در جریان رقابتهای المپیک ۲۰۱۶ برخی مسئولان فدراسیونها و مدیران ورزشی در قالب کاروان ایران به ریو اعزام شده بودند بدون اینکه ضرورت حضورشان در ریو احساس شود، اما در آن سو نبودند مربیان و افرادی که نبودشان به شدت احساس میشد. این موضوع در سالهای گذشته همواره داستان ثابت اکثر سفرهای برون مرزی تیمهای ورزشی ایران بوده است. داستانی بس هزینه ساز و البته پرطمطراق!
به گزارش ایسنا، برخی روسای فدراسیونها و مدیران ورزشی سفر با تیم های مختلف ملی در رویداد های بین المللی را به هیچ وجه از دست نمیدهند، بدون اینکه نقش موثری در این همسفری داشته باشند. این اتفاق در طی سالیان گذشته و در اکثر رشتههای ورزشی ایران مشاهده شده و همچنان نیز ادامه دارد. سفرهای کوچک و بزرگ. از سفر برای کسب سهمیه تا سفر برای کسب افتخار. فرقی ندارد. شاید مهمترین نکتهاش این است که قاره و کشورش چشمنوازتر باشد و زمانش ماموریت طولانیتر.
متاسفانه در جریان بازیهای المپیک ۲۰۱۶ هم شاهد رفت و آمد مدیران مختلف ورزشی به ریو بودیم که هنوز علت حضور آنها در المپیک مشخص نشده یا حداقل تاثیر حضور آنها برای ما عیان نشده است. به نظر میرسید این افراد بیشتر به عنوان توریست به برزیل رفته بودند تا به عنوان مدیر ورزشی و موثر به حال کاروان.
در مقابل افرادی که به هیچ عنوان سفر دو هفتهای المپیک را از دست ندادند، محمود گودرزی وزیر ورزش و جوانان برخلاف اسلافش در ایران ماند تا نشان دهد مانند برخی افراد، چمدان به دست به مدیریت ورزش نیامده و حب سفر ندارد. گودرزی حداقل در این موضوع به همه منتقدان همیشگیاش ثابت کرد که به دنبال کارنامهسازی در سفرهای خارجی نیست، هرچند که به عنوان فرد اول ورزش کشور حضورش در ریو در مواقعی ضروری مینمود اما او بر سر حرفش ماند تا به قول خودش کاروان ایران در المپیک تنها یک فرمانده داشته باشد و اختلافات مدیریتی المپیک لندن و بیآبرویی مجددی برای ورزش ایران رخ ندهد.
در جریان برگزاری المپیک ۲۰۱۶ بعضی از روسای فدراسیونها و افراد دیگری هم بودند که سفر کردنشان به بزریل خیلی ضروری نبود و میتوانستند با دادن آی دی کارت و سهمیه سفرشان به یک مربی یا فرد متخصص دیگر، کمکی به رشد و توسعه رشته ورزشیشان کرده باشند مانند کاری که سرپرست فدراسیون جودو انجام داد. درحالی که او میتوانست مانند همه روسای فدراسیونهای ورزشی به عنوان سرپرست جودو به ریو برود اما قید حضورش در المپیک را زد و سهمیهاش را به محمدرضا رودکی مدیر تیم های ملی جودو داد تا او همراه تیم ملی به رقابتهای المپیک برود.
شاید برخی روسای فدراسیونها که خودشان واقف بودند در المپیک کاری از دستشان بر نمیآید، میتوانستند با کمی از خود گذشتگی آی دی کارت خود را به فردی بدهند که حضورش مفیدتر باشد تا حداقل ورزشکارانش بدون مربی قدم در میدان مبارزه نگذارند اما دریغ از این از خود نگذشتنها.
نباید فراموش کرد که در این میان بودند روسای فدراسیونهایی که ورزشکارانشان در هفته دوم مسابقه داشتند اما به همراه برخی همراهان چندین روز زودتر و بدون ورزشکار راهی ریو شده بودند تا رژه و مراسم افتتاحیه و شاید هم لبخند مقابل دوربینهای تلویزیونی را از دست ندهند.
داستان رفتن افراد غیرضروری به رویدادهای بینالمللی و بزرگی چون بازیهای آسیایی و المپیک همیشه عنصر جدا نشدنی از ورزش ایران بوده و هست اما باید بالاخره روزی برای این وضعیت پایانی وجود داشته باشد، آن هم در شرایطی که مشکلات مالی گریبانگیر ورزش ایران بوده و هست و این اعزامها جز بار مالی هنگفت هیچ عایدی برای ورزش ایران نداشته و نخواهد داشت.
کار ورزش ایران در المپیک ۲۰۱۶ تمام شد اما اعزامهای برون مرزی ورزش کشور تمامی ندارد. ورزش کشور از الان باید برای حضور موفق در بازیهای آسیایی ۲۰۱۸ و المپیک ۲۰۲۰ آماده شود که قطعا و ضرورتا انجام این کار نیز مستلزم مدیریت هزینه است. امید است که با توجه به این مهم، شرایط در آینده به گونهای ترسیم شود که در اعزامهای بعدی تیمهای ورزشی، همواره به دنبال اعزام موثرترینها باشیم نه اینکه به بهانه مدیر و مسوول بودن افراد، تنها کاروانهای ورزشی را حجیمتر کرده و بار مالی هنگفتی را به بیتالمال دولت اسلامی تحمیل کنیم.