۳ماه مانده به موعد اعزام زائران خانه امن الهی، اما واگرهای بسیاری برای حجاج ایرانی از سوی سعودیها ایجاد شده است که پاسخ مناسب دیپلماتهای ایرانی در برابر آن، اهمیتی کمتر از اصل مسئله ندارد.
خبرگزاری مهر – «... اگر میخواستیم به جهان اسلام ثابت كنیم كه كلیدداران كنونی كعبه، لیاقت میزبانی سربازان و میهمانان خدا را ندارند و جز تامین آمریكا و اسرائیل و تقدیم منافع كشورشان به آنان كاری از دستشان برنمیآید... به این اندازه كه كارگزاران ناشی و بیاراده حاكمیت سعودی در این قساوت و بیرحمی عمل كردهاند، موفق نمیشدیم و حقاً كه این وارثان ابیسفیان و ابیلهب و این رهروان راه یزید، روی آنان و اسلاف خویش را سفید كردهاند...».
این جملات تکاندهنده در روزهای داغ تابستان ۱۳۶۶ و در حالی بر قلم بنیانگذار انقلاب اسلامی جاری شد که کمی آنطرفتر از ایران در جغرافیای جهان اسلام، حدود ۴۰۰ زائر بیتالله الحرام، به جرم حقگویی و تلاش برای برائت از مشرکان عصر مدرن، با سرنیزههای سعودی به خاک و خون افتاده بودند. حادثهای که در ساعات ابتدایی صبح ۹ مرداد ماه آن سال در مسیر حرکت حجاج برای شرکت در مراسم برائت از مشکران رخ داد و سهم ملت ایران از آن، ۲۷۵ شهید بود.
از آن تاریخ به بعد، «حج خونین» در قاموس حج به واژهای ماندگار و تلخ تبدیل شد که نام آن، یادآور مظلومیت زائران خانه خدا از یک سو و قساوت و بیرحمی خاندان سلطنتی میزبان حجاج، از سوی دیگر بود.
اما انگار مناسبات آل سعود با مسلمانان، به شیوهای دیگر تنظیم شده بود و قرار بود مناسک حج ۱۳۹۴ آنقدر در یادها غمانگیز و دردناک شود که حج خونین ۶۶ در سایه آن قرار بگیرد.
بازی با امنیت در حرم امن الهی/ وقتی جان حجاج بیارزش میشود
پس از حادثه هشتم فروردین ماه سال گذشته فرودگاه جده که در جریان آن، دو مامور بازرسی فرودگاه تلاش کرده بودند تا حیثیت دو نوجوان عمرهگذار ایرانی را هتک کنند و نیز لاپوشانی و اظهارات متناقض مقامات سعودی برای پیگیری این پرونده، شاخکها نسبت به امنیت جانی و حیثتی حجاج در برابر میزبانان حج، حساس شد؛ اما چند ماه بعد و با آغاز مناسک حج تمتع، وقوع دو حادثه حجت را بر همه تمام کرد که سوء تدبیر و بیمسئولیتی آل سعود در برابر جان و مال حجاج خانه خدا، خطری بزرگ بیخ گوش جهان اسلام است که سالانه باید شاهد کشتار دسته جمعی زائران خود در حرم امن الهی به دست کلیدداران ناخواسته آن باشند. بماند که فرض «عمد» در وقع این دو حادثه خونبار نیز با توجه به اختلافات درونی و شدید خانواده سلطنتی عربستان و نیز قساوت آنها در صحنههای دیگر مانند یمن و بحرین نیز آنقدر پر رنگ است که به سادگی نمیتوان از کنارش گذشت.
حادثه اول در عصر جمعه ۲۰ شهریورماه ۹۴ در صحن مسجدالحرام رخ داد که در جریان آن، سقوط یک دستگاه چرثقیل بر سر زائران باعث کشته و زخمی شدن جمع زیادی از حجاج شد. مقامات سعودی که به گفته شهید رکنآبادی (سفیر سابق ایران در لبنان) تأخیر سه ساعته آنها در امدادرسانی باعث افزایش تلفات شده بود، آمار جانباختگان و مجروحان حادثه را ۱۰۷ کشته و ۲۳۸ زخمی اعلام کردند که سهم ایرانیان از آن، ۱۱ کشته و ۱۵ مجروح بود.
این مقامات همچنین علت وقوع حادثه را وزش باد شدید و طوفان اعلام کردند که منجر به سقوط جرثقیل شرکت پیمانکاری «بن لادن» در صحن مسجدالحرام شده بود، ادعایی که با توجه به برخی اسناد و استدلالها از جمله جهت وزش باد در مکه و اختلاف آن با جهت سقوط جرثقیل، زیر علامت سوال رفت.
اما دومین حادثه در حدود ساعت ۹ صبح روز پنجشنبه دوم مهرماه (همزمان با عید قربان) و در حالی رخ داد که موج جمعیت حجاج در سرزمین منا و در حال حرکت به سمت مراسم رمی جمرات بودند. در این زمان، بسته شدن یکباره خیابان ۲۰۴ در ورودی پل جمرات، باعث ازدحام لحظه به لحظه حجاج شد و طولانی شدن این وضعیت در شرایط گرمای شدید هوا و تشنگی حجاج، باعث از هوش رفتن گروهی از آنان و زیر دست و پا ماندن جمع زیادتری از حجاج شد و به این ترتیب، با افزایش لحظه به لحظه جمعیت و بسته ماندن مسیر، منجر به جان باختن جمع زیادی از زائران حرم امن الهی شد.
در ساعات ابتدایی وقوع این حادثه مقامات سعودی بسیار بیش از آنکه بدنبال رسیدگی به وضعیت مصدومان و جان باختگان باشد، تلاش کردند تا آمارهای واقعی از تلفات را کتمان کنند، اما گذر زمان و تلاش مسئولان ایرانی حج، باعث عیان شدن عمق فاجعه شد؛ حادثهای که در آن بیش از ۷۷۰۰ زائر از کشورهای مختلف جان باختند و در این میان، ۴۶۴ نفر نیز از میان زائران ایرانی قربانی بیکفایتی و بیتفاوتی رژیم آل سعود در برابر جان حجاج شدند.
هرچند بانیان حادثه از همان ابتدا تلاش کردند تا وقوع آن را به قضا و قدر یا بینظمی گروههایی از حجاج در مسیر حرکت نسبت دهند، اما هیچگاه به این سوالات پاسخ نداند که چرا خیابان ۲۰۴ بسته شد؟ ارتباط بسته شدن خیابان با عبور یکباره کاروان حامل محمد بن سلمان وزیر دفاع و پسر پادشاه سعودی از آن محل چه بود؟ چرا با وجود دوربینهای مداربسته و آنلاین در محل و نیز گشتزنی هوایی بالگردهای امنیتی، امدادرسانی به حجاج به تاخیر افتاد تا فاجعهای بیسابقه در تاریخ حج رخ دهد؟ چرا دولت عربستان هیچ گاه تصاویر ثبت شده دوربینها را در اختیار کشورهای اعزام کننده حجاج قرار نداد؟ چرا مقامات آل سعود در جریان پیگیری سرنوشت برخی شهدای حادثه و چهرههای سرشناس از جمله «دکتر غضنفر رکنآبادی»، ابتدا منکر ورود وی به عربستان شدند و چراهای دیگر!
در این میان، گفتههای شاهدان عینی حادثه نیز قابل تأمل بود؛ آنجا که مأموران امنیتی را میدیدند که گوشهای ایستادهاند و با وجود داشتن بیسیم، هیچ کاری برای امدادرسانی نمیکردند و حتی از بیرون کشیدن حجاج پیر و ناتوان از زیر دست و پای دیگر مجروحان نیز، دریغ میکردند. این گفته ها آنجا دردناک تر می شود که حاجیان از امتناع چکمه پوشان آل سعود از رساندن جرعه ای آب به مصدومان زیر آفتاب افتاده، می گفتند در حالیکه در اطراف خودشان بطری های متعدد به چشم میخورد! شاید اندکی آب، سرنوشت بسیاری از جانباختگان را تغییر میداد.
حادثه ظهر خونین منا گذشت و تا امروز و با وجود گذشت ۷ ماه از آن، هنوز مشخص نشده است که چه کسانی و چرا این فاجعه دردناک را رقم زدند؛ رهبر معظم انقلاب اسلامی در همان روزها تأکید کردند که «باید از دنیای اسلام - از جمله از کشور ما - کسانی باشند، بروند، از نزدیک تحقیق کنند، مشخّص کنند که علّت حادثه چه بوده است».
از سوی دیگر، افکار عمومی در داخل، هنوز در پی پاسخ این سوال هستند که نتیجه پیگیریهای حقوقی وزارت امور خارجه و سازمان حج و زیارت در این زمینه چه شده است و غیر از آنچه که دیپلماتهای کشورمان «تعامل عقیم عربستان با حادثه منا» و «رفتار غیرمسئولانه» میخوانند، چه خبر جدیدی قرار است اعلام شود تا تضمینی برای امنیت حج، در سالیان بعد باشد!؟ به ویژه اینکه مقام معظم رهبری در دیدار با کارگزاران حج پس از اتمام مناسک، نسبت به خطر فراموشی فاجعه منا هشدار دادند و بر لزوم پیگیری حقوقی حادثه توسط دستگاه دیپلماسی و سازمان حج و زیارت تأکید کردند.
«حج تحقیر»؛ مطالبه آل سعود از ملت ایران
در حالی که سوالهای بسیاری از حوادث حج ۹۴ باقی مانده است، این روزها سرنوشت حج ۹۵ نیز در هالهای از ابهام قرار گرفته است. همزمان با مذاکرات مقامات حج و زیارت جمهوری اسلامی ایران برای تعیین تکلیف اعزام حجاج ایرانی، که زمان برگزار این جلسه هم با کارشکنی عربستان چند بار به تعویق افتاد، طرف سعودی در یک حرکت گام به گام، هر روز شرایط جدیدی را برای پذیرش زائران ایرانی اعلام میکند؛ ابتدا صدور ویزای حجاج در یک کشور ثالث – با توجه به قطع ارتباط دیپلماتیک – مطرح شد، در حالی که هنگام قطع ارتباط دیپلماتیک عربستان با ایران، اعلام کرده بودند که موضوع حج و امور آن، از این امر مستثنی است.
در گام بعدی در توهینی بی سابقه، از لزوم نصب دستبند الکترونیک برای حجاج ایرانی سخن به میان آمد تا امنیت زائران اینگونه تأمین شود! تحریم هواپیماهای ایرانی از ورود به حریم هوایی عربستان و انتقال حجاج و اختصاص این کار به شرکتهای سعودی نیز شرط بعدی بود، اما در نهایت شرط «تعطیلی مراسم برائت از مشرکان و دعای کمیل» نیز بر سلسله شروط سعودیها برای زائران ایرانی حرم امن الهی افزود شد تا این سوال همچنان باقی بماند که دلیل پیشروی قدم به قدم آل سعود با وجود سیاهه اقدامات آنان در جهان اسلام در یک سال و نیم اخیر، چیست!؟
چندی قبل بود که حجتالاسلام احمد سالک کاشانی رئیس کمیسیون فرهنگی و فراکسیون حج و زیارت مجلس شورای اسلامی، در گفتگو با خبرنگار مهر، با اشاره به مبهم ماندن سرنوشت پرونده منا و فرودگاه جده، بر لزوم پیگیری دقیقتر این دو پرونده از سوی دولت تاکید و خاطرنشان کرد که نظام جمهوری اسلامی باید حقوق اتباع خود را در این زمینه استیفا کند و راهحل آن نیز این است که بابت فاجعه منا به مراجع ذیربط بینالمللی شکایت کند و پای آن نیز بایستد.
