزایش ارتباطات اقتصادی جهت پیشرفت اقتصادی و خصوصا همگرایی اقتصادی باید بتوانیم از سرمایه های آنها استفاده بکنیم و از طریق معقول و درست این همگرایی که فراهم شد کم کم این اختلافات هم ذوب شده و میتوانیم به یک امنیت پایدار در سطح اقتصادی،اجتماعی و...برسیم، بعلاوه صنعت گردشگری هم بهتر میشود.

** آقای دکتر یک سری نظری متفاوت با شما دارند و بر خلاف شما که روکردی ژئواکونومیک دارید و معتقدید با ارتباطات اقتصادی اختلافات خودبخود حل میشود، اینان معتقدند که وقتی این اختلافات تمام می شود که کشورها به یک توازن قدرتی برسند یا اینکه از نظر قدرت یکی در وضعیت فرادستی و دیگران در وضعیت فرودستی قرار گیرد- نظیر رابطه برزیل با آمریکا، نظر شما در این مورد چیست؟

بحث امنیت منطقه است، توازن نظامی گاهی اوقات به جنگ هم منجر میشود، یعنی امکان آن میرود که طرفین آنقدر به سوی یک رقابت نظامی پیش بروندکه چاره ای جز جنگ نباشد و از انبارهایشان استفاده بکنند. توازن لازم است، حتی در بدن انسانها هم این توازن از نظر چربی و قند و ... باید باشد، همینطور در مسئله امنیت کشورها. این توازن باید در یک حدودی متوقف شود.
- اگر تعادلی برقرار باشد که کشورها به حدی رسیده باشند که بتوانند هم از خود دفاع بکنند هم بدانند که آسیب پذیر هستند، اینجا دیگر جنگ معنی پیدا نمیکند وهیچ کس به جنگ نمی پردازد چون می دانند که اگر جنگ بکنند، ضربه می خورند. خب این تعادل در منطقه معمولا وجود داشته الان هم تعادلی از نظر نظامی وجود دارد، ولی برای کاهش تضادها و منابع تنش، می گویم که باید به سوی یک همگرایی فرهنگی و اقتصادی و سیاسی پیش رفت و این تنها دست دولتها نیست، بلکه نخبگان دانشگاهی، روشنفکران و رسانهها میتوانند به این قضایا ورود کنند، اروپا به نظرم تجربه خوبی دارد، اروپا پس از سدهها جنگ و دشمنی به یک همگرایی و همکاری بر پایه اقتصاد رسید و اکنون تجربه اروپا میتواند الگوی همگرایی برای کشورهای منطقه خاورمیانه باشد.

** آقای من اینطوری از سخنان شما برداشت می کنم که جهان جدید سازوکار خاص خودش را دارد که هر کشور که بتواند آنها را بشناسد ، بهتر میتواند منافع ملیاش را تامین کند؟این تلقی درست است؟

بله، برای نمونه آمریکا خودش را برای اروپا ام القرا میداند و با توجه به فرهنگ مشترکی که این دو قاره با یکدیگر دارند مشکلی در این رابطه وجود ندارد. 

برای ما ام القرا به این معناست که شیعیان دنیا وغیره یک نگاه مثبت و نگاه مرکزی به ایران داشته باشند. این شیوه اگر هوشمندانه مدیریت شود درست است، آقای حسنین هیکل روزنامهنگار معروف جهان عرب در مورد عراق و ایران میگوید، عراق و ایران چرا با یکدیگر دشمن بودند؟ دشمنی اعراب با ایران به خاطر حسادتی است که به موقعیت ایران میکنند، اینان نسبت به ایران که یک موقعیت استراتژیک و مهم دارد و آنها به تاریخ ، فرهنگ، مردم و ... این کشور احساس حقارت و حسادت می کنند، پس بهتر است که ما به روابط خارجی نگاه نو و مدرنی داشته باشیم تا سنتی.

- عربستان با یارگیری و به کمک کشورهای عربی –غربی بعلاوه ترکیه سعی داد یک عمق استراتژیکی برای خود ساخته و موقعیت خود را مستحکم کند و اقدامات خود علیه ایران را کاراتر کند.
- مولفه انرژی اختلافی بین ایران و عربستان است، زیرا هر دو صاحب میلیاردها بشکه نفت هستند و از نظر اقتصادی رقیب یکدیگرند.

- عربستان بیشتر از ما دارای منابع نفت است و سعی دارد با عرضه بیشتر نفت مانع از بالا رفتن قیمت نفت و افزایش درآمد ایران آنهم بعد از دورانی که ما از درآمدهای واقعی نفت بهدلیل اعمال تحریم ها محروم بودیدم شود.
- آینده روابط ایران و عربستان در کوتاه مدرت ادامه مییابد و امید به بهتر شدن روابط حداقل در کوتاه مدت نیست.

- اختلاف ایران و عربستان پیچیده و چند لایه است که حل آن دشوار است.
- اگر پروسه دموکراتیزه شدن در خاورمیانه ادامه پیدا کند، پیش داورهای عرب - عجم و دوگانگی های شیعه - سنی جایشان را به یک همکاری و روابط دوستانه خواهد داد.
- به نظر من دموکراسی، همگرایی اقتصادی تفکری به وجود میآورد که میتواند حلال مشکلات بین کشورها باشد.

- کشورهای منطقه روی اقوام ایرانی و اقلیت های مذهبی سرمایهگذاری میکنند و ما باید این مسائل را ببینیم و بدانیم که در درازمدت آیا میتوانیم پاسخ گو باشیم یا خیر.
- نباید کارهایی صورت گیرد که قدرت ملی روبه تحلیل برود.
- اروپا پس از سده ها جنگ و دشمنی به یک همگرایی و همکاری بر پایه اقتصاد رسید و اکنون تجربه اروپا میتواند الگوی همگرایی برای کشورهای منطقه خاورمیانه باشد.
*منبع: روزنامه ستاره صبح
برچسب ها: عربستان ، سوریه ، بشار اسد ، حج
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: