فوتبال باشگاهی باید به لحاظ اخلاقی و فرهنگی سروسامان بگیرد، چه روی سکوها و چه در باشگاهها و تیمها و این امر میسر نمیشود جز آنکه باشگاهها خودشان دست به کار شوند.
به گزارش گروه دیگر رسانههای خبرگزاری فارس «فریدون حسن» در صفحه ورزشی روزنامه «جوان» و در یادداشتی نوشت:
این درست که تعطیلیهای زیاد لطمه جبرانناپذیری به فوتبال باشگاهی میزند و خیلی از تیمها را از شرایط خوب مسابقه دور میکند و در نهایت هم باعث افت کیفی مسابقات میشود، اما دیدن برخی صحنههای زشت و غیرقابل باور در همین فوتبال نیمبند هم هر آدم منصفی را به این نتیجه میرساند که فوتبال تعطیل باشد، بهتر است.
جالبتر اینکه آقایان فدراسیوننشین که برنامهریزی کردهاند برای تأسیس فرهنگسرای فوتبال از پس همین یکی، دو هفته برگزاری نصف و نیمه لیگ هم برنمیآیند. چند روز قبل در خصوص اخلاق و فرهنگسازی در فوتبال آن هم در باشگاهها نه در ساختمانی به نام فرهنگسرا نوشتیم و بلافاصله شاهد آن بودیم که در تبریز چه اتفاقاتی رخ داد و در تهران چه الفاظ زشتی به کار گرفته شد.
آنچه مسلم است اینکه ریشهیابی این کارها باید در ورزشگاهها انجام و به وسیله هم، آنها اصلاح شود و نه در جایی شکیل و شیک به نام فرهنگسرا، در تبریز لیدرهای باشگاه تراکتورسازی بنا به هر دلیلی بعد از پایان بازی کار را به زد و خورد و اتفاقات ناگوار میکشانند و در تهران هواداران استقلال علیه بازیکن تیم ماشینسازی زشتترین الفاظ را به کار میبرند، اینقدر که باعث واکنش نشان دادن رسول خطیبی میشود. این اتفاقات آن هم در لیگی که هفته پنجمش را پشت سر گذاشته چه معنایی میدهد. دیدار پرسپولیس و تراکتورسازی بازی مهمی بود، اما وقتی در هفته پنجم برگزار میشود آن هم بعد از یک ماه تعطیلی بدیهی است که آن حساسیتهای قبل را ندارد، پس چرا باید به جنجال کشیده شود؟ دیدار استقلال و ماشینسازی هم که حساسیتی نداشت، پس چرا باید بازیکن ماشینسازی آنگونه مورد اهانت قرار گیرد؟
اینها نیست مگر آنکه مسئولان فوتبال ایران (نه فقط مسئولان فعلی) در امر فرهنگسازی و اخلاقمداری اینقدر ضعیف عمل کردهاند که هنوز لیگ شروع نشده یا جا نیفتاده باید شاهد چنین حوادث زشت و ناپسندی باشیم، آن وقت آقایان دلخوش کردهاند که با تأسیس یک فرهنگسرا یک شبه تمام این معضلات را حل و فصل کنند.
نکته جالب در این خصوص اینکه کمیتههای اخلاق و انضباطی فدراسیون فوتبال هم تنها به صدور احکام نه چندان مانع و جامع بسنده میکنند، احکامی که صادر میشود، اما نمیتواند جلوی این همه حاشیه و جار و جنجال را بگیرد که هیچ! اوضاع را بدتر از قبل هم میکند.
فوتبال ایران روزهای حساسی را تجربه میکند، روزهایی که باید بخش عمدهای از آن و برنامهریزیهای آن معطوف به تیم ملی شود، هرچند که باید برای باشگاهها هم برنامه داشت، اما چه برنامهای و کدام طرح، برای کسی به درستی مشخص نیست. آنچه مسلم است اینکه فوتبال باشگاهی باید به لحاظ اخلاقی و فرهنگی سروسامان بگیرد، چه روی سکوها و چه در باشگاهها و تیمها و این امر میسر نمیشود جز آنکه باشگاهها خودشان دست به کار شوند. گفتیم باشگاههایی که نام فرهنگی- ورزشی را در پسوند اسمشان یدک میکشند، اما اکثرشان فرهنگی نیستند و برخیهایشان حتی ورزشی هم دیده نمیشوند.
این باشگاهها هستند که فوتبال را میسازند، آینده آن را تأمین میکنند و اگر به طور جدی وارد بحث فرهنگسازی و اخلاقمداری نشوند هیچ روزنه امیدی را نمیتوان برای آینده فوتبال متصور بود، باشگاهها باید خود دست به کار شوند، والا از جانب فدراسیون طرحی ریخته نمیشود و اگر هم طرحی وجود داشته باشد، طرح فرهنگسرایی است که بیشتر هزینهبر است و دستدرازی به بیتالمال، چراکه در برنامههای تعریف شده ساخت فرهنگسرای فوتبال و اهداف طراحان هیچ نشانی از اخلاقمداری و فرهنگسازی دیده نمیشود و با این اوصاف نباید و نمیتوان به آینده اخلاقی فوتبال دلخوش بود.