وی به جمعآوری اسناد و مدارکی در رابطه با فاجعه منا از سوی مسئولان حج اشاره کرد و در عین حال یادآور شد که متاسفانه پیگیریها ضعیف است و جدیت کافی در آن مشاهده نمیشود!
کاسه صبری که لب به لب شده
در این میان، اظهارات تعارفگونه مسئولان کشورمان در برابر این مواضع و اقدامات سعودیها این سوال را پر رنگتر کرده است که پایان این داستان به کجا ختم میشود!؟ هرچند امروز حسین جابری انصاری سخنگوی وزارت امور خارجه کشورمان اعلام کرد که «صبر نمایندگان جمهوری اسلامی ایران در برابر دولت سعودی حد و اندازه ای دارد».
وی همچنین اعلام کرد که تصمیم نهایی برای حج توسط مسئولان این پرونده در کشورمان به اطلاع افکار عمومی خواهد رسید و اگر عربستان با این مسئله برخورد غیرمنطقی داشته باشد، مسئولیت با این دولت است؛ چون مانند سایر مسائل حج را نیز با موضوعات سیاسی در هم تنیده است.
آقای سخنگو البته در پاسخ به سوال خبرنگار مهر مبنی بر اینکه «آیا جمهوری اسلامی ایران قصد تغییر نوع تعاملات خود با عربستان سعودی را ندارد چرا که طی سالهای اخیر تعاملات مصلحت اندیشانه موجب گستاخی این دولت شده است»، مانند همیشه سعی کرد از چارچوب کلمات دیپلماتیک خارج نشود. جابری انصاری گفت: رویکرد ما مبتنی بر منافع کشورمان است و برخلاف عربستان به دنبال اجتناب از تشدید بحران هستیم!
شاید همین اظهارات نرم و مصلحت اندیشانه که برخی مقامات دولتی هم بر تکرار آن اصرار دارد، نیاز به رمزگشایی داشته باشد؛ محمدعلی اسفنانی سخنگوی کمیسیون حقوقی و قضایی مجلس، در همین رابطه به خبرنگار مهر گفته بود که «دولت جمهوری اسلامی ایران با سیاست و دیپلماسی لبخند نمیتواند پرونده منا را به نتیجه برساند؛ گاهی باید جدیت به خرج داد، همانطور که اگر مقام معظم رهبری آن اشاره مختصر و مقتدرانه را نمیکردند، قطعاً دولت عربستان زیر بار تحویل اجساد قربانیان نمیرفت».
به گفته وی، نه تنها دولت جمهوری اسلامی ایران بلکه قوه قضائیه و دادستانی کل کشور نیز مکلف است که موضوع را از مراجع بینالمللی پیگیری کند.
حدود سه ماه به موعد اعزام حجاج از کشورهای مختلف به سرزمین وحی باقی مانده و در حالی که سرنوشت پروندههای حج ۹۴ و انجام حج ۹۵ ایرانیان در هالهای از ابهام قرار دارد، این سوال پیش روی همگان قرار دارد که دیپلماسی دولت یازدهم با تحرکات بیسابقه حکام آل سعود چگونه مواجه خواهد شد تا هم حج از محتوا و فلسفه آن خالی نشده و به سفری تشریفاتی بدل نشود و هم با احقاق حقوق آسیبدیدگان حج ۹۴، تضمینی جدی برای امنیت، سلامت و کرامت حجاج در مناسک بعدی گرفته شود.
سه سال پیش در همین روزها بود که شعار «بازگشت اعتبار به پاسپورت های ایرانی» به شاه بیت شعارهای انتخاباتی نامزدی تبدیل شد که امروز ریاست دولت را برعهده دارد؛ شاید انتظار تحقق این شعار بعد از سه سال حداقل درباره مناسک الهی حج، انتظار زیادی نباشد.