پایگاه خبری خبرآنلاین در یادداشتی نوشت: برای هر امری دلیل ویژه ای وجود دارد اما آسیب های اجتماعی به مجموعه مسائل و مشکلات جامعه باز می گردد.
در ادامه این یادداشت به قلم حسین باهر، می خوانیم: آسیب های اجتماعی و رشد آنها از یک مدل خاص تبعیت نمی کند. یعنی نمی توان یک عامل را باعث بوجود آمدن یک آسیب اجتماعی شمرد و معمولاً چندین عامل باعث بوجود آمدن چندین آسیب میشوند و از رابطه علت و معلول پیچیده ای تبعیت می کنند. برای مثال بیکاری، اعتیاد و فقر میتوانند از علل اصلی طلاق باشند و خود طلاق از مهمترین عوامل بوجود آورنده اعتیاد است و از طرفی باعث افزایش کودک آزاری می شود اما من به طور کلی عوامل رشد آسیبها در این اواخر را به دو دسته اقتصادی و اجتماعی تقسیم می کنم چون این دو عامل مانند دو لبه قیچی هستند که گلوی افراد جامعه را از دو طرف فشار می دهند.
با وجود تلاش سازمان های متولی پیشگیری اجتماعی، متأسفانه هنوز نتوانسته ایم تعریف دقیقی از آسیب ها و مسائل اجتماعی در کشور داشته باشیم. در گذشته می توانستیم فشارهای اقتصادی و معیشتی تأمین یک زندگی را عامل افزایش اسیبها بدانیم اما در دوره جدید شرایط فرهنگی جامعه و قواعد و سنت هایی که کارکرد جامع خود را از دست داده است را هم باید به ان افزود که با رشد فرهنگ مصرف گرایی موجب رشد اسیبها در خانواده ها شده اند.
هر چند اکثر مشکلات اجتماعی انواعی تکراری در طول نسلهای مختلف هستند، اما چنانکه مشاهده می شود برخی از این انواع در برخی نسلها اهمیت بیشتری پیدا کرده است و حتی برخی انواع این آسیبها در نسلهای بعدی زاده شده اند.
از سوی دیگر از آنجایی که یکسری علل غالب در هر جامعه وجود دارند که نسبت به سایر علل اهمیت بیشتری در بروز آسیبها دارند، هرچند از انواع متمایز آسیبها سخن می رود، اما عمدتا همپوشی هایی بین آنها دیده می شود.
در حال حاضر اعتیاد، طلاق، خشونت های خانگی، فرار از منزل، اقدام به خودکشی، زنان خیابانی و افراد دارای اختلالات جنسی بیشترین آسیب های اجتماعی کشور را تشکیل می دهند.
طلاق مهم ترین آسیب اجتماعی کشور است به طوری که رشد آن نسبت به ازدواج 12 درصد بیشتر شده . نبود آموزش های قبل از ازدواج یکی از عوامل مهم طلاق و آسیب های اجتماعی پس از آن است در حالی که برای هر کاری حتی رانندگی باید از هفت خوان رستم برای گرفتن یک گواهی گذشت اما برای امر مهمی مانند ازدواج هیچ نوع آموزشی وجود ندارد.
ماهیت آسیب های اجتماعی فرابخشی است بنابراین در زمینه کاهش و مقابله با آسیب های اجتماعی هیچ سازمانی به تنهایی نمی تواند اقدامات موفقیت آمیزی انجام دهد.
همچنین رشد آسیب های اجتماعی از یک مدل خاص تبعیت نمی کند بلکه زنجیره وار به هم متصل هستند و نگاه تک بعدی نتیجه ای نخواهد داشت. اقدامات پیشگیرانه نیز باید زنجیره وار و مرتبط با هم باشند.
به طور کلی هر جامعه ای متناسب با شرایط خود فرهنگ، رشد و انحطاط خود با انواعی از انحرافات و مشکلات روبروست که تاثیرات مخربی روی فرآیند ترقی آن جامعه دارد. شناخت چنین عواملی می تواند مسیر حرکت جامعه را بسوی ترقی و تعامل هموار سازد، بطوری که علاوه بر درک عمل آنها و جلوگیری از تداوم آن عمل با ارائه راه حلهایی به سلامت جامعه کمک کند. مثلا در جامعه ما با ایجاد کار و امنیت می توان خانواده ها را از آسیبها دور کرد.
البته کنترل و کاهش آسیب ها بدون شناخت و شفاف سازی وضعیت موجود امکان پذیر نیست از این رو تشکیل بانک اطلاعات و آسیب های اجتماعی در استان های کشور کاملاً ضروری است.
در سال های 65-60 با بالاترین نرخ رشد جمعیت مواجه بودیم. الان آن جمعیت به 25-18 سالگی رسیده که دانشگاه، کار و مسکن می خواهند. تا 10 سال دیگر با انبوه فوق لیسانس و دکترای بیکار مواجه هستیم که در دانشگاه نه مهارت زندگی را یاد گرفته و نه معلومات علمی و درستی فراگرفته است و این خودبسترساز انواع آسیب های اجتماعی است.
در مواجهه با بزهکاری با جوان بدبخت برخورد می شود در صورتی که باید بدانیم او علت نیست بلکه خود معلول است. متاسفانه جوان ما بین خانواده، مدرسه و جامعه سرگردان است، خود ما بسترساز این بحران هویت هستیم، از نوجوان 16 ساله چه انتظاری داریم وقتی در این فضاهای متناقض قرار می گیرد.
متاسفانه در رویارویی با آسیب های اجتماعی حتی در سطح توصیف و اطلاعات آماری، به خاطر فقدان یک مرکز رسمی و تخصصی اطلاعات و آمار، با مشکل اساسی روبه رو هستیم.
در شرایطی که جامعه ایران جامعه ای مدرن شده است و لذا در کنار توانایی ها، دچار آسیب هایی هم شده است، وظیفه نهادهای مدنی در مواجهه با آسیب های اجتماعی در این جامعه سنگین تر است. در کل آسیب های اجتماعی مثل یک زخم است که اگر آن را از جریان هوا دور نگهداریم، آلوده و عمیق تر می شود.