کد خبر: ۶۵۷۳۴
تاریخ انتشار: ۰۷:۴۶ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۴ - 10 March 2016
از روزی که فریاد اعتراض در تغییر سیاست های «رژیمی اصلاح ناپذیر» به گلوی جوان دهه ٥٠ رسید و حنجره اش طعم سیاست گرفت تا به امروز چهار دهه می گذرد.
روزنامه اعتما: از روزی که فریاد اعتراض در تغییر سیاست های «رژیمی اصلاح ناپذیر» به گلوی جوان دهه ٥٠ رسید و حنجره اش طعم سیاست گرفت تا به امروز چهار دهه می گذرد.

 هر دهه و سال و روزش سرشار از تجربه اندوزی و محک ورزی او در صحنه های گوناگون اجتماعی، سیاسی و فرهنگی است و بی انصافی است که گذر عمر را در این محدوده به نام فرد فرد ایرانی در تقویم سیاسی او ثبت نکنیم.

از آن دهه که خود را و ایران را شناختیم همواره بر این شناخت صحه گذاشته و بر درک آنکه ایران کجاست؟ و ایرانی کیست؟ و مرز آن در چه ادبیاتی تعریف می شود، به شعور سیاسی رسیدیم و به بلوغ خویش بالیدیم و در هر کوی و برزن از آن دفاع کردیم.

نظامی و جنگجو نبودیم اما تفنگ بر دست و چکمه بر پا، کوه و دشت و بیابان را به دنبال متجاوز دویدیم، خسته نشده و به مقصد رسیدیم هرچند بسیاری مان در این راه شهید شدیم اما با شهادت مان اسطوره ساختیم و در تاریخ ماندگار شدیم.

تاریخ را با بخش های مختلفش در همان روزهای دفاع، در نیمکت کلاس در زیر موشک و تانک از بر می کردیم بی آنکه بدانیم تاریخ چیست و به چه دردمان می خورد؟ اما در طرح دانشجویی به جبهه ها اعزام شده و آنجا بود که فهمیدیم، تاریخ شفاهی نیست و هر برگش عملی است در ثبت وقایع زنده ای که امروز از آن به مثابه تاریخ مکتوب «ایران و انقلاب و دفاع» یادکرده و قلم ها با ایده های خاصی قلم فرسایی می کنند.

هشت سال پشت سر گذاشته و به ثباتی رسیدیم که حاصل تلاش و مجاهدت بود و از آن توشه ای برای آبادانی و سازندگی فردای انقلابی ساختیم که سر لوحه همه فعالیت های چه سیاسی و چه اجتماعی و چه فرهنگی بود و به دنبال ثمره ای بودیم که ما را حلاوت آسایش و آرامش در حوزه های گوناگون باشد. اینک در انقلاب و انقلابی بودن و انقلابی ماندن خبره شده بودیم و در ذهن مان سراغ واژگانی رفتیم که ما را در تبیین اهداف و آرمان های مان یاری دهد و راهنمای مان باشد در تعریف جامع ادبیات و گفتمان سیاسی که از آن مفهوم توسعه در تمامی ارکان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی برخیزد. 

اینجای راه، آغاز ورود ادبیات چندگانه سیاسی در بزرگراه سیاست در فضای بعد از تثبیت انقلاب اسلامی ایران بود و عضو گیری و هواخواهی و هواداری از گرایش های تازه ورود یافته ای که انقلاب را به پیش می برد و در بطن خود به پایداری نظام و اهدافی که بر آن مترتب بود، نزدیک تر می شد. 

و اینک درست زمانی بود که تقریبا تهدید ها از تب وتاب افتاده بود و معنای تحزب و حزب گرایی در این مقطع که اواخر دهه ٦٠ را به یاد می آورد، در لابه لای اوراق تکمیلی انقلاب با برجسته شدن موضوع «توسعه یافتگی» در بین سیاستمدارانی که اکنون بر کوله بار خود، تجربه های گوناگونی از گذشت زمان را داشتند، به تفکر و تجسمی تازه دست یافت که به یکباره فضای جامعه آن روز ایران را به «تکثر گرایی» فرا خواند و از دل آن نخستین چراغی روشن شد که در مسابقه سیاسی به عنوان «سازندگی» ظاهر شد و جامعه ایرانی را به رقابت سیاسی فرا خواند. دهه ٧٠ را با نگرشی نو به تحول سیاسی جامعه شروع کرده و در آن فصل های جدیدی از رشد و توسعه سیاسی و البته شفافیت اقتصادی در کنار بهره برداری از منافع ملی مانند بهای نفت گشودیم و جامعه را به سوی «اهداف بلند پروازانه» سوق دادیم و در آن از هیچ «اباحه گری» در تمامی حوزه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی دریغ نکرده و شهره شدیم به مفهوم واقعی «توسعه یافتگی» جهان سومی که در کنار آن شاید از مرز کشورهای در حال توسعه عبور می کردیم اما نشد!دهه ٨٠اما متفاوت بود، متفاوت با سالیان قبلی که از مرز «در حال توسعه» به «جامعه توسعه یافته» در حال عبور بودیم. 

در این دهه یعنی اواخر دهه ٨٠هرچند به ظاهر شعار توسعه دادیم اما در عمل از برخی اهدافی که در سالیان قبل برای انقلاب متصور بودیم، فاصله گرفته و دچار نوعی «پو پولیستی خاص» شدیم. در این دوره بود که با پدیده سیاست زدگی در بدنه جامعه مواجه بوده و از نوعی سرخوردگی جامعه رنج می بردیم. 

در دهه ٩٠ و به ویژه پس از انتخابات ٩٢شاهد نوعی «بر گشت امید» در کشوری بودیم که نفس جامعه را به «ضربان تند و طبیعی» در خون «پیشرفت گرایی» جاری کرد و فوران آن را در انتخابات اخیر شاهد بودیم، هرچند ما را متهم به انواع «آنچه ما را سزا نیست» کردند.

و سر انجام درپایان: ما اهل همین دیاریم و همان مردمی هستیم که در هر چهار دهه ماندیم و سربلند از هر آزمایشی آزمودیم و همچنان خواهیم بود اما نه در کوفه که در ایران و قلب آن تهران، که مفتخر به نام پارس و پارسی زبان و پارسی اندیش است.
*منبع: روزنامه اعتماد
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: