دکتر سیدرسول موسوی : چشم اندازهای نشست سه جانبه و آینده رابطه ایران، روسیه و آذربایجان را مورد بررسی قرار داد.
خبرآنلاین: پس از امضای شش سند و تفاهم نامۀ همکاری میان ایران و آذربایجان در هفتمین دیدار حسن روحانی با الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان در روز یکشنبه، شهر زیبای باکو روز دوشنبه میزبان نشست مهم و سه جانبه ایران-روسیه- آذربایجان است. روسای جمهور ایران و روسیه در حالی دور یک میز می نشینند که چند روز قبل پوتین در اتفاق نادری ایران را "متحد استراتژیک روسیه" خطاب کرده بود.
دکتر سید رسول موسوی، مديركل اسبق دفتر مطالعات سياسي و بينالمللي وزارت خارجه که سفیری در فنلاند و تاجیکستان را نیز در کارنامه اش دارد در این باره می گوید: " برای اولین بار آقای پوتین چند روز قبل طی یک مصاحبه ای اعلام کرد که روابط ایران و روسیه یک رابطه راهبردی است و این بیانگر آنست که حرکتی جدی در منطقه در حال وقوع است. دکتر موسوی که روز شنبه میهمان کافه خبر در خبرگزاری خبرآنلاین بود در گفتگویی مفصل اهداف و چشم اندازهای نشست سه جانبه را مورد بررسی قرار داد که در ادامه می خوانید:
در ابتدا ارزیابی تان را از اهداف سفر آقای روحانی به باکو و نشست سه جانبه بفرمایید.
با تشکر از دعوت شما و تبریک به مناسبت روز خبرنگار و گرمیداشت یاد و خاطره شهدای خبرنگار. سفر آقای روحانی دو بخش تقسیم می شود: یک بخش سفر دوجانبه برای جمهوری آذربایجان، بخش دوم سفری است که آقای پوتین هم وارد باکو می شود و یک دیدار سه جانبه صورت می گیرد. سفر دوجانبه به آذربایجان در ادامه ملاقات و دیدارهای قبلی است. جالب است بدانید که از زمان ریاست جمهوری آقای روحانی، این هفتمین دیدار روسای جمهوری اسلامی ایران و جمهوری آذربایجان است. در واقع می توان گفت که در بین ملاقات با روسای کشورها، ملاقات با رییس جمهور آذربایجان مقام اول را داراست و رییس جمهور کشورمان با هیچ یک از مقامات کشورهای دیگر به این تعداد دیدار نداشته است. در دوره دولت روحانی روابط با کشور آذربایجان در کل مثبت بوده است. بین ایران و آذربایجان چالش هایی بوده که می توان گفت در این دوره با ملاقاتهایی که صورت گرفت، این چالشهای ما با باکو مدیریت شد. مثلا در حوادث نارداران و یا سایر تحولات در این کشور، رابطه ما با باکو می توانست ضربه بخورد اما دو طرف تلاش کردند که این چالشها را مدیریت کنند.
در مجموع اجلاس سه جانبه ایران-روسیه-آذربایجان از نگاه من بسیار مهم است. به چند دلیل:
دستور کار مشخص این اجلاس به تصمیم گیری جدی تر در مورد کریدور شمال به جنوب می پردازد. کریدوری که اقیانوس هند را از طریق ایران، آذربایجان و روسیه هم به خاک روسیه وصل می کند و هم از طریق روسیه به اروپا وصل میشود. 7200 کیلومتر طول این کریدور است و از قسمتهای مختلف از جمله راه زمینی، دریایی و ریلی عبور می کند و مسیر دریایی را فوق العاده کوتاه می کند. این یکی از مهمترین پروژه هایی است که در این نشست درباره آن بحث خواهد شد. البته در کنار آن، بحث تکمیل راه آهن رشت به آستارا نیز مطرح می شود. به این شکل که قسمتی از این راه در خاک آذربایجان است، باکو را به آستارا متصل می کند، قطعه کوتاهی در حدود 7 کیلومتر از آن باقی مانده بود که به سرعت روی آن کار می کنند. قطعه بعدی این مسیر، آستارا به رشت است، که دولت آذربایجان گفته که قرار 500 میلیون دلار هم قرار است در آن سرمایه گذاری کند. به علاوه اینکه قطعه رشت- قزوین هم در حال آماده شدن است.
البته در گذشته بین ایران و روسیه راه آهن وجود داشته است- راهی که ارمنستان، نخجوان و جلفا را به خاک شوروی متصل می کرد، در جریان جنگهای ارمنستان و آذربایجان آسیب دید و کنار گذاشته شد و این راه آهن به صورت جدید افتتاح می شود. در جریان جنگ جهانی دوم نیز راه آهن سراسری ایران استفاده شد، ولی بعد از استقلال جمهوری های جدا شده از شوروی، این راه آهن قطع شد. در حال حاضر این راه آهن در ظرفیت و فضای جدید قرار است با کمک سه کشور مجددا راه اندازی شود. این دستور کار روشن و موجود اجلاس سه جانبه است.
با این حال مسئله مهمی که باید بدان توجه کرد این است که ماهیت این دیدار بسیار مهم است. البته نباید آنرا خیلی بزرگ کرد. چون نه دیدار استراتژیک است و نه دیداری با اهداف و تصمیمات ویژه است. ایران تاکنون نشست های چند جانبه زیادی با کشورهای منطقه اعم از ارمنستان، ترکمنستان، اوکراین و... داشته اما این نشست سه جانبه، تاکتیکی، مهم و دارای چند نکته ظریف است:
نکته مهم در این اجلاس حضور روسیه به عنوان یکی از ضلع های این مثلث است. آنهم در حالی که روسیه همیشه برای همکاری با کشورهای دیگر در منطقه قفقاز با اکراه گام برداشته است. نکته مهم دیگر این است که اگر شما به صحبت های مقامات روسی و ایرانی گوش کنید، می بینید که طرفین همواره بر رابطه تأکید می کردند. طرفین تأکید می کنند که رابطه خوب و رو به گسترش است. اما تاکنون شاهد نبودیم که یک مقام روسی، رابطه با ایران را استراتژیک بنامد. برای اولین بار آقای پوتین چند روز قبل طی یک مصاحبه ای اعلام کرد که روابط ایران و روسیه یک رابطه راهبردی است. این بیانگر آن است که یک حرکت جدی در منطقه در حال وقوع است، بدین معنا که روسیه حضور جدی تر ایران در حوزه کشورهای قفقاز که همواره کرملین آنرا حیاط خلوت خود می دانست، پذیرفته است. اگر به دلایل این امر بخواهیم اشاره کنیم باید بگویم روند تحولات منطقه، از همه مهمتر بحران قره باغ، و ....
احداث کریدور می تواند موضوع اصلی نشست باشد؟
بله البته به عنوان یک پایه مذاکراتی. می خواهم بر خود این نشست به عنوان یک اتفاق تأکید کنم که یک اساس توافق شده به نام کریدور دارد و می تواند از درون آن، به کریدور به اضافه موضوعات دیگر هم رسید. کریدور به اضافه مسائل امنیتی به اضافه توافقات سه کشور در همکاری های منطقهای به اضافه مسائل تجارت. بنابراین نمی شود گفت که این اجلاس صرفا در حد کریدور تمام می شود. کریدور پایه است و می توان مسائل دیگری هم به آن اضافه کرد.
قره باغ هم بخشی از محور مذاکرات خواهد بود؟
دستور کاری برای آن تعریف نشده است اما اینها قرائنی است که حدس زده می شود. ممکن است که به دلیل اهمیت موضوع و روند تحولات طی ماههای اخیر و درگیریهای صورت گرفته، طرفین درباره قره باغ هم صحبت کنند. به خصوص اینکه گفته می شود آذربایجان هم به توافقاتی در مورد زمین های مورد اختلاف دست یافته بود.
