کد خبر: ۷۷۹۹۸
تاریخ انتشار: ۰۱:۱۸ - ۱۴ مرداد ۱۳۹۵ - 04 August 2016
هر نظام اجتماعی برای پایداری و پویایی خود نیازمند فضایی آرام و به دور از هر گونه تضاد و تنش است تا بتواند به اهداف خود دست یابد. در اصل تحقق این مهم نیازمند ایجاد زیرساخت ها و زمینه ها در جوامع کوچک و بزرگ است. یکی از این زمینه ها وجود وفاق ملی و همبستگی اجتماعی در سطح جامعه است. با وجود اینکه همبستگی اجتماعی یک پدیده کاملا اخلاقی و معنوی بوده و به خودی خود قابل مشاهده و بررسی مستقیم نیست، لازم است آن را از طریق امور بیرونی و قابل دسترسی مورد مطالعه قرار داد.
روزنامه آرمان در صفحه گزارش اجتماعی برای بررسی اشکال همبستگی اجتماعی جوامع و تنوع حقوقی آن و همچنین کم و کیف همبستگی اجتماعی در ایران به گفت و گو با محمد زاهدی اصل پرداخت.

در این گفت وگو که در شماره چهارشنبه 13 مرداد 1395 هجری خورشیدی با مددکار اجتماعی منتشر شد، آمده است: هر نظام اجتماعی برای پایداری و پویایی خود نیازمند فضایی آرام و به دور از هر گونه تضاد و تنش است تا بتواند به اهداف خود دست یابد. در اصل تحقق این مهم نیازمند ایجاد زیرساخت ها و زمینه ها در جوامع کوچک و بزرگ است. یکی از این زمینه ها وجود وفاق ملی و همبستگی اجتماعی در سطح جامعه است. با وجود اینکه همبستگی اجتماعی یک پدیده کاملا اخلاقی و معنوی بوده و به خودی خود قابل مشاهده و بررسی مستقیم نیست، لازم است آن را از طریق امور بیرونی و قابل دسترسی مورد مطالعه قرار داد. 

چون امور بیرونی تبلور مفهوم همبستگی اجتماعی است و در واقع شکل عینی شده این امر درونی به شمار می روند. امیل دورکیم جامعه شناس فرانسوی قواعد حقوقی را حالت بالفعل و عینی شده همبستگی اجتماعی می داند، یعنی هر جا که زندگی اجتماعی از دوام و قوام بیشتری برخوردار باشد، میل آن جامعه نیز به وضع قوانین حقوقی بیشتر خواهد بود. پس با این تفاسیر می توان گفت که بررسی اشکال همبستگی اجتماعی جوامع در اشکال و تنوع حقوقی آن منعکس است و صور متفاوت همبستگی وابسته به صور گوناگون حقوق در جامعه است. درباره کم و کیف همبستگی اجتماعی در ایران با یک مددکار اجتماعی، به گفت وگو پرداختیم که در ادامه مشروح گفت و گوی محمد زاهدی اصل با«آرمان» را می خوانید:

**همبستگی اجتماعی در ایران چه وضعیتی دارد؟
همبستگی به خودی خود به منظور توجه به مناسبت های چند انسان یا مجموعه ای از انسان ها در قالب یک جامعه تعریف می شود. به هر حال همبستگی اجتماعی یک پدیده یا متغیر از سرمایه های اجتماعی محسوب می شود. سرمایه اجتماعی از سال1970 مورد توجه قرار گرفته است و در مباحث توسعه و مناسبات انسان ها ورود پیدا کرده است. در اصل سرمایه اجتماعی در جامعه مبین نشاط و شادی، وابستگی، تفاهم و همدلی انسان هاست. 

از بعد دیگر این امر مبین احساس مسئولیت در امور اجتماعی است. وقتی از همبستگی صحبت می شود همبستگی به معنی مقوله پیونددهنده انسان ها به یکدیگر است. به عقیده بسیاری از صاحبنظران تفاهم می تواند عامل و بنیانی برای همبستگی محسوب شود. اگر تفاوت در جامعه وجود داشته باشد به نسبت این امر می تواند موجب پیوستن عناصر اجتماعی انسان ها به یکدیگر شود. 

هر قدر که انسان ها با یکدیگر هم نوا، همدل، همسو و... باشند نسبت به یکدیگر تفاهم بیشتری خواهند داشت و طبیعتا همبستگی در آن جامعه افزایش می یابد. در واقع لازمه پیشرفت در یک جامعه از بعد نرم افزاری ارتقای همبستگی اجتماعی است. شاید برخی افراد از لحاظ اقتصادی وضعیت مطلوب داشته باشند، اما در کنار آن باید وضعیت اجتماعی مطلوب نیز به واسطه همبستگی اجتماعی فراهم شود. یکی از مقولات مناسب در وضعیت اجتماعی مطلوب و مناسب مساله همبستگی اجتماعی است. 

