یک کارشناس مسائل خاورمیانه در یادداشتی سیاستها و عملکردهای عربستان سعودی در قبال جمهوری اسلامی ایران را از زوایای مختلف مورد بررسی قرار داده است.
در این یادداشت به قلم سیدعباس موسوی که در ویژه نامه نوروزی روزنامه ایران انتشار یافته می خوانیم: یک. از جمله پیامدهای حوادث تروریستی یازده سپتامبر، دخالت مستقیم امریکایی ها در منطقه و حمله به دو کشور عراق و افغانستان با توجیه مقابله با تروریسم بود. « سیاست های یازده سپتامبری » امریکا اگر چه می رفت تا خاورمیانه جدیدی را شکل دهد و طی آن جمهوری اسلامی ایران را نیز به عنوان یکی از « محورهای شرارت» هدف قرار دهد، اما با توجه به پیچیدگی تحولات در منطقه، درایت دولتمردان ایرانی و نیز بافت قومی و جمعیتی کشوری چون عراق، تهدید حضور مستقیم نظامی امریکا در کنار مرزهای ایران به فرصتی برای قدرتمند تر شدن ایران با حذف دو دشمن اصلی ایران در مرزهای شرقی (طالبان) و غربی (رژیم صدام) تبدیل شد و پس از آن بود که زنگ خطر ها و هشدار ها مبنی بر تسلط ایران شیعه بر منطقه به گوش رسید.
روی کار آمدن دولتی با اکثریت شیعه و تقویت جایگاه اکراد در عراق و برقراری روابط حسنه میان دو کشور ایران و عراق، در کنار سر برآوردن جنبش های سیاسی و اجتماعی متمایل به تشیع در برخی کشور های منطقه بویژه در بحرین و یمن، به حساب موفقیت های پی در پی و پروژه نفوذ ایران در منطقه گذاشته شد. این امور در کنار اوج گیری مناقشه هسته ای میان ایران و غرب و نیز برخی ماجراجویی های بی حاصل در سیاست خارجی توسط دولت محمود احمدی نژاد، برخی کشورهای منطقه بویژه عربستان را بر آن داشت تا بر طبل ایران و شیعه هراسی در منطقه و جهان محکم تر بکوبند بلکه بتوانند از گسترش نفوذ ایران در منطقه جلوگیری نمایند.
دو. تغییر دولت در ایران و آغاز گفت و گوهای هسته ای با 6 قدرت جهانی نه تنها عربستان و دیگر کشورهای منطقه را به عدم پیگیری سیاست های گذشته ترغیب نکرد، بلکه این مذاکرات را زنگ خطری جدی برای خود تلقی و به مخالفت علنی با آن و اتخاذ سیاست های عملی برای به شکست کشانیدن آن دست زدند. موفقیت مذاکرات هسته ای به زعم آنان تکمیل کننده سلسله پیروزی های ایران از یک سو و آشتی امریکا و غرب با ایران و بازگشت ایران به جامعه جهانی همراه با اقتدار در داخل و خارج بود. اولین ناکامی آنان پس از آغاز گفت و گوها و به سامان رسیدن آن، شکست پروژه ایران هراسی کشورهایی همچون رژیم صهیونیستی، عربستان و برخی دیگر از همسایگان کوچک و بزرگ ایران بود. با به فرجام رسیدن برجام عربستان سعودی رسماً و علناً وارد کارزاری یکطرفه با این دستاورد جهانی و توافق تاریخی شد.
پایین نگه داشتن قیمت نفت، جنگ تبلیغاتی و روانی شدید علیه ایران در رسانه های منطقه ای و جهانی، وادار کردن کشورهای نزدیک به خود مانند بحرین به ایراد اتهامات واهی علیه ایران، تشدید حملات جنون آمیز به مردم بی دفاع یمن، استفاده از ظرفیت های خود در مناسبات و ترتیبات منطقه ای و اسلامی همچون شورای همکاری خلیج فارس، اتحادیه عرب و سازمان همکاری های اسلامی علیه ایران، قطع روابط سیاسی و ترغیب کشورهایی همچون سودان به قطع روابط با ایران، انجام سفرهای دوره ای وزیر خارجه عربستان به سایر کشورها برای اثر گذاری منفی در روابط ایران با این کشورها، فشار به لبنان و قطع کمک های مالی و نظامی به این کشور به دلیل عدم همراهی با سیاست های ضد ایرانی، قرار دادن جنبش حزب الله در لیست تروریسم از سوی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس، اخلال در مذاکرات صلح گروه های سوری و مهم تر از همه همنوایی و همکاری آشکار با رژیم اسرائیل از جمله مهم ترین اقدامات عملی عربستان در مواجهه با ایران نوین است.
سه. طی سالیان اخیر، به رغم افزایش سطح تقابل سیاست های اعلامی و اعمالی عربستان سعودی با جمهوری اسلامی ایران، کشورمان با نگاهی راهبردی معطوف به منافع کلان سیاسی و امنیتی منطقه و جهان اسلام، تاکنون سیاست خویشتنداری، مدارا و مدیریت روابط را در ادبیات رسمی و رسانه ای خود با این کشور در پیش گرفت و همواره آمادگی خود را برای حل اختلافات از طریق گفت و گو اعلام کرد. حال پرسش اینجاست در صورت ادامه سیاست های خصمانه و ماجراجویانه عربستان، ایران باید چه کند؟ در این زمینه سه سناریو قابل پیش بینی و بررسی است: اول ادامه وضع موجود، دوم افزایش تنش یا ایجاد تنش مضاعف و احتمال تقابل مستقیم و سوم کاهش تنش و احیای روابط با انجام گفت و گو و توافق.
تاکنون (لحظه تنظیم یادداشت) محتمل ترین سناریو که شواهد بیشتری هم دال بر آن وجود دارد ادامه تنش یا ادامه وضع موجود است که در قالب های ائتلاف سازی عربی و اسلامی، تشدید جنگ های نیابتی در سوریه و یمن همراه با فضا سازی های رسانه ای نمایان می شود. ضعیف ترین سناریو هم سناریوی رویارویی نظامی مستقیم بین دو کشور است. اما افزایش تنش می تواند با راهکارهای دیگری غیر از رویارویی نظامی مستقیم بین دو کشور دنبال شود که احتمال آن در رتبه دوم قرار دارد. موضوع میانجیگری و احیای روابط اگرچه هنوز طرفدارانی دارد اما شواهدی بر وجود یک میانجی قوی یا تمایل سعودی ها به پذیرش آن وجود ندارد.
تکمله. به نظر نگارنده جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک بازیگر خردمند تاکنون با مدیریت تنش در مناسبات خود حتی در اوج بحران و حمله مشکوک به اماکن دیپلماتیک عربستان در تهران و مشهد و قطع روابط سیاسی دو کشور، بسیار سنجیده عمل کرده است؛ اما ادامه وضع موجود به هیچ وجه به صلاح این کشور نیست. ایران می تواند با پشتوانه تجربه مذاکرات هسته ای و مشروعیت و مقبولیت بیشتر بین المللی که پس از آن عاید خود کرده است و با تکیه بر ظرفیت های دیپلماتیک و مذاکره کنندگان کلاس جهانی خود « پیشنهاد مذاکره بدون پیش شرط » را مطرح نماید.
در این زمینه هم می تواند با سعودی ها از دو دریچه وارد گفت و گو شود؛ آغاز گفت و گو با تکیه بر اشتراکات و مصالح دو کشور، منطقه و جهان اسلام و یا آغاز مذاکرات صرفاً از دریچه موارد اختلافی و چالش برانگیز. مرور رفتار سیاسی عربستان گویای آن است چنانچه مقدمات یک مذاکره آغاز شود، سعودی ها از دریچه دوم وارد شده و ترجیح دهند ابتدا از اختلافات شروع نمایند که اگر چه رسیدن به تفاهم را قدری پیچیده و طولانی خواهد کرد اما اعتماد به نفس تیم مذاکره کننده ایرانی و داشتن چشم اندازی برای تفاهم آنهم در راستای منافع جهان اسلام و دفع خطر افراط گرایی و تروریسم دستاوردهای ارزشمندی را برای منطقه و جهان به ارمغان خواهد آورد.
مناسب است جمهوری اسلامی ایران ضمن ادامه سیاست های خویشتندارانه خود برای کاهش تنش یا احیای روابط حتی اگر به نتیجه هم نرسد، تلاش کند؛ چرا که نفس همین اقدام هم خودبه خود باعث اعتبار بیش از پیش ایران در سطح بین المللی خواهد شد. هر نوع تلاش ایران برای احیای روابط، عربستان سعودی را در موضع پاسخ و انفعال قرار می دهد و عدم پاسخگویی این کشور وضعیت سخت تری را برای آن رقم خواهد زد.