کد خبر: ۶۸۹۴۵
تاریخ انتشار: ۰۸:۲۹ - ۰۶ ارديبهشت ۱۳۹۵ - 25 April 2016
** روزنامه اعتماد
وقتی که اظهارات خطیب محترم نماز جمعه تهران را در جمعه گذشته دیدم و خواندم، قدری فکر کردم که آیا می‌توان در برابر این اظهارات سکوت کرد؟ هدف تخطئه یا مقابله با این جملات و دیدگاه نیست، بلکه هدف اصلی فهم و تحلیل واقعیتی است که در پس این سخنان نهفته است.

ابتدا ببینیم چه گفته شده است: «خطیب نماز جمعه تهران به برگزاری نمایشگاه کتاب در روز ١٤ اردیبهشت اشاره کرد و گفت: «در نمایشگاه کتاب از کشورهای مختلف کتاب به نمایش گذاشته می‌شود و برخی می‌خواهند فرهنگ‌شان را این‌گونه تزریق کنند. اگر خدای‌نکرده در بین این کتاب‌ها یک کتاب گمراه‌کننده باشد و یک جوان آن را بخرد و به خانه ببرد و به واسطه آن، خواهر، برادرش یا پدر و مادرش را نیز گمراه کند، شما (مسوولان) تا قیامت گرفتار عذاب الهی خواهید بود. بنابراین این شوخی نیست بلکه باید دید چقدر قدرت کنترل از طرف مسوولان ذی‌ربط وجود دارد.

وی ادامه داد: بنده زمانی که در سپاه بودم برخی‌ را مامور کردند تا ببینند چه کتاب‌هایی عرضه می‌شود و طبق گزارشی که آورده شد کتاب‌های گمراه‌کننده منکر خدا، ضدانقلاب به نمایش درمی‌آید. ما که نمی‌خواهیم با این نمایشگاه پز بدهیم. اصلا نمایشگاه کتاب اینچنینی را نمی‌خواهیم. چرا باید درهای کشور بر کتاب‌هایی باز شود که این کتاب‌ها می‌تواند جامعه ما را از مسیر حق منحرف کند. توصیه می‌کنم عده‌ای کارشناس و آشنا به فرهنگ غلط ضداسلامی را مامور کنیم کتاب‌هایی را که به نمایشگاه وارد می‌شود، بررسی کنند و اجازه ندهیم این کتاب‌های ضداسلامی و خدا وارد کشور شود؛ آیا این حرف بدی است؟!»نخستین نکته‌ای که در خصوص این اظهارات باید به آن توجه کرد این است که گویی تنها راه نجات و رستگاری و هدایت به راه درست و نیز دوری از انحراف، جلوگیری از دسترسی به کتاب‌هایی است که خوب نیستند یا حداقل این شرط لازم است. روشن است که کتاب خوب و کتاب انحرافی از دیدگاه گوینده چیست. البته ایشان در سخنان خود مصداقی را بیان نکرده‌اند، ولی با کم و زیاد می‌توان تمامی این کتاب‌ها را به‌جز آنچه تعدادی نویسنده خاص می‌نویسند را واجد صفت انحرافی دانست. 

ولی مساله اصلی این نیست، زیرا ممکن است کسی همه اینها را انحرافی بداند، ولی نه‌تنها مانع نشر آنها نشود، بلکه از نشر آنها استقبال کند. زیرا هدایت یافتن افراد را نه از طریق مطالعه متن انحرافی که به واسطه دست نیافتن او به کتاب یا متن هدایتی می‌داند و گروه اخیر یقین دارند که می‌توانند این‌گونه کتاب‌های هدایت‌کننده را در تیراژ وسیع و حتی ارزان در اختیار مردم قرار دهند، لذا از بابت اثرات سوء و انحرافی سایر کتاب‌ها بر مردم نگران نیستند. همان‌طور که پیش از انقلاب چنین بود و کسی مانع از انتشار سایر کتاب‌ها نمی‌شد، ولی نیروهای مذهبی در بند عدم انتشار آن کتاب‌ها نبودند، بلکه برعکس از آن استقبال هم می‌کردند، چرا که با وجود آن کتاب‌ها زمینه را برای پذیرش افکار خود مناسب‌تر می‌دیدند.

نکته دوم این است که مشکل آقایان نه در وجود آن کتاب‌های انحرافی، بلکه در فقدان و نبود کتاب‌های هدایت‌کننده موردنظرشان است. از بس پشت برخی از نویسندگان به حمایت‌های مادی گرم شد از نوآوری و خلاقیت مانده‌اند، در حالی که پیش از انقلاب برعکس بود. کافی است به بودجه نهادهای مذهبی نگاه کنیم که پیش از انقلاب صفر بود و الان صدها میلیارد تومان است ولی دریغ از یک اثرگذاری مثبت ناشی از خروجی این نهادهای بودجه‌بگیر. سومین نکته‌ای که مورد توجه گوینده محترم قرار ندارد این است که تا کی می‌خواهند یا می‌توانند جلوی انتشار نظرات دیگران را بگیرند. شاید جوانان امروز، هزار برابر آنچه کتاب می‌خوانند را از طریق اینترنت و ماهواره و سایر روش‌ها به دست می‌آورند، آیا ممکن است جلوی این‌گونه دسترسی را گرفت که مبادا کسی منحرف شود؟ آیا از این طریق نمی‌خواهیم مسوولیت زاویه پیدا کردن جوانان را از خودمان به عهده دیگران بیندازیم؟ وظیفه شماست که کتاب بنویسید، آیا می‌توان کارنامه خود را بیان کرد؟

نکته دیگر این است که کتاب به عنوان یک مساله فرعی در اثرگذاری فکری درآمده است. الان مثل ٥٠ سال پیش نیست. وقتی که مطالعه هر فرد ایرانی به طور متوسط در روز چند دقیقه است (فقط کتاب‌های غیردرسی) و افراد بیشترین نظر و اطلاعات را از طریق ماهواره، رادیو و تلویزیون، فیلم و تئاتر و روزنامه و اینترنت کسب می‌کنند، چرا باید فشار را بر صنعت کتاب گذاشت که تیراژ آن حتی به زیر ١٠٠٠ نسخه رسیده است؟

مگر نه این است که این قاعده «الناس حریص علی ما منعه» در میان مسلمانان رایج و شناخته شده است. اگر به این قاعده باور دارید، پس چرا مردم را از مطالعه یا رسیدن چیزی منع می‌کنید تا در نتیجه این منع به آن حریص‌تر شوند؟ فرض کنیم که جلوی دسترسی و انتشار این کتاب‌ها را گرفتیم، بعدش چه خواهد شد؟ آیا به تولید کتاب‌های هدایت‌کننده موردنظر منتهی خواهد شد؟ یا آنکه تعدادی افراد کم‌سواد و سودجو شروع به کتاب‌سازی می‌کند و مطالب سطحی و تکراری را به خورد جوانان می‌دهند که با نخستین مواجهه با اندیشه‌های دیگران، تمام آن مطالب سطحی را بالا می‌آورند و راه دیگری را پیش خواهند گرفت؟

ظاهرا خطیب محترم توجه ندارند که کتاب‌های مورد نظر ایشان در صورت ممنوعیت در قالب‌های گوناگون و از طریق اینترنت به راحتی و مجانی و در تیراژهای نامحدود در اختیار مردم قرار می‌گیرد که کتاب‌های کاغذی موجود در بازار هیچ اهمیتی در برابر آنها از زاویه موردنظر گوینده محترم ندارد.
این نگرش در بهترین حالت مبتنی بر یک نگاه نادرست است که رویگردانی دیگران از آنچه را که حق می‌داند، ناشی از عوامل بیرونی می‌داند.

گویی همه باید ساکت شوند تا حرف ما شنیده شود و چون دیگران ساکت نخواهند شد، پس حرف ما نیز شنیده نخواهد شد. مگر آنکه این سخن ما واجد ویژگی‌هایی شود که شنیدن آن را در کنار سایر صداها مطلوب و مطبوع کند. تا آنجا که یادمان می‌آید قرار نبوده که در جمهوری اسلامی محدودیتی برای انتشار اندیشه‌های غیراسلامی باشد، اینها پیش از انقلاب بارها و بارها گفته شده است.

اصولا انسداد اندیشه بدترین عوارض را دارد. مرحوم مطهری بیش از همه کوشید که این ذهنیت را به چالش بکشد. نه به دلیل اینکه ایشان طرفدار اندیشه انحرافی بود بلکه به این دلیل که بیش از همه با انحراف مخالف بود.
خطیب محترم گمان می‌کنند منحرف شدن دیگران به واسطه مطالعه چنین کتاب‌هایی است. در حالی که اصلا چنین نیست. آنها که به واسطه خواندن کتاب نظرشان عوض می‌شود باید مورد احترام قرار گیرند، چون ممکن است مطالب خوب‌تری هم به آنان داده شود و دوباره نظرشان برگردد. آنچه را که خطیب نماز جمعه انحراف جوانان دیده‌اند، بیشتر ناشی از عملکردهاست.
برچسب ها: کتاب ، نماز جمعه
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: