روزنامه فرهیختگان در صفحه جهان به پاکسازی مرز ترکیه و سوریه از وجود داعش پرداخت و نوشت: داعش با ناتو مرز ندارد، آن هم برای نخستین بار پس از سال 2013. ترکیه، عضو ناتو همه بیرق های سیاه داعش در مناطق مرزی اش با سوریه را برچید.
در این گزارش که در شماره سه شنبه 16 شهریور 1395 خورشیدی به قلم ساناز نفیسی انتشار یافت، می خوانیم: این هم دستاورد اولین حضور نظامی آنکارا در سوریه است، البته پس از سقوط جنگنده روسی در خاک ترکیه. معادله کمی پیچیده است. روزبه روز بر تعداد بازیگران فعال در نبرد داخلی سوریه افزوده می شود.
داعش یکی از مهم ترین بازیگران صحنه نبرد سوریه بود، بازیگری که چون اختاپوس بر تمام سوریه خیمه زده و اندک اندک دامنه گستره اش را گسترش داد، خاک عراق را هم ضمیمه قلمروی خلافت خودخوانده اش کرد.
کمر اختاپوس در عراق شکسته شد، حالا سوریه نیز به جهنمی برای این گروه تروریستی تبدیل شده است. حمله جنگنده های روس و ارتش سوریه از یک طرف و نیروهای ائتلاف به رهبری آمریکا به مواضع داعش به اندازه کافی ریشه این گروه تروریستی را سست کرده بود. درست در میانه این هیاهو، ترکیه نیز به بازیگران فعال در جنگ سوریه پیوست. نیروهای زرهی ترکیه وارد جرابلس شده اند، یکی از معدود شهرهای مرزی ترکیه و سوریه که در تصرف داعش بود.
پس از جرابلس، تروریست ها راهی الراعی شده اند، آخرین سنگر مرزی، سنگری که نیروهای ترک آن را نیز پس گرفتند و به این ترتیب تمام آثار تروریست های داعش در مناطق مرزی سوریه و ترکیه را پاک کرده اند. این شکست برای داعش بسیار سنگین است. این گروه تروریستی یکی از مهم ترین گذرگاه های استراتژیکش را از دست داد، مجرایی که از آن برای ورود و خروج نیرو یا تجهیزات نظامی استفاده می کرد. حالا ناتو می تواند پس از دو سال نفس راحتی بکشد، هرچند موقت.
اما شمال سوریه کماکان ملتهب است. کمر داعش شکسته، اما ترکیه هنوز مدعی است عملیات «سپر فرات» به نتیجه نرسیده. عملیاتی که طی آن ترکیه همزمان با مواضع داعش، پایگاه کردها در شمال سوریه را نیز بمباران کرد و حالا تلاش دارد این گروه را وادار به عقب نشینی تا شرق فرات کند. ترکیه به بهانه مبارزه با داعش وارد سوریه شد، از فرصت استفاده کرد و کردهای سوری را که خصم خود می دانست هدف قرار داد، گروهی که خودشان خصم داعش محسوب می شوند. سیکلی پیچیده و درعین حال معیوب. در میانه همه این پیچیدگی ها، تلاش های روسیه و آمریکا، بازیگردان های این خیمه شب بازی خونین، معادلات حاکم را پیچیده تر کرده و پایان این کابوس را پیچیده تر از گذشته به تصویر کشیده است.
**آینده مبهم حلب
خودشان از تریبون های رسمی می گفتند، هدفشان پایان دادن به جنگ پنج ساله سوریه و برقراری آتش بس موقت حداقل در حلب است. حرف هایی تکراری که حداقل در شرایط کنونی توانست برای جامعه بین الملل کورسوی امیدی را ایجاد کند. هر روز تیتر رسانه ها این بود، وزرای خارجه آمریکا و روسیه یک گام به توافق مشترک نزدیک شده اند، توافقی که مهم ترین بندش برقراری آتش بس موقت در حلب بود. شرایطی که به امدادگران فرصت می داد تا کمک هایشان را در اختیار غیرنظامیان قرار دهند. اما دوشنبه ناگهان اعلام شد که رایزنی های آمریکا و روسیه شکست خورد. همچون مذاکرات صلح سوریه که به بن بست رسید، مذاکرات وزرای خارجه مسکو واشنگتن نیز نتیجه نداد. گویا سوریه طلسم شده.
تا به امروز همه راه ها برای خروج از بن بست جنگ شکست خورده. شاید چون تعداد بازیگران میدان جنگ روزبه روز افزایش می یابد و هرکدام بر مبنای منافع شخصی خود بازی را رصد کرده یا هدایت می کنند. تعریف آمریکا و روسیه از تروریست ها متفاوت است. روسیه شورشیان متعادل را هم تروریست می داند، در مقابل آمریکا به آنها میدان می دهد. مسکو واشنگتن طی این پنج سال نه تنها حضور نظامی شان در سوریه را به تصویر کشیدند بلکه دست به یارگیری زده و حالا سوریه را به میدان نبرد میان نیروهای تحت حمایتشان تبدیل کرده اند.
طبیعتا در چنین شرایطی شاید طرفین بتوانند به آتش بسی موقت دست یابند، اما امید به برقراری صلح دشوار است، آن هم صلحی پایدار، در کشوری چون سوریه که حالا هزار پاره شده و هر قسمتش در اختیار یک گروه است.
*منبع: روزنامه فرهیختگان