کد خبر: ۶۳۲۲۸
تاریخ انتشار: ۱۶:۴۹ - ۲۵ بهمن ۱۳۹۴ - 14 February 2016
باید شکرگزاری کرد که اصولگرایان محترم به خوبی و خوشی به لیست واحدی رسیدند و وحدت را سرلوحه فعالیت سیاسی انتخاباتی خود قرار دادند، با این هدف که در انتخابات پیروز خواهند شد.
این استدلال از آنجاست که همواره گمان کرده‌اند، شکست آنان به دلیل تنوع و فقدان وحدت میان آنان بوده است. این گزاره نادرست میان اصلاح‌طلبان هم رواج دارد و برخی بر این گمان هستند که اگر در فلان انتخابات تعداد نامزدهای‌شان کمتر بود و وحدت می‌داشتند، حتما پیروز می‌شدند! در حالی که لزوما چنین نیست.

زیرا آرای انتخاباتی در ایران به این شکل نیست که اگر کسی کنار برود آرای او به حساب فرد دیگری که موردنظر اوست واریز خواهد شد. به علاوه اگر تنوع نامزدها را کنار بگذارند، نامزدی که نماد وحدت است، مجبور است در برنامه‌های خود تغییر ایجاد کند و همین کار موجب تحول در پایگاه مخاطبانش و در نتیجه در آرای او خواهد شد.

از این پرسش‌ها مهم‌تر این است که چرا توضیح نمی‌دهند که وحدت مورد نظرشان شکل نگرفته؟ آیا قدرت‌طلبی‌ها و مسائل شخصی را ‌باید عنصر اصلی دانست یا عوامل ریشه‌ای‌تری وجود دارد؟ این مطالب به معنای آن نیست که وحدت لازم نیست، اتفاقا وقتی که برمبنای زمینه‌های عینی است بسیار هم خوب است.

ولی وحدت شکلی و صوری نه تنها کمکی به هر دو جناح و در این انتخابات خاص به اصولگرایان نمی‌کند، بلکه برای آنان ضرر هم دارد. هرچند این مساله در این انتخابات برای اصلاح‌طلبان کاملا برعکس و وحدت برای آنان مفید است.

وحدت در لیست نامزدهای مجلس یا ریاست‌جمهوری وقتی مفید و کارآمد است که مبتنی بر وحدت در عینیت جامعه باشد و ضرورت‌هایی عینی، آن را اقتضا کند.
وحدت یا سلبی است یا ایجابی. وحدت ایجابی، مبتنی بر درک و فهم مشترک از مسائل جامعه و راه‌حل‌های آن و نیز همسویی نیروهاست. وحدت سلبی نیز مبتنی بر خطر مشترک از سوی نیروهای دیگر است که چند گروه یا گرایش را تهدید می‌کند و این نیروها به واسطه آن خطر مشترک، وحدت پیدا می‌کنند.

اکنون ببینیم که وضعیت لیست مشترک اصولگرایان از این دو نظر چگونه است؛ در لیست اعلامی کافی است که برخی چهره‌ها را با یکدیگر مقایسه کنیم. آقای یحیی آل‌اسحاق در این لیست هستند و از سوی دیگر طرفداران و وزرای دولت احمدی‌نژاد هم به وفور در لیست هستند که هیچ تناسبی با هم ندارند. بخش مهمی از آنان مثل آقای مصباحی‌مقدم به لحاظ اقتصادی چه تناسبی با جناح تندروی لیست دارند، حتی به لحاظ سیاسی نیز تفاوت‌ها فاحش است.

نحوه برخورد آنان با دولت آقای روحانی به کلی با یکدیگر مغایر است. حتی در مورد برجام نیز بعضا در دو قطب مخالف یکدیگر بودند. مواضع آقای ابوترابی را با پایداری‌های موجود در لیست مقایسه کنید. در مورد دولت احمدی‌نژاد که شکاف اعضای لیست خیلی بیشتر است. برخی اعضای دولت وی و پایداری هستند، برخی نیز در نقطه مقابل آنان قرار دارند. جالب اینکه مواضع آنان نسبت به آقای هاشمی و نیز اصلاح‌طلبان هم به کلی با یکدیگر فرق دارد. بنابراین وحدت مذکور بر پایه نقاط مشترک و امور ایجابی بنا نشده است. ولی این وحدت برمبنای سلبی نیز قرار ندارد.

اگر منظورشان، خطر اصلاح‌طلبان باشد، در این صورت باید برای آنان متاسف بود که با وجود داشتن تمامی ابزارهای قدرت و نیز پس از رد صلاحیت چند رده از نیروهای اصلاح‌طلب، هنوز هم برای شکست دادن طرفِ مقابلِ خود نیازمند لیست واحدی هستند. این تعبیری جز اعلام شکست ندارد. بعلاوه حضور اصلاح‌طلبان و اعتدالیون چه خطری برای امثال آقای آل‌اسحاق یا ابوترابی و امثال آنها دارد؟

در حالی که لیست اصلاح‌طلبان از هر دو حیث وحدتِ ایجابی و سلبی وضعیت بهتری نسبت به لیست اصولگرایان دارد، زیرا در مورد مسائل کلی پیش‌گفته اختلاف‌نظرهای آنان بسیار کم است و به نوعی با یکدیگر شبیه هستند و از حیث سلبی هم آنان در برابر شدیدترین رد صلاحیت‌ها قرار گرفته‌اند و برای حفظ موجودیت خود چاره‌ای ندارند که فقط یک لیست بدهند.

نتیجه این وضع چیست؟ نخستین نتیجه این است که وحدت اصولگرایان موجب برجسته‌تر شدن لیست اصلاح‌طلبان خواهد شد. در واقع اگر اصلاح‌طلبان خواهان یک اتفاق بودند که لیست آنان را برجسته کند، همین دوقطبی حاصل از وجود یک لیست نزد اصولگرایان است. در واقع دوقطبی شدن لیست‌ها موجب می‌شود که مردم بر آرایی که می‌دهند تمرکز بیشتری پیدا کنند و همین مساله سبب دیده شدن بیشتر لیست اصلاح‌طلبان می‌شود.

از سوی دیگر آنچه اهمیت دارد، این است که رای‌دهندگان اصولگرا هیچ دلیلی نمی‌بینند که به افراد متضاد موجود در لیست ائتلاف رای دهند. چون نه وحدت ایجابی با آنان دارند و نه وحدت سلبی آنان را کنار یکدیگر جمع کرده تا خطر مشترکی را به آنان گوشزد کند. از این رو لیست واحد اصولگرایان موجب ریزش آرای آنان خواهد شد و چه بسا به نفع لیست اصلاح‌طلبان نیز تمام شود. 

در حالی که اگر چند لیست داشتند، از یک سو دوگانه اصولگرا و اصلاح‌طلب را ایجاد نمی‌کردند و از سوی دیگر امکان رای دادن به نامزدهای متنوع را فراهم می‌کردند. به طوری که این پراکندگی اگر به ضرر خودشان باشد، حداقل به نفع اصلاح‌طلبان نیز نباشد.

وحدت موردنظر و رخ داده میان اصولگرایان مصداق آن ضرب‌المثل «از قضا سرانگبین صفرا فزود» است. به جای آنکه موجب افزایش آرای آنان و ریزش آرای رقیب شود نتیجه معکوس خواهد داشت. به نظر می‌رسد که اصولگرایان محترم سرنا را از سر گشاد آن می‌نوازند. وحدت باید در بطن جامعه و نیروی سیاسی شکل بگیرد، سپس در لیست انتخاباتی واحد بازتاب پیدا کند. طی کردن این مسیر به صورت معکوس قابل تصور نیست.

شاید گمان شود که این یادداشت از زاویه تاثیرگذاری سیاسی و به چالش کشیدن طرف مقابل نوشته شده است، ولی این طور نیست. معتقدم که این یادداشت بیش از اینکه واجد مضمون سیاسی باشد، در پی بیان یک واقعیت است، حتی علاقه‌ای به نوشتن آن تا پیش از رسیدن اصولگرایان به وحدت نداشتم، زیرا هیچ نعمتی را برای اصلاح‌طلبان بهتر از وحدت شکلی و ظاهری اصولگرایان نمی‌دانستم که خوشبختانه رخ داد.

عباس عبدی

نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: