از ابتدای پیروزی انقلاب اسلامی نحوه تعامل نیروهای سیاسی با دولت، یکی از مسائل مهم و مورد توجه بود. فهم رایج و عمومی کسانی که از موضع دینی و انقلابی با نظام همراهی میکردند، این بود که باید از دولت جمهوری اسلامی حمایت جدی صورت بگیرد و اطاعت از دولت هم مثل اطاعت از کل نظام است.
مرحوم بازرگان که روی کار آمد از همین موضع مورد حمایت قرار گرفت و حتی کسانی که با او و دولتش مخالف بودند، مخالفت خود را خیلی علنی نمیکردند زیرا باور داشتند که حمایت امام خمینی از این دولت برای همگان تکلیف شرعی میآورد و باید تبعیت شود. البته بودند کسانی که از این دولت هم انتقاد میکردند ولی رویه غالب حمایت بود.
بعدها به تدریج این فرهنگ سیاسی تحت تاثیر عواملی تغییر کرد و نقد دولتها تا حدی در میان نیروهای سیاسی درون جبهه انقلاب هم رواج پیدا کرد.
با گذشت زمان انتقاد از دولت و مسوولان دولتی مجاز شناخته شد و در مطبوعات و مجلس و محافل سیاسی کم نبودند کسانی که با وجود حمایت رهبری از دولت، حق خودشان میدانستند که عملکرد دولت در مسائل سیاسی داخلی و خارجی را مورد بررسی قرار دهند و انتقاد کنند و رهنمود بدهند. البته میزان نقد به دولتها در زمانهای گوناگون یکسان نبود زیرا عواملی مانند جنگ تحمیلی بر این فضا تاثیر داشت و موجب نهیب امام به منتقدان میشد بهگونهای که در دوران دفاع مقدس شاهد بودیم بارها امام خمینی با منتقدان دولت، برخورد تند داشت و برخی انتقادهای آنان را کارشکنی و چوب لای چرخ دولت قلمداد میکرد.
پس از امام خمینی نیز دولتها از حمایت رهبری برخوردار بودند و البته نقد آنان هم از سوی نیروهای سیاسی مجاز تلقی میشد. در دولت آقای هاشمی میزان حمایت نهادهای حکومتی از رییسجمهوری بهقدری زیاد بود که حتی انتقادهای جزیی برخی سیاسیون از دولت را هم بر نمیتابیدند و برخورد قضایی با منتقدان هم مشاهده میشد. به تدریج نقد دولتها در کشور عادیتر شد و مطبوعات دست بازتری برای طرح اشکالات کار دولتها پیدا کردند.
در دولت خاتمی فضای سیاسی بازتری جریان داشت اما نهادهای حکومتی در نقد دولت و عملکرد آن، پیشتاز بودند. در دولت احمدینژاد هم نقد بود و هم حمایت و هم البته شکایت دولت از منتقدان و بعضا محاکمه برخی افراد و رسانهها و بستن برخی مطبوعات و دستگیری برخی سیاسیون. البته در دولت احمدینژاد، حمایت از دولت در سطح نهادهای حکومتی بیشتر از نقد آن بود، در حالی که نقد دولت در میان رسانهها و حوزه عمومی مردمی بیشتر جریان داشت و این رویهای است که اکنون تاحدودی معکوس شده است.
امروز با مراجعه به مواضع نهادهای درون حکومت و نیز اظهارات مقامات قوه قضاییه و رسانههای وابسته به ارگانهای سیاسی و حزبی و حتی نهادهای نظامی و انتظامی و حوزههای علمیه و نیز رسانه ملی، یک امر بر همگان روشن میشود که دولت کنونی در مجموع مظلومترین دولت بعد از انقلاب است و میزان نقد علیه آن بسیار بیشتر و اساسیتر از آن است که در دولتهای قبل شاهد بودیم. متاسفانه در سالهای اخیر برخی نهادهای خاص با راهاندازی رسانهها و خبرگزاریها و سایتهای خبری و تحلیلی در انتقاد از دولت پیشتاز شدهاند و رسانه ملی هم در بسیاری از برنامههایش بیطرف نیست.
از طرفی ابزارهای جدید و شبکههای اجتماعی هم فرصتی برای منتقدان ایجاد کرد که بیباکانه و به دور از کنترل و نظارت، به تولید محتوای منتقدانه بپردازند و آن را نشر دهند. تلخی ماجرا در این است که در حوزه منافع ملی و در مقابل دولتهای خارجی و در جریان رخدادهای مهمی مانند مذاکرات هستهای و موارد مشابه هم این دست از منتقدان آزادانه به دولت حمله میکنند و کمتر تذکر میشنوند.
فضای نقد و انتقاد از دولت اینک بهشدت با تهمت و دروغ و جعل و شایعه همراه است و باید برای این فضای آلوده سیاسی فکر اساسی بشود.
متاسفانه بخش رسانهای دولت به دلایل مختلف تاکنون نتوانسته است در مقابل این رویه منتقدان، عکسالعمل مناسب نشان داده و به نقد دیگران پاسخ اقناعی دهد و در معرفی عملکرد دولت کنونی با موفقیت عمل کند و با مقایسه عملکرد این دولت با دولت قبل، قدرت قضاوت و ارزیابی مردم را بالا ببرد.
در مقابل این جو سنگین سیاسی ایجاد شده منتقدان علیه دولت، تنها مواضع و سخنان رهبری میتواند به کمک روحانی و دولتش بیاید و برخی نهادها و رسانههای وابسته به آنها را تعدیل کند. اظهارات مقام معظم رهبری در سالگرد امام خمینی در دفاع از دولت، تاکید تازهای بود بر ضرورت حمایت از دولت و جلوگیری از طرح نقدهای غیرمنصفانه از عملکرد آن.
ایشان در مقابل کسانی که شعارهایی را علیه دولت مطرح میکردند، تاکید کردند که اگر این توصیه ایشان را بشنوند در برخی از این شعارهای خود تجدیدنظر خواهند کرد. ایشان در این زمینه گفتند که «انتقاد و مطالبه از دولت بیاشکال است و با وحدت منافاتی ندارد اما همانگونه که در زمان همه دولتها این توصیه را بیان کردهام، باید مراقب بود نقار و کدورت به وجود نیاید و همه در مقابل تهدیدها و دشمنیها، همدوش و همدل باشند». به نظر مقام معظم رهبری، «باید از بیان حرفهایی که «دو جریانی»، «دوقطبیگری» و «تخاصم» به وجود میآورد خودداری کرد تا دشمن، همه ایران را یکپارچه ببیند.»
امیدوارم این سخنان رهبری آتش توپخانه منتقدان را که دایما شلیک میکند، تا مدتی خاموش کند و مجال کار را به دولت بدهد.