کد خبر: ۷۱۰۶۸
تاریخ انتشار: ۱۳:۳۹ - ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵ - 17 May 2016
برای مردمی که کشورشان به خاطر بی کفایتی حکومت‌های قاجار و پهلوی صدها سال از قافله علم عقب افتاده، بازدید از نیروگاه اتمی بوشهر که نماد جبران بخشی از این عقب افتادگی است، واقعاً شورانگیز بود.
روزنامه خراسان در صفحه سیاست نوشت: برای مردمی که کشورشان به خاطر بی کفایتی حکومت‌های قاجار و پهلوی صدها سال از قافله علم عقب افتاده، بازدید از نیروگاه اتمی بوشهر که نماد جبران بخشی از این عقب افتادگی است، واقعاً شورانگیز بود.

در ادامه این گزارش که در شماره سه شنبه 28 اردیبهشت 1395 خورشیدی به قلم امید ادیب انتشار یافت، آمده است: بازدیدی که گیت‌ های متعدد بازرسی آن، ما را به امنیتی‌ترین نقطه ای می برد که تا کنون رفته ایم! جایی که ابهت و عظمت آن جز با حضور در فضای آن لمس نمی‌شود. سفرنامه ما را در بازدید از تنها نیروگاه هسته ای غیرنظامی در خاورمیانه بخوانید.
**تأخیرهای آزاردهنده و مکرر هواپیما
چهارشنبه شب گذشته وقتی صفحات چاپ پنج‌شنبه‌ روزنامه را بستیم و خود را به سرعت و با استرس به فرودگاه شهید هاشمی نژاد رساندیم، هرگز گمان نمی کردیم که قرار است حدوداً 3 ساعت دیرتر از موعد مقرر پرواز کنیم! روی بلیت هواپیما ساعت 22:30 درج شده بود، اما چشمتان روز بد نبیند! تا ساعت حدوداً 1:20 بامداد در فرودگاه منتظر ماندیم تا پرواز انجام شود. خلبان اعلام کرده بود مشکل فنی وجود دارد، حال نمی دانیم که این مشکل در آخر برطرف شد یا شرکت مربوطه پیش از کامل شدن 3 ساعت تأخیر و برای فرار از جبران خسارت با همان نقص فنی پرواز کرد! به هر شکل بود ساعت 3 بامداد به تهران رسیده بودیم، به دوستان مان در تهران ملحق شدیم و استراحت کوتاهی کردیم تا 3 ساعت بعد با پروازی دیگر راهی بوشهر شویم؛ پروازی که به جای ساعت 6 صبح، 14 از شهر پرید! حدود ساعت 11 ظهر بود که شرکت هوایی مربوطه خیال ما را راحت کرد و از کنسل شدن پرواز صبح خبر داد. 
سفر را کنسل کردیم و بنا داشتیم به مشهد برگردیم. در حال خداحافظی با یکدیگر بودیم که یکی از افراد همین پرواز به ما گفت پرواز فوق العاده ای برای ساعت 13 قرار داده اند! انگار قسمت مان شده تا شاهکار مدیریت ایرانی را از نزدیک ببینیم. مجدداً بلیت پرواز جدید را خریدیم. این پرواز که قرار بود ساعت 13 پرواز کند، با یک ساعت تأخیر حرکت کرد.
**زهر چشم گرمای بوشهر؛ پای هواپیما!
ساعت 15:45 روز پنج شنبه که از پله های هواپیما قدم بر خاک بوشهر می گذاشتیم، گرمای حداقل 35 درجه ای زهر چشم کاملی از ما گرفت. رطوبت نسبتاً بالای هوا نیز برای ما غیرقابل تحمل بود، اما وقتی دستفروش بوشهری را در خیابان دیدم که بی اعتنا به این گرما به صرف چای (!) در کنار بساطش مشغول است، قبول کردم می شود با این گرما هم کنار آمد! اتومبیلِ مربوط به نیروگاه اتمی پشت در فرودگاه انتظارمان را می کشید. 