در اصل می توان همبستگی را مقوله ای برای نزدیکی افراد به یکدیگر دانست. حتی این امر می تواند به پیوستن افراد به جامعه و ارتقای حس مسئولیت نسبت به یکدیگر منجر شود. به قول اندیشمند و متفکر اسلامی، فارابی، جامعه با فضیلت جامعه ای اندیشمند است که در آن تفاهم، قرابت، نزدیکی و همدلی وجود داشته باشد و انسان ها نسبت به یکدیگر احساس مسئولیت کنند. 
در این جامعه انسان ها مشکلات یکدیگر را درک می کنند و با همدلی و همراهی با هم به فعالیت می پردازند. برای مثال در دوره انقلاب اسلامی در کشور شاهد ارتقای همبستگی بودیم. این همبستگی در آن دوران معنا پیدا کرده و عملیاتی شده بود و در سال های اول انقلاب هم انسان ها با یکدیگر در تفاهم بودند و همدیگر را تحمل می کردند. این امر نشان دهنده وضعیت مطلوب روانی در آن دوران بود.

**چگونه می توان به بهبود همبستگی اجتماعی در کشور کمک کرد؟
در اوایل انقلاب آستانه تحمل افراد ارتقا پیدا کرده بود و به نسبت با ارتقای آستانه تحمل در جامعه همبستگی نیز معنا پیدا می کند. در مقابل این امر عصبیت و به هم ریختگی باعث تنزل همبستگی اجتماعی می شود. در مقایسه شرایط آن دوران با شرایط فعلی می توان گفت که دیگر کسی تاب و تحمل شخص دیگر و شرایط ناگوار را ندارد. برای مثال بر سر چهار راه ها با مشاهده راننده ها متوجه خواهید شد که برخی افراد حتی با خودشان هم دعوا دارند. 
به همین دلیل است که افراد با کوچک ترین تلنگری با یکدیگر درگیر شده و این نوع رفتارها باعث افزایش نزاع و درگیری در جامعه می شود. با مقایسه میزان دعوا و نزاع ها در دهه اول انقلاب و سال های اخیر شاهد تفاوت های معنادار در این زمینه خواهید بود. این مقوله نشان دهنده عوامل به هم پیوسته در تضعیف همبستگی اجتماعی است. وقتی همبستگی در جامعه ای تضعیف شود طبیعتا مناسبات نیز کاهش یافته و در نتیجه درگیری ها در جامعه افزایش می یابد. 

این امر باعث افزایش احساس نزاع و درگیری در سطح جامعه می شود. طبیعتا انسان ها به این ترتیب از یکدیگر غافل شده و هر شخصی به نوعی درگیر مسائل خود است و دیگر افراد اهمیتی برای مشکلات و مسائل دیگران قائل نیستند. در این شرایط فردگرایی افزایش می یابد و این فردگرایی باعث تنزل همبستگی می شود. 

این در حالی است که فقط با جمع گرایی می توان انتظار شکل گیری همبستگی اجتماعی را داشت. وقتی همبستگی اجتماعی در جامعه ای نهادینه شود این مقوله باعث ارتقای حس امنیت، آسایش و راحتی می شود و به این ترتیب با درونی شدن این حس در جامعه می توان جامعه را یک جامعه توسعه یافته از لحاظ همبستگی اجتماعی تلقی کرد. چون این امر تفاهم، همدلی، سرمایه اجتماعی و... را به دنبال خواهد داشت و باعث ارتقای رفاه مردم و ارتقای کیفیت زندگی خواهد شد. وقتی در جامعه ای زندگی کیفیت داشته باشد به نسبت می توان ترویج تفاهم را در رفتار انسان ها مشاهده کرد.

**هم اکنون در برخی مواقع مشاهده می شود که حتی مردم با خودشان هم قهر هستند، چگونه می توان در این شرایط به ایجاد و ترویج همبستگی اجتماعی در جامعه پرداخت؟
ایجاد، تقویت و ارتقای همبستگی اجتماعی برعهده همه نهادها و سازمان های کشور است. تحقق این امر برعهده نهاد خانواده، نهاد آموزش و پرورش، نهاد رسانه، نهادهای مذهبی و شخصیت های علمی، اجتماعی و مذهبی است. در این زمینه افرادی که به عنوان الیت ها، الگوها و گروه های مرجع در جامعه مطرح می شوند باید با کلام و رفتار خود نشان دهنده ایجاد پایبندی به تفاهم و همدلی باشند و این افراد باید برای ایجاد همبستگی بین انسان ها بکوشند. 

وقتی در جامعه افرادی مرجع همچون مدیران ارشد، نخبگان و... مراقب رفتار و منش خود نباشند به نسبت با عملکرد آنها عدم همبستگی در جامعه نیز اشاعه پیدا می کند. این در حالی است که وقتی افراد به عملکردها، تفاوت ها و تفاهم های خود توجه داشته باشند هر یک از این نکات در قالب الگو برای دیگران محسوب می شود. در این شرایط افراد با نفوذ در قوای سه گانه برای مردم الگو هستند و هر گونه رفتار مبتنی بر پرخاشگری از سوی این افراد در دیگر آحاد جامعه تاثیر سوء خواهد داشت. بنابراین باید رفتار مطلوب و ایجاد حس همبستگی را از کودکی به فرزندانمان آموزش دهیم تا به این شیوه هر فردی با رفتار و منش خود بتواند این رفتارها را در جامعه عملیاتی کند.
*منبع: روزنامه آرمان
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: