کد خبر: ۷۲۵۸۲
تاریخ انتشار: ۰۷:۱۶ - ۱۶ خرداد ۱۳۹۵ - 05 June 2016
احمد غلامی . سردبیر روزنامه شرق / 16 خردادماه
«و چون ابراهیم و اسماعیل پایه‌های خانه [کعبه] را برآوردند [گفتند] پروردگار از ما بپذیر که تویی شنوای دانا. پروردگارا ما را فرمانبردار خویش بگردان و از زاد‌ و رود ما امتی فرمانبردار خویش پدید آور...» (بقره، آیه ١٢٧-١٢٨)

این دو آیه اشاره‌ای ظریف و مبنایی دارد به تفکری مبتنی بر «ایمان به ساختن» و «باور به مردم». آن زمان که ابراهیم (ع) به فرمان خدا در بیابان سوزان حجاز دست‌تنها سنگ ‌بر سنگ می‌گذارد تا خانه خدا و جامعه‌ای خدایی را بنا کند، هرگز دغدغه خود و فرزندش اسماعیل را ندارد، و خانه را که می‌سازد چون‌وچرا نمی‌کند. او در تمام دعاهایش، برای خود و فرزندانش دعایی نمی‌کند. سرتاسر دعاهای او معطوف به جامعه و مردم است. همان‌گونه که سنگ ‌بر سنگ می‌گذارد، نجوا می‌کند: «پروردگارا از ما بپذیر که تویی شنوای دانا». سنگ بر روی سنگ می‌گذارد: «از زاد و رود ما امتی فرمانبردار خویش پدید آور». سنگ بر روی سنگ می‌گذارد: «پروردگارا از ایشان در میان‌شان پیامبری که آیات تو را بر آنان بخواند و به آنان کتاب آسمانی و حکمت بیاموزد و پاک‌دلشان سازد برانگیز...».

خشت‌خشت خانه خدا با این سیاست شکل می‌گیرد. سیاست ایمان به ساختن، ساختن نه برای خود و فرزندان خود. ساختن برای مردمی (امتی) که در راهند. مردمی که هنوز وجود ندارند، اما به‌وجود خواهند آمد و جامعه‌ای بزرگ خواهند ساخت. این‌گونه «ایمان به ساختن» و «باور به مردم» یعنی خلق سیاست از سوی پیامبری یکّه و تنها، با دستی خالی در بیابانی خشک و بی‌آب ‌و‌ علف. «سیاست ابراهیمی» در پی خود نیست و دغدغه‌ خویش ندارد و در همان حال که خانه خدا را می‌سازد، نگران مردمی است که در راهند.

این سیاست و استراتژی ابراهیمی است. یقین گمشده‌ای در سیاست که باید آن را بازیافت و به‌کار انداخت. مانیفستی برای تحول‌خواهان، مصلحان‌، اصلاح‌طلبان و خالقان سیاستی که هنوز در آنها «ایمان به ساختن» و «باور به مردم» حیات دارد. ظهور عینی چنین سیاستی، نه قابل تقلیل به زدوبندها و منفعت‌طلبی‌های سیاسی است، نه مروج کینه‌ورزی و عداوت. ساختن به‌ماهو ساختن برای مردمی که خواهند آمد، با این الگو یا به‌بیانی دقیق‌تر با این وجه ظهور از سیاست، سیاست‌مدارانی خلق می‌شوند که هرچند انگشت‌شمارند، اثرگذاری‌شان بی‌شمار است. اگر با چنین رویکردی به سیاست بنگریم، درمی‌یابیم بیش از تنی چند را به‌عنوان مصادیق چنین سیاستی نخواهیم یافت.

جریان غالب سیاست ایران، به سیاست (قدرت) نگاهی ابزاری، مصلحت‌اندیشانه و گاه منفعت‌طلبانه دارد. مهم‌تر اینکه این جریانِ رایج عقلانی‌ شده و دوری از آن نوعی کژفهمی از سیاست به‌حساب می‌آید. معتقدان به سیاستِ «ایمان به ساختن» و «باور به مردم» با هیچ برهان و بهانه‌ای خلاف‌آمدِ این رویکرد، سازش یا معامله نمی‌کنند.

همان‌گونه که اصلاح‌طلبی به وجه‌ ظهوری از سیاست می‌انجامد که چندان همدلی با رویکردهای دیگر از‌جمله اصولگرایان ندارد. اصلاح‌طلبی برحسب خوانشی خاص از انقلاب اسلامی، حول دو معیار درخور تأمل شکل می‌گیرد. یکی اینکه لزوم تغییر، قاعده جامعه است و نه استثنای آن و دیگر آن‌که مردم یکی از منابع قطعی قدرت به‌شمار می‌آیند. از این منظر اصلاح‌طلبی را نمی‌توان صرفا به جمع جبری اصلاح‌طلبان، گروه‌ها و احزاب متبوع‌شان تقلیل‌داد.

اصلاح‌طلبی همواره جزء تفکیک‌ناپذیر انقلابی است که تغییر مشروع، مقبول و مفید را ضرروری می‌داند و آن را به‌پای هیچ مصلحتی ذبح نمی‌کند. از این گذشته اصلاح‌طلبان چه در مناصب کلیدی و مراکز تصمیم‌گیری قدرت باشند چه نباشند، مستظهر به رضایت اکثریت مردم‌اند.
از این بابت مواجهه این دو جناح، شِکلی نیست بلکه مواجهه دو معنا یا تفکر است که دو سیاستِ متفاوت را شکل می‌دهد. سیاست برگرفته از «ایمان به ساختن» و «باور به مردم» با سیاستِ رایج که تلاش می‌کند در بازی دموکراسی، کم‌خطر و بی‌هزینه ظاهر شود و در پیوندها و ائتلاف‌های موقتی شرکت کند، تفاوتی چشمگیر دارد. حیرت‌انگیز است که کمتر کسی اینک به این حرف‌ها باور دارد.

اگر این‌گونه به اصلاح‌طلبی و اصلاح‌طلبان نگاه کنیم وجه ظهوری از سیاست پدیدار می‌شود که تحقق و انجام آن کاری سخت و دشوار است. سیاستی اصلاح‌طلبانه که میانبری برایش وجود ندارد. در تجربه تاریخی راه‌های میانبر‌ ازجمله اصلاحِ آمرانه و اصلاح از درون پیشینه درخشانی ندارد. این تجربه‌ها هرچند در دوران خودش پرهیاهو و گاه مؤثر و عاقلانه جلوه کرده‌اند، در گذر تاریخی چیزی از آنها باقی نمانده است.

اصلاح‌طلبی وجه ظهوری از سیاست است که رابطه‌ای تنگاتنگ با مفهوم «ایمان به ساختن» و «باور به مردم» دارد و با هیچ عذر و بهانه‌ای نمی‌شود از این دو مفهومِ زیرساختی در تفکر اصلاح‌طلبی عدول کرد یا از روی آن پرید.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: