کد خبر: ۸۱۱۴۵
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۲ - ۱۷ شهريور ۱۳۹۵ - 07 September 2016
زمان ورود ایران به گروه هایی مانند گروه ٢٠ در پسابرجام فرارسیده است و لازم است ما آن را از گروه ٢٠ به گروه ٢١ تبدیل کنیم. من امیدوارم این کار صورت بگیرد.

روزنامه اعتماد در صفحه جهان در گفت و گو با علی اکبر فرازی به بررسی کارآیی و هدف های نشست گروه 20 در شهر هانگژو چین پرداخت و به نقل از وی نوشت: زمان ورود ایران به گروه هایی مانند گروه ٢٠ در پسابرجام فرارسیده است و لازم است ما آن را از گروه ٢٠ به گروه ٢١ تبدیل کنیم. من امیدوارم این کار صورت بگیرد.

در این گفت و گو که در شماره چهارشنبه 17 شهریور 1395 خورشیدی با مدیرکل پیشین همکاری های اقتصادی چندجانبه وزارت امور خارجه منتشر شد، می خوانیم: سران بیست کشور صنعتی و در حال توسعه سه روز گذشته را در شهر هانگژو چین گذراندند. گردهمایی ای که سالانه یک بار برگزار می شود و این بار برای نخستین بار قرعه به نام چین افتاد. 

روسای جمهور و نخست وزیران کشورهای عضو یک به یک خود را به هانگژو رساندند تا هم از راهکارهای اقتصادی برای عبور جهان از بحران های رنگارنگ مالی و اقتصادی بگویند و هم از پرونده های سیاسی بی شماری که بازیگران مختلف را درگیر خود کرده است. گروه ٢٠ ابتدا برای تجدید دیدارهای سالانه وزرای اقتصاد و دارایی کشورها و روسای بانک های مرکزی آنها راه اندازی شد اما اندک اندک به نشستی برای گپ وگفت سران کشورهای عضو بدل شد؛ کشورهایی که گفته می شود ورود برخی از آنها به گردونه گروه ٢٠ هم با زد و بندهای سیاسی صورت گرفته است. 

در جهان پرالتهاب امروز با تضارب منافع بازیگران مختلف و تنوع تعریف از امنیت ملی و جهانی گروه هایی مانند ٢٠ چه کارایی دارند؟ پرده ای برای نمایش سیاسی هستند یا نقش گره گشایی نیز برعهده دارند؟ تصمیم های اتخاذ شده در این گروه تا چه اندازه از بازوی اجرایی کافی برخوردار است؟ چرا ایران حلقه مفقوده در این زنجیره است؟ پرسش هایی از این دست را با علی اکبر فرازی، مدیرکل پیشین همکاری های اقتصادی چندجانبه وزارت امور خارجه در میان گذاشتیم. متن این گفت وگو به شرح زیر است:

** کارایی گروه ٢٠ در جهان امروز چیست؟
در جهان معاصر، گروه بندی های مختلفی در عرصه منطقه ای و بین المللی تشکیل شده است که هر کدام به دلیل ماهیت مختلف شان، از تاثیرگذاری متفاوتی در صحنه جهانی برخودار هستند. یکی از گروه های با اهمیت در صحنه بین المللی، گروه ٢٠ است که شامل کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه در عرصه جهانی است. البته میزان توسعه یافتگی هر کدام از اعضا متفاوت است.
این گروه در شرایطی تشکیل شد که شاخصه های عمده رفاه اقتصادی و حرکت به سمت توسعه از مولفه های اصلی عضویت در آن بود. بر این اساس، اعضای گروه ٢٠ در امر کمک به یکدیگر جهت رشد اقتصادی ملزم هستند. کشورهای گروه ٢٠ سهم عمده ای را در تولید ناخالص داخلی دنیا به خود اختصاص داده اند و این موجب می شود تا آنها بتوانند نقش عمده ای را در توسعه مناسبات دوجانبه و روند توسعه جهانی داشته باشند.

البته این مساله به معنای آن نیست که تا به حال، این گروه به شکل یکجا و با اقدامی مشترک حرکتی را انجام داده باشند. به عبارت دیگر، اعضای این گروه بیش از آنکه اهداف و برنامه مشترکی برای پیشبرد امور داشته باشند، تلاش می کنند تا در همکاری یا همفکری با طرف مقابل، استانداردهای خود را افزایش دهد.