مساله بعد این است که احتمالاً روسها بتوانند راه حلی براساس یک توافق بین المللی با نظر سازمان ملل و گروه مینسک برای بحران قره باغ در منطقه داشته باشند. روسها پیشتر با تشکیل آن گروه برای حل بحران در آن قضیه موفق نبودند و به نظر میرسد که در حال حاضر هم روسیه می خواهد تحرکاتی در این زمینه داشته باشد.
نقش کشورهای منطقه در این میان بسیار مهم است. حضور ایران می تواند در منطقه مهم باشد. رابطه ایران و ارمنستان و ارمنستان و روسیه بسیار راهبردی است. از این رو ملاقات پوتین با روحانی در کنار رییس جمهور آذربایجان در صورت پشتیبانی جدی و کارشناسی می تواند مطالب بسیار مهمی را در منطقه مورد پوشش قرار دهد. البته به این مسئله بستگی دارد که کارشناسان حاضر در نشست تا چه میزان بتوانند روی مسائل متمرکز شوند.
چرا روسها در این مرحله تمایل دارند که ارتباطات شان را با ما قوی کنند؟
موضوع کریدور شمال جنوب موضوع بسیار مهمی است، یعنی یک تغییر جدی در مسیر انتقال تجارت است و اگر یک ترانزیت ثابت وجود داشته باشد می تواند برای کشورهای منطقه سودآور باشد. از سویی بین چین و روسیه رقابت هایی ایجاد شده و کشور چین بحث یک راه و یک کمربند و احیای جاده ابریشم را مطرح کرده است. البته جاده ابریشیمی که چینی ها مطرح می کنند با جاده ابریشم سنتی متفاوت است. این طرح به معنای وصل کردن چین از دریا و زمین به اروپا و آفریقاست. و چینی ها سرمایه بسیار قابل توجهی را برای آن گذاشته اند. قطعا کشورهایی که بتوانند بر راههای تجارت مسلط شوند بر تجارت هم مسلط می شوند.
رقابت دیگری بین چین و هند به وجود آمده است. هندی ها هم تمایل به این دارند که از طریق کریدور شمال جنوب به اروپا وصل بشوند. با توجه به اتفاقاتی که در خاورمیانه در جریان است این منطقه، کانال سوئز و شمال افریقا ناامن شده است. راه زمینی ایران هم امن تر و هم بسیار نزدیکتر و باصرفه تر است. از سویی اخیرا بین ایران- افغانستان- هند توافق سه جانبه ای در چابهار صورت گرفت که خود این مسئله می تواند تحولی باشد. البته اگر در چابهار فرصتهای سرمایه گذاری جدی تری باید در راستای تکمیل این راه صورت گیرد و صرفا به عنوان یک راه برای باز کردن بین هندوستان به افغانستان نشود. بنابراین آنچه که هم اکنون مطرح است خود سیاست هم در عرصه بین الملل سیاست برای اخلاق و فرهنگ و شعارصرف نیست. سیاستها بکار برده می شوند که باعث ایجاد منافع اقتصادی شود. یعنی تمام اساس سیاست بر این است. بنابراین آنچه که به نظر می آید این موضوع جایگاه مهمی دارد.
ملاحظات امنیتی در بحران های منطقه نیز ظاهراً باید بخشی از مذاکرات ما با روسها باشد؟
در حال حاضر روند تحولات خاورمیانه بسیار سخت و پیچیده است. بخش عمده ای از نیروهایی که در سوریه در حال جنگ هستند، به نوعی از مجموعه فدراسیون روسیه به آن منطقه رفته اند. به عنوان مثال چچن و داغستان و جمهوریهای مرکزی، چچن، اینگوش و داغستان جمهوری هایی درون فدراسیون روسیه هستند؛ به این معنی که این افراد پاسپورتهای روسی دارند. با تهدیداتی که روسها از جانب آنها دارند، اگر مسکو بخواهد کشور خود را حفظ کند، باید در این زمینه تمهیدات لازم را در نظر بگیرد. روسیه از سمت غرب نیز دارای مشکلات دیگری است؛ حوادث اوکراین هم امنیت سرزمینی روسیه از سمت این کشور را تهدید می کند و از طریق گسترش ناتو تهدید می شود.
طرح الحاق اوکراین به ناتو و بحث احتمالی الحاق گرجستان به ناتو برای روسیه تهدید به شمار می آید. بنابراین برای مقابله با این قضیه توجه به جنوب از طریق آذربایجان که بخشی از حوزه امنیتی روسیه است و همچنین ایران روسیه می تواند خود را از طریق معادلات خود با شرق همانند چین - که با آن رقابت دارد - و غرب مانند ناتو، متوازن و از این تنگنا نجات دهد.
به عقیده اینجانب اگر با این رویکرد به این موضوع نگاه کنیم می توانیم از این فرصت که برای ایران شکل گرفته استفاده کنیم. دنیا صرفا به این معنی نیست که برای عرصه سیاست طراحی انجام دهیم مهم استفاده از فرصتهاست. برای ایران فرصت های زیادی صورت می گیرد ولی به نحو احسن از آن استفاده نمی شود. به عنوان مثال سقوط طالبان، سقوط صدام، تحولات جهان عرب، فروپاشی شوروری و تحولات همسایگان همگی برای ایران فرصت بود. آنچه که در حال حاضر درخصوص روسیه مطرح است نیز برای ما یک فرصت به شمار می رود.
فرمودید روند مذاکرات به کار کارشناسان هم بستگی دارد.
آنچه که مسلم است حتما با دست پر از باکو بر می گردیم. همانند بحث راه و کریدور و توافقات مربوط به فاینانس راه. اما آنچه که به صورت جدی تر مطرح است بستگی به دیدگاهها به موضوعات مختلف دارد. مثلاً بنده به عنوان یک کارشناس دیدگاهی که دارم با دیدگاهی که مسئولین اجرایی دارند تفاوت دارد. به عنوان مثال نگاه کارشناسی بنده تحرک بیشتر در ارتباط با تحولات قفقاز است. اما کسانی که به لحاظ اجرایی به این مسئله می پردازند محاسبات دقیق تری دارند و این محاسبات دقیق تر، نگاه محافظه کاری بیشتری توصیه می کند. اما اعتقاد بنده بر این است که می شود فعال تر از بود. ما باید به عنوان کارشناس مسائل ایران را مطرح نماییم و کسانی که تصمیم گیرنده هستند با جسارت بیشتری به جلو حرکت نمایند.
البته به اعتقاد بنده نکته مهم که به نوعی به بحث برجام برمی گردد و به عقیده اینجانب باید مورد توجه قرار گیرد این است که متأسفانه برجام صرفا از زاویه گفتمان ایران و امریکا تحلیل می شود، در حالی که در برجام امریکا یکی از پنج قدرت است. درست است که امریکا نقش خیلی مهمی دارد و بدون امریکا به نتیجه نمی رسید و بار اصلی توافقات و اجرای آن بر دوش امریکاست اما آمریکا همه آن نیست. نقش روسیه، چین و احتمالا با توجه به تحولاتی که در اروپا در جریان است اینها می تواند برای ایران یک امکان فرصت سازی شکل دهد. مانند خروج انگلستان از اتحادیه اروپا. البته قطعا فرصت نیست ممکن است تهدید هم شکل گرفته باشد.
