روزنامه خراسان در صفحه اندیشه به مناسبت سی و هشتمین سالروز ربوده شدن امام موسی صدر، نوشت: وقتی در سال 1338هـ.ش، سیدموسی صدر به لبنان رفت تا زعامت شیعیان این کشور را برعهده بگیرد، لبنان، سرزمین اختلاف و آشوب بود.
در این گزارش که در شماره سه شنبه 9 شهریور 1395 خورشیدی به قلم جواد نوائیان رودسری انتشار یافت، می خوانیم: اقلیت مسیحی، مناصب اصلی حکومتی، مانند ریاست جمهوری و فرماندهی ارتش را در اختیار داشت.
بر اساس قانون اساسی لبنان که توسط استعمارگران فرانسوی به این کشور تحمیل شده بود، شیعیان نمی توانستند متصدی پست های کلیدی حکومت شوند. این قانون اساسی، خود عاملی برای دامن زدن به اختلافات طایفه ای و مذهبی بود. این اختلافات، گاه رنگ و بوی خشونت به خود می گرفت و خسارات بسیاری در پی می آورد. واقعیت این بود که در آن بحبوحه، هیچ کس در لبنان، امیدی به بهبود شرایط نداشت. در جنوب این کشور، رژیم صهیونیستی، پس از اشغال فلسطین، چشم طمع به اراضی جنوب لبنان و مزارع «شبعا» دوخته بود. دفاع از تمامیت ارضی لبنان، با وجود اختلافات عمیق سیاسی و مذهبی، کاری ناممکن به نظر می رسید؛ اما سید خوش سیما و بلند قامت ایرانی، آمده بود تا ناممکن ها را ممکن کند.
امام موسی صدر، راه تعامل با سایر مذاهب و ادیان را به خوبی می دانست. او آگاه بود که بدون ایجاد زمینه دوستی، مودت و همدلی، نمی توان امیدی به تقریب مذاهب اسلامی و همزیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان، در لبنان داشت. برای فراهم شدن این زمینه، لازم بود شخصیتی قدم پیش بگذارد؛ اما چه کسی؟
گمان رهبران طوایف لبنانی این بود که برای پیشگامی در این عرصه، باید دست از اعتقادات و ادعاها برداشت. این گمان واهی وقتی با جاه طلبی و خودخواهی سیاستمداران فرصت طلب آمیخته می شد، راه را بر هر نوع تفاهم می بست. با این حال، امام موسی صدر ثابت کرد که می توان در مسیر تقریب و همزیستی مسالمت آمیز گام برداشت و از اعتقادات بحق هم، کوتاه نیامد.
**باید از «خود» آغاز کرد
نخستین گامی که امام موسی صدر در مسیر تقریب مذاهب اسلامی و زمینه سازی برای همزیستی مسالمت آمیز با پیروان سایر ادیان برداشت، تقویت جایگاه و موقعیت اجتماعی و اقتصادی شیعیان لبنان بود. او به خوبی می دانست که زمانی می تواند به طرح این بحث راهبردی در جامعه لبنان بپردازد که سخنان او، به عنوان زعیم شیعیان لبنان، شنیده شود؛ موضوعی که عمیقاً، به جایگاه و موقعیت اجتماعی شیعیان لبنان بستگی داشت. اما امام موسی صدر برای رسیدن به این هدف مهم، مانند برخی سیاستمداران، به دسیسه چینی و توطئه روی نیاورد. او ابزار اتحاد، نیکوکاری و تشریک مساعی را برای حل مشکلات برگزید و با آن به جنگ محرومیت شدید شیعیان لبنان، در عرصه های مختلف فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی رفت.