**در شرایط کنونی صحنه بین المللی، شاهد هستیم که تضارب آرا در پرونده های مختلف میان بازیگران متفاوت زیاد شده است. چگونه می توان به اتخاذ سیاست های واحد از سوی گروه هایی مانند گروه ٢٠ و اجماع گرایی در آنها امیدوار بود؟

تا زمانی که اعضای گروه ٢٠ در مسائل سیاسی و بین المللی نظر واحدی با یکدیگر نداشته باشند و تا زمانی که در برنامه ریزی با یکدیگر تضاد منافع داشته باشند، شاهد ایجاد اجماع میان آنها در خصوص مسائل مهم بین المللی هم نخواهیم بود. هم اینک شاهد هستیم اعضای گروه ٢٠ هر کدام براساس گرایشات سیاسی خود گام برمی دارند.

هر عضو نیز گرایش متفاوتی دارد، پس اینکه آنها به اجماع و برداشت واحدی نسبت به یک مساله برسند، امری کاملا محال است. به اعتقاد من، اعضای این گروه فقط می تواند در پرونده ها و پروژه های مشخص مقطعی با یکدیگر همکاری داشته باشند ولی اثرگذاری استراتژیک و بلندمدت میان آنها به ذهن هیچ سیاستمداری خطور نمی کند که به دلیل تضاد منافع و بلوک بندی های مختلف و گاه متضاد است.

**20 کشور توسعه یافته و در حال توسعه جهانی عضو گروه ٢٠ هستند. آیا تصمیم گیری های انجام شده در این نشست الزام آور است یا تنها یک نمایش سیاسی است؟

تصمیمات گروه ٢٠ الزام آور نیست و بیش از هر چیز نشان دهنده نمایش قدرت از سوی این کشورهاست که می خواهند بگویند ما کشورهای تاثیرگذار و قدرتمندی در صحنه اقتصاد بین الملل هستیم ولی همان طور که گفتم تصمیمات شان برای کشورهای دیگر الزام آور نیست و حتی برخی از اعضا آن را به صورت مقطعی و براساس منافع خود عمل می کند.

**تاثیرگذاری تصمیمات آنها تا چه اندازه ای است؟
نباید فراموش کرد که اعضای گروه ٢٠، شامل کشورهای قدرتمندی است که ٨٥ درصد از قدرت اقتصاد بین المللی برخوردار هستند و این می تواند عامل تعیین کننده ای در ارزیابی نسبت به این گروه باشد ولی این مساله موجب رفع اختلاف نظر آنها در خصوص مسائل جهانی و راه حل ها نشده است کما آنکه در اجلاس اخیر گروه ٢٠ که در چین در حال برگزاری است، با آنکه چینی ها تلاش بسیاری کردند تا اجلاس بدون هیچ مشکل و حاشیه ای برگزار شود ولی شاهد بروز اختلاف نظر میان اعضا بودیم. به طور مثال، اگرچه سوریه یکی از مسائل جانبی اجلاس امسال بود و روسیه و امریکا هم در این باره دخیل هستند ولی اختلاف آنها در نرسیدن به توافقی واحد، در این اجلاس نمایان شد.

من می خواهم بگویم اعضای گروه ٢٠ برای رسیدن به یک راه حل واحد که متناسب با آن قدرت ٨٥ درصدی شان در مسائل اقتصادی است، نرسیده اند. از طرفی، در حالی که اعضای گروه ٢٠ برای این اجلاس رقم دو درصدی برای رشد تولید ناخالص داخلی تعیین کرده بودند ولی مشخص شد اعضا به این هدف نیز نرسیده اند و بالاترین میزان نرخ رشد برای اعضای اروپایی با 1.6 درصد رشد مثبت و ژاپن با 0.3 درصد رشد مثبت بوده است. حتی چین به عنوان میزبان این اجلاس، با وجود آنکه در سال ٢٠١٥ حدود 6.9 درصد رشد مثبت داشته ولی نسبت به سال ٢٠١٤ رشد منفی داشته است.

**به جناح بندی ها و بلوک های مختلف و متضاد در درون گروه ٢٠ اشاره کردید. این بلوک ها کدامند؟ کدام بلوک به بلوک دیگر نزدیک تر و کدام بلوک به بلوک دیگر دورتر است؟

کشورهای غربی یک بلوک را تشکیل می دهند که در راس آنها، امریکاست. یکی دیگر از بلوک ها، گروه بریکس است که رشد خوبی را تجربه کرده اند. از آن طرف، روسیه قرار دارد که گرفتار مشکلات ناشی از تحریم به خاطر بحران اوکراین است و تلاش می کند خود را از این مخصمه برهاند. چین را هم مدنظر بگیرید که اختلافاتش با امریکا در حال اوج گرفتن است. 

در درون این گروه، اختلاف دیدگاه های سیاسی از یکسو و بنیادهای اقتصادی متفاوتی وجود دارد. با آنکه این کشورها در یک گروه هستند ولی رقابت های زیادی با یکدیگر دارند. با این حال، اعضا تلاش می کنند تا رشد اقتصادی شان را افزایش داده و همان طور که رییس جمهور چین گفت عوامل کاهنده رشد اقتصادی را از بین ببرند ولی به دلیل اختلافات سیاسی با یکدیگر و منافع متضاد اقتصادی بعید است در کوتاه مدت به این هدف دست یابند. 

در کنار این مساله، باید خروج بریتانیا از اتحادیه اروپایی، مشاجرات چین و امریکا به خاطر افزایش حضور ناتو در دریای جنوب چین و اختلافات چین با ژاپن و کره را هم مدنظر داشت. کشورهایی مانند امریکا، روسیه و فرانسه درگیر مسائل خاورمیانه و به ویژه سوریه هستند و هر کدام از این مساله منافع مختلفی دارند.

**اصلی ترین بحران امروز جامعه جهانی مهاجرت و پناهندگان است. گروه ٢٠ تاکنون چه سهمی در مهار این بحران ایفا کرده و از چه پتانسیل هایی برای نقش آفرینی بیشتر برخوردار است؟

گروه ٢٠ به تنهایی نقش آفرینی ای در حل بحران ها نداشته است ولی برخی از اعضای آن با یکدیگر در رابطه با مسائل مختلف در حال رایزنی و تبادل نظر هستند و ممکن است همکاری هایی با یکدیگر داشته باشند. هر کدام از این کشورها، در حاشیه این اجلاس، تبادل دیدگاه هایی در خصوص مسائل مبتلابه خود داشته اند ولی همه اعضا مساله مشترکی ندارند. 

به عبارتی، علایق اعضا با یکدیگر متقاوت است. در مساله آوارگان، بیشتر کشورهای اروپایی درگیر هستند و برای همین بیشتر از هر عضو دیگری به آن توجه می کنند. امریکا و روسیه نیز برای حل بحران در حال تلاش هستند. من می خواهیم بگویم که هر یک از کشورهای عضو گروه ٢٠ می توانند به صورت جداگانه یا در همکاری مشترک با یکدیگر اقداماتی را درباره سوریه و بحران آوارگان ایفای نقش کنند ولی نباید انتظار اقدامی از سوی گروه ٢٠ باشیم.

**کشوری مانند عربستان سعودی عضو این گروه است و همچنین ترکیه. چرا ایران عضویتی در گروه ٢٠ ندارد؟

ایران همه شاخصه های لازم را برای عضویت در گروه ٢٠ داراست به غیر از لابی گری. برخی اعضای کنونی، با لابی گری به این گروه راه یافته اند و از قضا، لابی گری های شان هم موجب عدم حضور ایران شده است. ایران نسبت به برخی کشورها مانند عربستان به مراتب شاخصه های بهتری جهت عضویت در این گروه دارد. از سویی، مساله تحریم ها نیز در عدم ورود ما به گروه های اینچینی موثر بوده است.

**فکر می کنید چه زمانی می توان به عضویت ایران در این گروه امیدوار بود؟ 

زمان ورود ایران به گروه هایی مانند گروه ٢٠ در پسابرجام فرارسیده است و لازم است ما آن را از گروه ٢٠ به گروه ٢١ تبدیل کنیم. من امیدوارم این کار صورت بگیرد. با رفع مشکلات فنی پیش روی برجام و از بین بردن بدعهدی های امریکا در اجرای برجام و همچنین حضور یکپارچه در عرصه بین المللی این کار شدنی است. البته این امر نیازمند برنامه ای عملی است که باید همه دستگاه ها در این باره با یکدیگر اتفاق نظر داشته باشند.

**چین میزبان نشست گروه ٢٠ است و این در حالی است که باراک اوباما برای آخرین بار در کسوت رییس جمهور امریکا به چین آمده است. تنش های میان پکن و واشنگتن در هشت سال گذشته نه تنها کاهش نیافته که فزونی هم یافته است. رابطه امروز چین و امریکا به عنوان دو قطب نشست گروه ٢٠ با چه چالش هایی روبه رو است؟

من فکر می کنم جرقه های اختلافات عمیق میان امریکا و چین شعله ور شده است. اجلاس گروه ٢٠ در چین محلی برای بارز شدن و نشان دادن اختلافات میان این دو قدرت بود. جالب آنجاست که چینی هایی که به میانه روی و محافظه کاری شهره هستند، از هیچ عملی برای نشان دادن اختلافات شان با امریکا، فروگذاری نکردند؛ از نحوه پذیرش هواپیمای رییس جمهور امریکا تا نحوه استقرار هیات امریکایی و نحوه استقبال از اوباما. در این اجلاس دیدیم که به مراتب از ولادیمیر پوتین و نارندرا مودی استقبال بهتری نسبت به باراک اوباما از سوی چینی ها صورت گرفت. 

چین برای آنها فرش قرمز پهن کرد و برای اوباما نه. تحقیر و استهزای امریکا از سوی چین رفتار عجیبی بود و نشان می دهد کار از آتش زیر خاکستر گذشته است. به عبارتی، می توان گفت که اجلاس گروه ٢٠ نقطه آغازین آشکار شدن تنش میان امریکا و چین است. قبلا تنش های اقتصادی وجود داشت که طرفین سعی می کردند آن را آشکار نکنند یا از طریق مذاکره حل کنند ولی هم اینک اختلافات سیاسی نیز به این تنش ها افزوده شده است. 

چین از افزایش حضور ناتو در دریای چین جنوبی ناخشنود است. ما باید از امروز شاهد مواضع جدیدی از سوی طرفین درباره یکدیگر باشیم؛ نه تنها درباره مساله دریای چین بلکه در همه مسائل جهانی. من فکر نمی کنم به راحتی و به زودی نیز این اختلافات حل شود.

**بحث مبارزه با تروریسم از بحث های اصلی این دور رایزنی های گروه ٢٠ است. تا چه اندازه اعضای این گروه نظر واحدی دارند و تا چه اندازه اختلاف میان روسیه و امریکا و سایر بازیگران در پرونده سوریه امکان حصول نتیجه از رایزنی های گروه ٢٠ را ضعیف کرده است؟

تروریسم از مسائل مشترک همه کشورهای عضو گروه ٢٠ است ولی هر کدام درباره تروریسم و راهکار مبارزه با آن تفسیر مختلفی دارند. نگاه روسیه با امریکا متفاوت است. امریکا بدش نمی آید از نام ها و راه های دیگری از تروریسم در حوزه های پیرامونی روسیه امتیازگیری کند. روسیه هم نمی خواهد اشتباهش را در لیبی تکرار کند و برای همین در سوریه حضوری جدی دارد. ترکیه هم سعی می کند از اختلاف میان این دو بازیگر نمدی برای خود ببافد. 

با آنکه قدرت ها در گفتن مبارزه با تروریسم جدی هستند ولی هر کدام تروریسم را به تروریسم خوب و بد تقسیم می کنند. با توجه به مدت زمان اندک ریاست جمهوری اوباما، دولت امریکا تلاش می کند تا بحث سوریه را در نقطه ای تمام کند ولی باید دید در آن نقطه منافع ترکیه و روسیه تامین می شود یا خیر. من بعید می دانم مسکو در این مقطع با واشنگتن در یک نقطه قرار بگیرد چراکه آنها تلاش می کنند بیشترین امتیاز را بگیرند.
*منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: