انتظارات به مفهوم مهمي در مدلهاي اقتصادي و بهخصوص در بازار داراييها تبديل شده است.
تيغ دو لبه انتظارات
دنیای اقتصاد، علاوهبر فعالان اقتصادي، مردم عادي نيز مايلند نه فقط از وضعيت متغيرهاي كليدي اقتصادي اطلاع يابند، بلكه پيشبيني روندهاي آتي نيز براي آنان از اهميت قابل ملاحظهاي برخوردار است. براي مثال در بازار سهام هرگاه سهمي خريده شود به منزله راي اعتماد به روندهاي آتي و هرگاه سهمي فروخته به منزله راي عدم اعتماد تلقي ميشود. چنين است كه با مجموع آراي ماخوذه كه هر لحظه در سبد دارايي ريخته ميشود، ميتوان برآيند انتظارات فعالان اقتصادي را دريافت.
سياستگذاران از اين طريق هم ميتوانند از ديدگاه جامعه نسبت به سياستهاي آتي خود اطلاع يابند و هم قادر هستند با اتخاذ سياستهاي مناسب به بهبود و ارتقاي انتظارات كمك كنند. در 5 سال اخير و بهخصوص با تشديد تحريمها، انتظارات توانسته نقش مهمي هم در روند متغيرهاي كلان اقتصادي و هم در سمت وسوي بازارها ايفا كند. از ابتداي سال 90 با تشديد تحريمهاي اقتصادي و انتظار براي انقباض هر چه بيشتر اقتصاد ايران، شاهد شوك بزرگي در بازارهاي ارز، طلا و... بوديم و از سوي ديگر نااميدي فعالان اقتصادي باعث كاهش سرمايهگذاري و رشد منفي اقتصادي شد.
اگر اين انتظارات براي مدتي طولاني ادامه مييافت، قادر بود اثرات مخربي بر اقتصاد كشور بر جا گذارد؛ زيرا از يكسو انتظارات منفي باعث بدتر شدن شرايط اقتصاد كلان شده و از سوي ديگر آحاد جامعه با درك آنچه در بخش واقعي اقتصاد رخ داده، باز هم انتظارات خود را نسبت به آينده تعديل ميكردند. بهطور كلي براي توصيف انتظارات دو مدل انتظارات تطبيقي و عقلايي وجود دارد.
فريدمن واضع انتظارات تطبيقي نبود، اما كارهاي مهم و تاثيرگذار او بود كه فرضيه انتظارات تطبيقي براي مدتها به فرضيه مسلط و معروف در مورد انتظارات در محافل آكادميك اقتصاد مبدل شد. در مدل انتظارات تطبيقي، فرد وضعيت هر متغير اقتصادي در دوره جاري را با آنچه از قبل انتظار آن را داشته تطبيق ميدهد. اگر آنچه محقق شده در دوره جاري بهتر از انتظار وي باشد، اقدام به بهبود انتظارات در دوره آتي خواهد كرد، ولي اگر آنچه انتظار داشته، محقق نشود، اقدام به تعديل منفي انتظارات آتي خواهد كرد.
اما انتظارات عقلايي كه توسط لوكاس و سارجنت بسط و گسترش يافت، بر اين مبنا پايهريزي شده است كه فعالان اقتصادي در شكل دادن به انتظارات و انجام پيشبينيها براي يك متغير اقتصادي، كارآترين استفاده را از تمامي اطلاعات دردسترس كه ميتواند در پيشبيني روندهاي آتي موثر باشد، انجام ميدهند.
بررسيهاي انجام شده در كشورهاي در حال توسعه نشان ميدهد از آنجا كه در اين كشورها معمولا اطلاعات موردنياز براي پيشبيني وجود ندارد، تحليلگران خبرهاي كه قادر باشند از اطلاعات موجود براي پيشبينيهاي آتي استفاده كنند در دسترس نيستند و همچنين سياستهاي دولت بهطور دورهاي دچار تغييرات غيرقابل پيشبيني است، انتظارات تطبيقي بهتر از انتظارات عقلايي قادر به تحليل اوضاع است.
تمام اين مقدمات به اين منظور گفته شد تا بتوانيم انتظارات پس از برجام را تحليل كنيم. انتظارات از جمله عواملي است كه اگرچه آثار مهمي بر متغيرهاي قابل اندازهگيري در سطح كلان ميگذارد، ولي كمي كردن آن بسيار دشوار است و به اين لحاظ از طريق معرفي برخي متغيرهاي نماينده (Proxy) ميتوان تغييرات آن را مورد بررسي قرار داد. يكي از مهمترين متغيرها كه ميتواند نقش نمايندگي انتظارات را ايفا كند، شاخص بورس است.
علت اين امر نيز مشخص است. از يكسو خريد و فروش هر سهم در بورس نه مبتني بر عملكرد گذشته سهم بلكه مبتني بر پيشبينيهاي آتي است. چه بسا سهمي كه به دليل عملكرد بسيار خوب در گذشته به دليل تغيير انتظارات، موجب رويگرداني سهامداران شود و چه بسا سهمي با وجود عملكرد ضعيف در گذشته، به دليل انتظارات آتي مورد استقبال گسترده سهامداران قرار گيرد.
از سوي ديگر معمولا تعداد زيادي از فعالان اقتصادي در اين بازار حاضر هستند و در هر لحظه راي اعتماد يا عدم اعتماد خود را به روندهاي آتي اعلام ميدارند. به اين ترتيب برآيند حاصله ناشي از تعداد زيادي نمونه ميتواند حاكي از انتظارات فعالان اقتصادي براي روندهاي آتي باشد.
پس از شروع به كار دولت يازدهم انتظارات مثبت هم در بازارها و هم در متغيرهاي كلان اقتصادي آثار واضح و ملموس خود را به نمايش گذاشت. از يكسو روند كاهشي قيمت ارز و نرخ تورم آغاز شد و از سوي ديگر شاخص بورس با رشد خيرهكنندهاي حركت خود را آغاز كرد. اگر همانگونه كه گفته شد مدل انتظارات تطبيقي در كشورهاي در حال توسعه را مبنا قرار دهيم، اين انتظارات بعد از دورهاي اقدام به مقايسه خود با مقادير محقق شده ميكنند و پس از اين بررسي انتظارات جديدي براي دورههاي بعدي شكل ميگيرد. از دي ماه 92 به نظر ميرسد بازار اقدام به تعديل انتظارات خود كرد، زيرا آنچه محقق شده بود با آنچه انتظار آن ميرفت تطابق نداشت.
پس از اين دوره بود كه شاخص بورس كه تا مرز 90 هزار واحد بالا رفته بود، كاهش خود را آغاز كرد و با رسيدن به سطح 61 هزار واحدي به ركودي دو ساله فرو رفت كه برخي آن را طولانيترين ركود پيوسته بازار سهام ميدانند. از ماههاي پاياني سال گذشته بار ديگر شوك مثبت انتظارات ناشي از اجراي برجام بر بازار سهام وارد شد؛ بهگونهاي كه با رشد سريع بازار سهام در دو ماه آخر سال، سود 28 درصدي در سال 94 ثبت شد.
به هر حال به نظر ميرسد كه موتور شاخص در سال جاري نتوانسته است به رشد رويايي دوماهه آخر سال 94 ادامه دهد و اكنون در سطحي پايينتر از ابتداي سال قرار گرفته است. اگر محيط اقتصاد كلان كشور نتواند خود را با اصلاحات ساختاري آماده بهرهبرداري از فرصتهاي جديد كند، انتظارات موجود رنگ خواهد باخت و آنچه بهواسطه دميدن روح مثبت انتظارات بر شاخص بورس شكل گرفته است، از ميان خواهد رفت.
بهطور عاميانه بايد گفت كه انتظارات در محيط اقتصاد كلان همچون گچ است و نه كاهگل. بهعبارت ديگر براي شكل دادن انتظارات فرصت ناچيزي در اختيار سياستگذاران قرار دارد و اگر نتوان از اين فرصت محدود به نحو احسن استفاده كرد، اين انتظارات به ضد خود تبديل خواهد شد و نقش مخرب خود را در محيط اقتصاد كلان برجاي خواهد گذاشت.