مسئول مربوطه که زحمت رساندن ما را به نیروگاه کشید، توضیحات جالبی می داد: «بوشهر یکی از امن ترین شهرهای کشور است، اگر تا صبح در خیابان های بوشهر حرکت کنید، هیچ خطری شما را تهدید نمی کند، آمار سرقت در این شهر نزدیک به صفر است. نرخ بیکاری در این شهر بسیار کم است. جوانان این شهر علاوه بر اشتغال در نیروگاه، به تجارت، فعالیت های دریایی، دفاع از مرزهای آبی کشور و... مشغول هستند» تنها 24 ساعت برای زندگی در دیار اهالی خونگرم بوشهر لازم بود تا حدس زد احتمالاً تمام حرف های این راننده محترم درست است.
**تنها نیروگاه هسته‌ای غیرنظامی در خاورمیانه
15 کیلومتر که از شهر خارج شدیم، به 5 کیلومتری نیروگاه رسیدیم، جایی که به آن «حریم نیروگاه» گفته می شود و قواعد خاص خود را دارد؛ از جمله این که امکان سکونت در آن مهیا نیست. رآکتور قدرت بوشهر حدود 2 درصد برق کشور را تأمین می کند. 
محلی که به عنوان تنها نیروگاه هسته ای خاورمیانه که برق تولید می کند، هنوز برای برخی کشورهای عربی در حد یک «آرزوست.» جالب است که بدانید برخی کشورهای منطقه مثل پاکستان هم نیروگاه اتمی برای تولید برق ندارند، اما بمب اتمی دارند! (گفتنی است پاکستان ساعات بسیاری را در شبانه روز به دلیل نداشتن برق در خاموشی به سر می برد.) در ادامه مسیر ما به سمت مقصد، پدافند مربوطه در چند کیلومتری نیروگاه خودنمایی می کرد؛ مجموعه ای که قرار است با چشمان بیدار خود 24 ساعته حفاظت از نیروگاه را بر عهده داشته باشد.
**خداحافظی با موبایل و گیت هایی که فکر نمی کردیم اینقدر سخت گیر باشد!
محیط نیروگاه بسیار وسیع بود. از اولین گیت بازرسی که رد شدیم، به محل اطلاع رسانی نیروگاه رسیدیم. مجموعه ای پر از ماکت و بنرهای آویخته به دیوار که سعی می کرد فرآیند بسیار پیشرفته تبدیل یک ذره اورانیوم به برق را ظرف چند ساعت برای مخاطب تشریح کند. 
وسایل همراه خود را در اتاق مدیریت این بخش گذاشتیم و با تلفن های همراه خود خداحافظی کردیم. کلاه های سفید رنگ محافظ را نیز بر سر گذاشتیم و راهی گیت بازرسی بعدی شدیم، در همین اثنا یکی از مسئولان امنیتی نیروگاه نیز به ما ملحق شد.
کم کم گیت ها پیشرفته می شد و کار با یک کارت موقت حل نمی شد! حضور مسئول امنیتی گفته شده در این مراحل کمک زیادی به ما کرد تا به ساختمانی در نزدیکی قلب رآکتور رسیدیم؛ طبقه بالای این ساختمان مسئول آموزش اپراتورهای نیروگاه بوشهر منتظر ما بود. وی که متولی «اتاق سیمولاتور» بوده (و درج نامش شاید صحیح نباشد) توضیحاتی درباره اتاق سیمولاتور (شبیه سازی) به ما ارائه داد. 
در این اتاق رایانه های بسیار بزرگی به یکدیگر متصل بودند که تا حد زیادی اتاق کنترل نیروگاه را شبیه سازی می کردند. بر اساس گفته کارشناسان نیروگاه 5 متخصص اصلی که قرار است فرمان نیروگاه را در اتاق کنترل در دست بگیرند، ابتدا به این مجموعه آورده می شوند تا حدود 4 سال تحت فشرده ترین آموزش های لازم قرار گیرند و در صورت کسب نمره لازم به اتاق کنترل اصلی راه یابند. از نکات جالبی که کارشناس مربوطه برایمان توضیح داد این بود که حتی اگر نیروهای روس هم قرار باشد به اتاق اصلی کنترل راه یابند، در این اتاق توسط نیروهای ایرانی آموزش می بینند! موضوعی که احساس غرور را بیشتر برانگیخت. 
**مجوز مدیریت ایرانی‌ها صادر شد؛ کلیدزنی تماماً با نیروهای ایرانی
مسئول آموزش اپراتورهای نیروگاه در ادامه از اتمام آموزش اولین گروه 5 نفره ایرانی اپراتور اتاق کنترل نیروگاه بوشهر در سال گذشته خبر داد و گفت: «این افراد برای اولین بار هم اکنون در اتاق کنترل اصلی مشغول به کار هستند. هم اکنون همه اپراتورهای نیروگاه بوشهر ایرانی هستند و روس ها تنها به عنوان مشاور حضور دارند.» 
این اتفاق برای اولین بار رخ می داد. به گفته این مسئول نیروگاه، هم اکنون تمام نیروهای حاضر در اتاق اصلی کنترل نیروگاه (که اجازه بازدید آن به ما داده نشد) ایرانی هستند و نیروهای روس تنها به عنوان مشاور حضور دارند. بنا بر اصطلاحی که این مقام مسئول به کار برد، کار «کلیدزنی» تماماً بر عهده نیروهای ایرانی بوده که این یک موفقیت بسیار بزرگ برای متخصصان کشورمان محسوب می شود.
**تعمیرات قطعات اصلی هنوز در داخل کشور ممکن نیست
از این کارشناس و مسئول نیروگاه در مورد تعمیر تجهیزات نیروگاه سوال کردیم که وی در پاسخ با بیان این که تکنولوژی نیروگاه، سطح اول است، گفت: این تجهیزات در کشور ساخته نمی شود، به همین دلیل تعمیر قطعات از کار افتاده هنوز بر عهده نیروهای روس است. به گفته او بناست در فازهای بعدی متخصصان ایرانی به این توانایی برسند که بتوانند مدیریت تعمیرات قطعات را هم خود بر عهده بگیرند.
**40 سناریو برای مقابله با حوادث و خرابکاری های احتمالی
مسئول آموزش اپراتورهای نیروگاه در ادامه در پاسخ به سوالی درباره آموزش لازم برای مدیریت خرابکاری های احتمالی در نیروگاه از طرف دشمن خارجی یا حوادث طبیعی، با اشاره به این که تمام حوادث قابل تصور به 4 دسته تقسیم شده اند، دسته چهارم رویدادها را حوادث پیش بینی نشده دانست. 
وی با اشاره به احتمالاتی مانند حمله موشکی یا وقوع زلزله 9 ریشتری در نیروگاه (چون نیروگاه با وقوع زلزله کمتر از 9 ریشتر آسیبی نمی بیند) گفت برای اتفاقات فوقِ طرح (اتفاقاتی که معمولاً رخ نمی دهد) حدود 40 سناریو تهیه و آموزش های لازم به متخصصان نیروگاه ارائه شده است.
**رآکتور نیمه‌تمام آلمانی و حرف هایی که برای گفتن داشت...
ساختمان توربین نیروگاه سومین و آخرین محلی بود که اجازه بازدید از آن را داشتیم. مجموعه ای که در مجاورت قلب رآکتور قرار داشت. از گیت های عجیب و غریب عبوری که گذشتیم، برای رسیدن به این ساختمان ناخودآگاه چشم مان به نیروگاه نیمه تمام مربوط به پیش از انقلاب افتاد. مجموعه ای که قرار بود توسط آلمانی ها ساخته شود اما متأسفانه با بدعهدی آنها این تعهد بر زمین مانده بود. 
بهانه آنها هم برای توقف پروژه، وقوع انقلاب در ایران بود! این ساختمان که بعدها مورد حمله موشکی صدام نیز قرار گرفته، با توجه به هزینه بالای تخریب آن به شکل نیمه کاره رها شده بود. سازه های بتونی ساختمان پیر و نیمه کاره هر چند به مرور زمان زنگ زده بود، اما حرف های زیادی برای مخاطب خود داشت. از بدعهدی چشم آبی های اروپایی می گفت و نسبت به هرگونه خوش بینی به آنها هشدار می داد. با این حال در کنار این ساختمان نیروگاه اصلی ساخت روس ها بود که هر چند آنها هم در روند ساخت این مجموعه بدقولی هایی داشتند، اما به هر حال ظرف 19 سال آن را به شبکه اصلی کشور متصل کردند.