تأسیس جمعیت «برّ والاحسان»، مدرسه صنعتی «جبل عامل»، «بیت الفتات»(خانه دختران) و بعدها، «مجلس اعلای شیعیان لبنان» و «امل»، اقداماتی در همین زمینه بود. امام موسی صدر، با اقدامات حساب شده و به دور از هرگونه تنش، اولاً، جایگاه اجتماعی، اقتصادی و سیاسی شیعیان لبنان را تقویت کرد و ثانیاً، با کنار زدن غبار سوءتفاهم و بدبینی سایر طوایف نسبت به شیعیان، موفق شد باب گفت و گو با آنها را باز کند. اما او، فعالیت خود را در این زمینه، به گفت وگوی صِرف محدود نکرد.حمایت امام موسی صدر از شهروندان غیرشیعه و حتی غیرمسلمان لبنانی، باعث ایجاد علاقه و اعتماد نسبت به او و شیعیان لبنانی شد و راه را برای اقدامات بعدی هموار کرد. به عنوان نمونه، می توان به ماجرای حمایت امام موسی صدر از بستنی فروش مسیحی و بازتاب آن در جامعه آن روز لبنان یا حمایت مؤسسات خیریه او از یتیمان و فقرای سایر مذاهب و ادیان اشاره کرد.
افزون بر این، تعامل توام با متانت، ادب و احترام با دیگران، امام موسی صدر را به شخصیتی کاریزماتیک در لبنان تبدیل کرد؛ شخصیتی که می توانست با استفاده از ظرفیت خود، گره کور اختلافات میان طوایف لبنانی را باز کند. او برای دستیابی به این مقصود، وجب به وجب کشور کوچک لبنان را زیر پا گذاشت، با سران طوایف و مذاهب دیدار و تصورات آنها را از شیعه تصحیح کرد. امام موسی صدر کوشید این باور را در زعمای سایر مذاهب و ادیان نهادینه کند که می توان با گفت وگو بسیاری از سوءتفاهم ها را برطرف کرد. اقدامات او در این زمینه، بسیار کارساز بود. مدتی بعد، امام موسی صدر، در پرتو همین رفتار و مشی اسلامی و انسانی، برای مسیحیان، تبدیل به یک قدیس و برای پیروان سایر مذاهب اسلامی، مبدل به برادری مهربان و خیرخواه شد.
**تکیه بر مشترکات به جای اختلافات
امام موسی صدر در گفت وگو با پیروان سایر مذاهب اسلامی و نیز، سایر ادیان، همواره بر نقاط مشترک تأکید می کرد. او عمیقاً اعتقاد داشت که ادیان توحیدی، مشترکات زیادی دارند که می توان با تکیه بر آنها، زمینه همزیستی مسالمت آمیز را میان پیروان ادیان فراهم کرد. به اعتقاد امام موسی صدر، این راهبرد در تقریب مذاهب اسلامی، با توجه به مشترکات فراوان اعتقادی و تاریخی، دارای کارایی بیشتری است.
نگاهی به تلاش های او در این زمینه، نشان می دهد که امام موسی صدر در گفت وگو با علمای سایر مذاهب اسلامی، در پی مجاب کردن آنها و نشان دادن برتری یک مذهب بر مذهب دیگر نبود. او با وجود اعتقاد راسخ به مذهب تشیع و تلاش و اهتمام خستگی ناپذیرش در زمینه احقاق حقوق شیعیان مظلوم لبنان، از حقوق پیروان دیگر مذاهب اسلامی و دیگر ادیان نیز، دفاع می کرد. این روش پسندیده، چنان که اشاره کردیم، امام موسی صدر را به شخصیتی محبوب برای همه انسان ها تبدیل کرد.
«عبدالرحیم اباذری» در کتاب «امام موسی صدر، امید محرومان» می نویسد:«بارها نویسندگان معروف و شخصیت های بارز مسیحی، مثل جرج جرداق و شکرا... حداد، به وی[امام موسی صدر] گفته بودند که فرهنگ شیعه ای را که شما مطرح می کنید؛ اگر همه مثل شما آن را ارائه می دادند، الان دیگر اثری از سایر مذاهب و ادیان در این کشور باقی نمی ماند. این فرهنگ با این ویژگی ها، قابل پذیرش برای همه مردم است.»
*منبع: روزنامه خراسان