خودتان فرمودید بار اصلی بر دوش آمریکاست؛ اگر نتوان با عامل اصلی کنار آمد، چطور میشود دیگران را راضی کرد؟
به اعتقاد بنده تمرکز صرف بر کنگره امریکا، اینکه امروز یک لایحه تصویب می کنند فردا یکی دیگر و اینکه سرنوشت یک سند بین المللی محدود به تصمیم یک کاندید احتمالی مانند آقای ترامپ باشد نشان از این دارد که ما باید پختگی بیشتری در برخورد با یک سند بین المللی داشته باشیم. روسیه نیز وقتی می خواست حرکتهایی در ارتباط با ایران داشته باشد با تحریم های شورای امنیت مواجه بود. برجام این تحریم ها را برداشت و دست روسیه و چین را باز کرد و حداقل بهانه ها را در این قسمت از بین برد. بحث الحاق ایران به سازمان شانگهای، اس 300، گسترش روابط استراتژیک، مباحث منطقه ای، مصاحبه آقای پوتین و تأکید ایشان بر رابطه با ایران و توافقی که در چارچوب برجام انجام شده یک فرصت سازی در جای دیگری هم شکل داده است، ضمن اینکه پیمان شکنی های امریکا را باید همواره مدنظر داشت. ولی کل سند بین المللی را نباید گروگان یک کاندید ریاست جمهوری یا تصمیم کنگره گرفت. این فرصتهای دیگری که شکل گرفته را نیز باید مورد توجه قرارداد. به عقیده اینجانب این هم از آن دسته مواردی است که مناسب است که در روابط ایران با روسیه مورد توجه قرار گیرد. بالاخره روسیه بخش عمده ای از مشکلاتی که در روابط خود با ایران در ارتباط با بخش همکاری های دفاعی و همکاری های هسته ای داشت، برداشته شده است؛ به خصوص در موضوعاتی که ایران هم علاقمند است در چارچوب توافقات برجام به آن بپردازد. این مشکلات همکاری امروز از پیش پای روسیه نیز برداشته شده است.
ما با روسیه در حوزۀ مسائل تبادلات نظامی و امنیتی دارای اختلاف نظر هستیم، مردم ما همیشه به روسیه به عنوان کشوری می نگرند که به ایران بدعهدی کرده است، به خصوص در بحث اس300 این نگاه و روند نزدیکی دو کشور را چگونه می بینید؟
به عقیده اینجانب به لحاظ روانی نمی شود تاریخ روابط دو کشور و عناصری که فکر عمومی را ساختند، کنار گذاشت. اما به نظر باید در روابط به عینیات توجه کرد؛ به عنوان مثال در ارتباط با شانگهای اساساً بحث روسیه اصلا مطرح نیست. بحث کشوری مانند تاجیکستان مطرح است. برای اینکه در تصمیم گیریها باید همه کشورها با یکدیگر تصمیم جمعی بگیرند. به هر دلیلی تاجیکستان و یا ازبکستان مسائلی با ما یا با یکدیگر دارند و مربوط می شود به حزب نهضت اسلامی تاجکیستان. این حزب تا اسفند ماه عضو پارلمان و بخشی از قدرت و صلح تاجیکستان بود و این در حالی است که ایران همواره ضامن صلح تاجیکستان بوده است. به هر دلیلی به یکباره بین دولت و آن حزب اتفاقی افتاد و تاجیکستان آن را حزب تروریستی اعلام کرد. دلیل نمی شود که چون تاجیکستان حزب مذکور را تروریست اعلام کرد دیگر دولتها نیز آن را حزب تروریست بنامند. حتی روسیه این حزب را تروریست اعلام نکرده است. حال تاجیکستان انتظار دارد ایران نیز همانند خودش این حزب را تروریست اعلام کنیم و چون اعلام نمی کنیم تحفظی در عضویت ایران در شانگهای مطرح می کند. بنابراین در بحث شانگهای موضع روسیه مشکل نیست. البته باید به یک نکته بسیار مهم در بحث عضویت در شانگهای توجه داشت آن که حتی اگر تمام کشورها توافق کردند ایران عضو شود زمانی که اسناد عضویت به مجلس شورای اسلامی رفت مشخص نیست مجلس همه آن اسناد را تأیید کند.
یعنی ممکن است تعهدات به نفع ما نباشد؟
این مسئله ای است که در ایران کار کارشناسی جدی بر روی آن صورت نگرفته است. موضوعاتی از همکاری بین آن کشورها وجود دارد که بعضا ممکن است با قانون اساسی ایران تعارضاتی داشته باشد. سی سند باید به امضای هر کشور برسد. به عنوان مثال اخیرا بحث عضویت پاکستان و هندوستان مطرح بوده و یکی از اسنادی که کشورها می بایست در عضویت در شانگهای داشته باشند قبولNPT است. این دو کشور اساساً NPT را نپذیرفتند. برخی کشورها در این مواقع تحفظ خود را مطرح می کنند. می گویند همه چیز را قبول کردیم و فقط این بند را قبول نداریم و براساس این مسئله عضو می شوند یا نمی شوند. برخی موضوع شانگهای را صرفا به روسیه معطوف کردند در حالی که بیش از روسیه، موضوع چین مطرح است و پس از چین موضوع کشورهای کوچکی مانند تاجیکستان مطرح است.
در بحث اس300 چطور؟
در بحث اس300 هیچ کشوری اسرار دفاعی خود را برای خبرنگاران فاش نمی کند. اگر به این جمع بندی برسیم که کشور به ظرفیتی رسیده که می تواند از خاک خود دفاع کند و یا به اصطلاح "سامانه دفاع خودی" دارد،نباید انتظار اینچنین داشته باشد. کسانی که مسئول درجه اول همکاری های دفاعی هستند، حرف منفی نمی زنند عقل حکم می کند که ما هم به مواضع آنها توجه کنیم که این حجم تبلیغاتی که بعضا مطرح می شود چه دغدغه ای دارد؟ ما در بحث هسته ای هم همین مشکل را داشتیم. کدام کشوری در دنیا اسرار هسته ای خود را فاش می کند. متاسفانه درگیر قضیه عجیبی شدیم. توجه داشته باشید که هیچ کشوری اسرار نظامی و راهبردی خود را علنی نمی کند و همیشه در هاله ای ابهام و ایهام است. در روابط بین الملل هیچ کشوری مورد اعتماد نیست. به تنها کسی که می توان اعتماد داشت خودمان و قدرت ملی خودمان است. اگر به خودمان و قدرت ملی خود اعتماد داریم آنگاه می توانیم با کشور امریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه یا هر کشور دیگری وارد معادله شویم بنابراین در عرصه سیاست اساسا هیچ اعتمادی به هیچ قدرت خارجی به هیچ عنوان نمیشود داشت. فقط می شود منافع همسو را شناسایی کرد. اگر در کاری که انجام می دهیم طرف مقابل ما نیز نفع دارد آن موقع می توان گفت که می شود با یکدیگر کار کرد. در بحث کریدور شمال و جنوب می دانیم روسها نفع دارند نه اینکه آمدند به ایران کمک کنند نفع اقتصادی، نفع ارتباطی و مسائل امنیتی آنان حکم می کند و منافع ایران نیز این مسئله را به هم نزدیک می کند.
در افغانستان، در بحث آب، آقای شمخانی مذاکره ای با همتای افغانی داشت. هر کشوری از منافع خود دفاع می کند. هیچ کشوری منافع خود را به کشور دیگری نمی فروشد. ایران نیز از این قاعده مستثنی نیست. بنابراین در عرصه روابط بین الملل اساس منافع ایران، تکیه بر قدرت ملی آن است. اگر این دو اصل را رعایت کنیم می توانیم با بقیه کشورها ارتباط داشته باشیم در غیر این صورت با تمامی کشورها اعم از روسیه، افغانستان، پاکستان، عربستان، امارات و هر کشور دیگری دچار مشکل می شویم.
موضوعات و ابعاد امنیتی نشست سه جانبه چیست؟
مهمترین بعد امنیتی آن مبارزه با تروریسم و افراط گرایی است. همانطور که قبلا اشاره کردم افرادی که در سوریه هستند از منطقه قفقاز شمالی هستند و دارای پاسپورت روسیه هستند. اگر این افراد برگردند هم منطقه شمال قفقاز می تواند آسیب پذیر باشد و هم به نوعی برای ایران. به دلیل اینکه آرامش قفقاز برای ایران اساس و بنیان است و باید به آن توجه شود. ما نمی دانیم حوادثی که در ترکیه اتفاق افتاد چه مسیری خواهد داشت. کل ارتباطات ایران به لحاظ زمینی با اروپا از طریق ترکیه است. ما در یک مقطعی یک طرحی را از طریق عراق و سوریه مطرح کردیم که به مدیترانه متصل شویم تا هم راه زمینی داشته باشیم و هم به لحاظ انرژی ارتباط داشته باشیم، اما دیدیم که منطقه به هم ریخت. در هر حال هر حادثه ای ممکن است اتفاق بیفتد.
چشم انداز چالش های ما با همسایگان مان در حوزۀ خزر را چگونه پیش بینی می کنید؟
موضوع دیگر مسائل مربوطه به دریای خزر است و شایان توجه است که در نهایت هر پنج کشور باید درخصوص رژیم حقوقی دریای خزر به توافق برسند. اما واقعیت مطلب این است که به نوعی روسها و آذریها به توافق دو جانبه رسیدند و مسائل مربوط به بستر دریای خزر را تقسیم کردند. آذریها و هم قزاقها با روسها به توافق رسیدند و به نوعی قزاقها با آذری ها به توافق رسیدند. در حال حاضر عدم توافق ایران با آذربایجان و ایران و ترکمنستان مطرح است و این قضیه را ثابت نگه داشته است. بنابراین در این اجلاس احتمالا مسائل دریای خزر هم مطرح خواهد شد. در حال حاضر بین ایران و آذربایجان گفتگوهایی در ارتباط با دریای خزر در جریان است. در بحث دریای خزر بحث منابع کف دریاست. درخصوص بقیه موارد می شود توافق کرد به عنوان مثال شیلات، محیط زیست، حوزه های صلاحیتهای سرزمینی و آبهای سرزمینی. تنها مورد مهم مسئله بستر و نفت است. با آذری ها در حال رسیدن به توافق هستیم و قرار است با ترکمنها نیز مذاکراتی داشته باشیم که اگر این اجلاس به توافق بیشتر ایران و آذربایجان، با ترکمنستان کمک کند راحت تر می توان مذاکره کرد. بنابراین در راستای منافع ملی ایران به نظر می رسد اجلاس سه جانبه اهمیت دارد. باید به ساختارهای تصمیم گیری خود اعتماد داشته باشیم. همه چیز قابل محاسبه است. باید اطلاعات روی صحنه بیاید تا بشود آن را تجزیه و تحلیل کرد.
به سفر آقای اردوغان به روسیه اشاره کردید، آیا آشتی ترکیه و روسیه می تواند یک گام به سمت یکسره سازی بحران سوریه و نزدیک شدن آنکارا به مواضع مسکو در بحران سوریه باشد؟
هنوز برای این اتفاق زود است. مسائل مختلفی در این بحران دخیل است که خوش بینی بیش از حد درست نیست. با این حال ترکیه آن مسیر تند، افراطی و رادیکالی که در ابتدای بحران داشت، تا اندازه ای تعدیل کرده است ولی با این حال هنوز صحبت از همکاری و همگرایی سه جانبه میان ایران،-ترکیه و روسیه بحران سوریه خیلی زود است و شاید اصلا شدنی نباشد. ترکیه عضوی از ناتو است. در زمان شوروی سابق، هر کشوری که به جبهه شوروی می پیوست، میگفتند آن کشور پشت دیوار آهنین رفته است. ناتو دیوار آهنین است، وقتی کشوری به ناتو پیوست، به نوعی برگشت ناپذیر می شود و نمی تواند از این تشکیلات بیرون بیاید.اگر ترکیه از ناتو خارج شود، این سازمان فرو می ریزد. در واقع یک فروپاشی همانند فروپاشی شوروی و یا پیمان ورشو. ترکیه هم در اصلی ترین منطقه استراتژیک در مقابل روسیه قرار دارد و هم اصلی ترین نیروی نظامی بعد از آمریکا در نیروی زمینی دارد. بنابراین موضوع حضور ترکیه در ناتو یک بحث اساسی است.
از این رو ترکیه بخشی از اقداماتش را در راستای انجام وظایف اتحادش با قدرتهای جهان است. ترکیه نمی تواند چه در چارچوب توافق با قدرتهای بزرگ و چه در چارچوب توافق با کشورهای عربی در یک لحظه تصمیم بگیرد؛ من مثالی برای شما می زنم. زمانی که ترکیه طی ماههای اخیر چرخش در سیاست خارجی خود را اعلام کرد، یکی از مقامات عربی در اظهارنظری اعلام کرد: اینگونه نیست که ترکیه هر تصمیمی که دلش بخواهد بگیرد، آنکارا قول و قرارهایی با کشورهای عربی گذاشته و باید به آنها پایبند باشد. این مسئله از نظر من جدی است. در مجموع هر چند شاهدیم که ترکیه به اهدافی که در سوریه برای خود تعریف کرده نمی تواند به آنها برسد ولی اینقدر خوش بینی در یکسره شدن بحران سوریه نیز خوش بینی صرف است. در این مسیر ممکن است ترکیه حرکتش را کند و یا متوقف کند اما جهت خود را نمی تواند عوض کند.
چندی پیش در خبرها آمده بود که عربستان پیشنهاد معامله بر سر سوریه را با روسیه مطرح کرده بود که مورد پذیرش روسها واقع نشده بود. سیاست روسیه در این مورد را چگونه ارزیابی می کنید؟
نمی دانم این خبر چقدر موثق است. روسها رابطه خوبی با همه کشورها در منطقه دارند. اینگونه نیست که چون رابطه مسکو با تهران خوب است، رابطه آنها با کشورهای عربی بد باشد؛ روسیه چند وقت پیش یک نشست مهم با کشورهای حوزه خلیج فارس داشت. حتی روسیه، چند وقت پیش قطعنامه شورای امنیت 2216 که به ضرر حوثی های یمن بود را وتو نکرد و به نفع سعودی عمل کرد. روسیه در بسیاری از تحولات در کنار عربستان بوده و به گونه ای برخورد کرده که عربستان احساس تهدید نکند.
از آن مهمتر رابطه بسیار مهم و حساس اسراییل و روسیه است. روسیه یکی از کشورهای مهم تضمین کننده امنیت اسراییل است. 20% جمعیت اسراییل را روس تبارها تشکیل می دهند و شهروند اسراییل هستند. در واقع اگر زبان عربی را کنار بگذاریم، بعد از زبان عبری، زبان روسی زبان دوم اسرائیل تلقی می شود.
توجه داشته باشید عالم سیاست، عالم احساس نیست که خیلی سریع با بروز یک رفتار ناهماهنگ، معادلات مان به هم بریزد. روسیه با همه کشورها اعم از عربستان و روسیه و .... رابطه مهمی است. ضمن اینکه مثلا می بینیم روسیه با عربستان در بحث سوریه اختلاف اساسی دارد. باز هم تأکید می کنم هر کشوری که قدرت ملی داشته باشد، منافعش را برای خودش تعریف می کند. منافع روسیه ایجاب می کند که با دست برتر از سوریه خارج شود. اگر روسها در سوریه شکست بخورند، مدیترانه که هیچ، تقریباً تمام مناطق را از دست می دهند. روسها در قضیه سوریه بسیار جدی ایستاده اند. اینکه می بینید که آمریکا واکنشی به اقدامات روسیه در سوریه نشان نمی دهند، به این دلیل است که می داند برخی کشورها منافع حیاتی دارند. سوریه عرصه منافع حیاتی روسیه است. هر کشوری برای حفظ منافع حیاتی خود تا مرحله جنگ هم پیش می رود.
آینده را چگونه پش بینی می کنید؟
مهمترین مسئله ای که باید بدان اشاره کنم اینست که قطعا یک سلسله توافقاتی در باکو صورت می گیرد. متأسفانه یکی از بزرگتین نقص های ما در حوزۀ سیاست خارجی اینست که توافقات را پیگیری نمی کنیم و خیلی از مسائل را فراموش می کنیم. مثلا توافقات ما با کشورهای افریقایی، انتظار می رود توافقاتی که میان ایران و کشورهای آفریقایی به امضاء رسیده، به فراموشی سپرده نشود و به اجرا برسد. ظاهراً سیاستمداران ما تنها تمایل دارند که بروند و توافق نامه را امضاء کنند، دریغ از اجرا. گویی سیاستمداران ما کسر شأن خود می دانند که توافقات سلف خود را پیگیری کنند. امیدواریم توافقات باکو در عین سودمندی برای منافع ما به مرحله اجرا برسد و پیگیری کنیم