در ابتدای ورودی ساختمان توربین با متولی آن آشنا شدیم، توربین، دومین محل با اهمیت در نیروگاه محسوب می شد و از این مرحله قرار بود یکی از نیروهای مسلح نیروگاه نیز ما را همراهی کند. مشغول یادداشت برداری از توضیحات کارشناس مربوطه بودم که با تذکر کارشناس امنیتی نیروگاه مبنی بر حذف برخی نام های خاص روبرو شدم. (من هم به درخواست وی از ذکر برخی اسامی مانند اسامی ساختمان های اطراف قلب رآکتور خودداری می کنم.) سرانجام کلاه ایمنی بر سر گذاشته و وارد ساختمان توربین شدیم. ساختمانی حدوداً 7 طبقه که دمای هوا در آن به شدت بالا بود، رایحه ضدعفونی کننده های قوی، شامه را نوازش می داد و البته سر و صدای وحشتناک آن شنیدن توضیحات کارشناس محترم را با سختی مواجه کرده بود. 
او با تشریح فرآیندی که برای به حرکت درآوردن توربین توسط بخار آب لازم بود، می گفت: «آب یکی از مدارها پس از گردش به دور مجتمع سوخت به بالای 300 درجه می رسد، این آب در ادامه به بخار تبدیل می‌شود و این بخار توربین اصلی را به چرخش در می آورد. نیروگاه یک توربین اصلی دارد و 3 توربین ضعیف...» راستش را بخواهید عظمت مجموعه آن قدر متحیرمان کرده بود که کمتر حواس مان به توضیحات مسئول مربوطه بود!! باورمان نمی شد چنین مجموعه عظیمی در دستان هموطنان مان در حال مدیریت باشد!
**آبی که از خلیج فارس وارد نیروگاه می شود
در ادامه مهندس .... (کارشناس بخش توربین) توضیح داد که آبی از خلیج فارس وارد می شود تا آب مدار اول را خنک کند. آبی معادل دو برابر مصرف مردم تهران در هر ساعت! این آب بعد از انجام وظیفه خود خنک شده و دوباره به دریا باز می گردد. 
به گفته این کارشناس، «در بازگرداندن این آب رعایت بیشترین استانداردهای زیست‌محیطی شده است چرا که طبق مقررات بین المللی آبی که از رآکتورها خارج می‌شود نباید بیشتر از 3 درجه از آب دریا گرم تر باشد، در حالی که متخصصان ایرانی این آب را تنها با یک درجه اختلاف به خلیج فارس باز می گردانند.» آقای مهندس در ادامه دکل هایی در دل دریا را نشان‌مان داد و افزود: «آب رها شده از رآکتور در ساحل رها نمی‌شود، بلکه به وسیله کانال هایی به زیر این دکل ها در دل دریا انتقال داده می شود تا با فاصله زیادی از ساحل خلیج رها شود.» 
این اقدام هم برای توجه به زیست بوم ماهیان ساحل انجام شده و هم برای این که مجدداً همان آب گرم از طریق کانال به نیروگاه بر نگردد. بنا بر توضیح این کارشناس هرچه آب دریا خنک تر باشد، روند تولید برق در نیروگاه با قدرت بیشتری انجام می شود. نیروگاه بوشهر در حال حاضر و در هر ساعت بین 970 تا 1070 مگاوات برق تولید می کند (حدود 33 درصد ظرفیت نهایی خود) و تنها 2 ماه در سال برای تعویض سوخت خاموش می شود.
**چشمک چراغ‌های قرمز نیروگاه
کم کم غروب پنج شنبه نزدیک است و هوای بوشهر هم کمی قابل تحمل تر شده. پس از صرف شام با وسیله نقلیه خود از محل نیروگاه خارج می شویم تا گشتی در بازار شهر بزنیم.
با دور شدن از نیروگاه هوا کاملاً تاریک شده، از فاصله چند کیلومتری، سازه نیروگاه را می بینم که دور تا دور محیط ساختمان اصلی و ساختمان توربین با چراغ های چشمک زن بزرگی پوشیده شده است، این چراغ ها قرمز رنگ است؛ شاید از این بابت که به دشمنان نیروگاه بوشهر بگوید اینجا خط قرمز ماست، چشمک زدن شبانه روزی این چراغ ها برای طرف غربی معنا و مفهوم خاص خود را دارد. شاید به همین دلیل باشد که در برجام هیچ نامی از نیروگاه بوشهر نیامده است.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: