انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و پیروزی حسن روحانی، آغازگر عملیات جریانی بود که بقای خود را در تداوم وضعیت گذشته میدیدند. این جریان که با در دست داشتن منافع گستردهای به دنبال تثبیت سیاستهای گذشته بودند، با شکست در انتخابات به جای اینکه تجدیدنظری در رفتار خود داشته باشند، همان روشها را ادامه دادند.
ایجاد عملیات روانی گسترده در جامعه از مشخصترین اقدامات این جریان بود که با چند هدف خاص انجام شد. نخست آنکه، این دسته از افراد تلاش کردند تا با ارسال این پیام به مردم که شما در انتخابتان اشتباه کردید، به نحوی آنان را تنبیه کنند. دوم اینکه این دست از افراد تلاش داشتند تا به افکار عمومی ثابت کنند این انتخاب کارآمدی لازم را ندارد و توانایی عمل به وعدههایی که به مردم داده شده در قدرت این دولت نمیگنجد.
در نتیجه سعی دارند با غوغاسالاری دولت را زمینگیر کرده تا شانس تشکیل دولت در دور دوم را از حسن روحانی بگیرند و برای نخستین بار در تاریخ پس از پیروزی انقلاب، از دولت یازدهم به عنوان دولت یک دورهای یاد شود. این اقدامات تا هفتم اسفند ٩٤ به خوبی محسوس بود اما با وجود همه تلاشها و بهکارگیری همه ابزارها از سوی یک جریان خاص، یک «نه» بزرگ رقم خورد.
مردم با آری گفتن به اعتدال، اصلاحات و از همه مهمتر عقلانیت، جواب خوبی را به مخالفانی که مسبب بسیاری از مشکلات کشور در گذشته بودند، دادند. اما باز هم این جریان به جای درس گرفتن و اصلاح خود، بیشتر عصبانی شده و سعی کردند همچنان به اقدامات خود ادامه دهند. اما نکته مهم در خصوص عملکرد مخالفان این است که امکان ندارد عملیاتهای روانی، به شکل تصادفی، پراکنده و بدون برنامه باشد. تا این زمان از گذشت عمر دولت رفتارها به گونهای بوده که میتوان به سازماندهی آن در اتاقهای عملیاتی فکر کرد.
سخنان دیروز سخنگوی دولت در جمع اصحاب رسانه با عنوان شنبههای اتاق فکر نشان میدهد که پیشبینی همه ما واقعیت داشته است. این افراد با برخورداری از قدرت و ثروت آسیبهای زیادی را به جامعه، کشور و نظام وارد کرده و خواهند کرد و اصلا هم معلوم نیست که چگونه از حاشیه امنی برخوردار هستند که هیچگاه برخورد لازم با آنان صورت نمیگیرد. آنچه شاید نگرانیهایی را در بین حامیان دولت و اصلاحطلبان ایجاد کند، تاثیرگذاری آن در سطح جامعه است. اما جامعه و مردم به سطحی از بلوغ سیاسی رسیدهاند که نه تنها عملیات روانی تاثیری آن چنانی بر آنها ندارد بلکه اثر معکوس هم دارد.
دلیل اصلی این نظر هم همان انتخابات هفتم اسفند ماه است. جایی که دو سال و نیم از تلاش گسترده گروههای تخریبی گذشت اما هیچ نتیجهای عایدشان نشد. علیه اصلاحطلبان و حامیان دولت بدخلاقیها شد تا بتوانند نظر مردم را از دولت برگردانند اما شکست خوردند. این اقدامات هرچند تاثیری بر آرای مردم نداشت اما آثار منفی آن برای جامعه باقی خواهد ماند و بیشترین ضربه را به انقلاب و نظام زده و فرصت دولتمردان در جهت خدمترسانی را میسوزاند. با ایجاد فضای سیاهنمایی این جریانات نشان دادند که تنها چیزی که برایشان اهمیت ندارد منافع ملی بوده و منافع جناحی اصل برگشت ناپذیر اقدامات آنان است.
تجارب گذشته نشان میدهد برای اینکه دولت بتواند با این اقدامات مقابله کند، باید با عقلانیت، اعتدال و آرامش مسیر خود را ادامه دهد. دولتمردان در این مسیر دو کار جدی را باید انجام دهند. نخست اینکه ارتباط گسترده با اقشار مختلف جامعه، احزاب و نهادهای مدنی برای حفظ و تقویت سرمایه اجتماعی، برقرار شود.
اکسیر پیشرفت دولت، حفظ تقویت سرمایه اجتماعی است که متاسفانه تیم رسانهای که مسوول اصلی آن است، نتوانسته به وظایف خود عمل کند. این یکی از نقاط ضعف دولت است که باید به سرعت به آن توجه شود. هم اطلاعرسانی به مردم بهتر صورت بگیرد و هم به صورت دو سویه نکته نظرات مردم، احزاب و نهادها به دولت منتقل شود تا از این طریق بتواند ضعفها را جبران کند.
تلاش برای حل مشکلات مردم با کمترین غفلتی از هیچ مسوولی پذیرفته نیست. بسیج دولتمردان میتواند در راستای تحقق وعدههای روحانی ایجاد شود تا با تلاشهای چشمگیر ضعف را به قوت تبدیل کند. دولت باید با تغییر سازنده مشکلات را حل کند تا آنچه به مردم هدیه داده میشود «امیدواری» باشد. امیدواریهایی که در انتخابات سال آینده نشان خواهد داد، توطئه جریانات افراطی راه به جایی نخواهد برد.