سخنان سهشنبه شب آقای روحانی در تلویزیون ایران واجد چند نکته کلیدی بود که توجه به آنها میتواند برای چشماندازی که در پیش داریم اهمیت داشته باشد. البته هرکدام از این موارد استلزاماتی دارد که نمیتوانیم آنها را نادیده بگیریم.
١- آقای روحانی به درستی تاکید کردند که: «آنچه برای موفقیت ما لازم است امید مردم است.» واقعیت این است که امید مردم نقش تعیینکننده دارد ولی شکلگیری و نیز بقای امید میان آنان باید با عنایت به واقعیات جامعه باشد. مردم باید شاهد تحولاتی هرچند ملموس باشند و تحول را در اداره کشور و زندگی روزمره خود ببینند. تحول در روابط خارجی به خودی خود برای مردم و جامعه اهمیت درجه اول را ندارد، بلکه اثرات این روابط بر امور داخلی کشور ازجمله اقتصاد است که مهم است. به علاوه اگر دولتی میتواند روابط خارجی را سروسامان دهد به طریق اولی باید بتواند امور داخلی را نیز نظم و نسق دهد. وضعیت نظام اداری کشور از مواردی است که زایلکننده امیدی است که نزد مردم ایجاد شده است. همچنین وحدت سیاسی و برون رفتن از تنش موجود سیاسی یکی از مهمترین مواردی است که موجب تقویت امید در میان مردم میشود. وحدتی که باید در انتخابات و با حضور حداکثری مردم تحقق پیدا کند. البته بخشی از این کار به عهده دولت است و در بخش مهمتری از آن نیز سایر قوای حکومتی نقش دارند و بهطور مستقیم به دولت مربوط نمیشود. ولی دولت و شخص آقای روحانی میتوانند با استفاده از شیوههای گوناگون در این زمینه موثر واقع شوند و وحدت سیاسی و امید ناشی از آن را به جامعه سیاسی ایران تزریق کنند.
٢- نکته بسیار مهم دیگری که آقای روحانی اظهار داشتند، این است که نمیخواهیم قدرت فائقه منطقه باشیم. واقعیت این است که بخشی از ترسی که در دل کشورهایی چون عربستان ایجاد شده ناشی از این توهم است که ایران میخواهد قدرت فائقه منطقهای شود لذا آنان خودشان در پی رسیدن به این هدف هستند تا مبادا ایران چنین شود. چنین هدفی نهتنها در ایران وجود ندارد بلکه شدنی هم نیست. زیرا اوضاع منطقه و قدرتهای جهانی، چنان است که بقای هرگونه قدرت فائقه احتمالی را به چالش میکشد. آنچه ایران میخواهد، نه قدرت فائقه بودن که مربوط به زمانهای دور نزد کشورهای سلطهجو است، بلکه حفظ منافع مشروع خود و ایجاد روابط متوازن با کشورهای دیگر است. روابطی که مانع از سلطهجویی هر قدرت منطقهای شود. کاری که عربستان سعودی در یمن و سوریه کرده است، مصداق بارزی از این نوع رفتار با هدف قدرت فائقه شدن است.بنابراین هرگونه کوششی برای تبدیل شدن هر کشوری به قدرت فائقه منطقهای، برابر با آغاز درگیری و بحران است که به ضرر همه کشورها از جمله کشوری است که خواهان قدرت فائقه شدن است.
٣- محور کلیدی دیگری که در اظهارات آقای روحانی بود، تاکید بر حضور مردم و بخش خصوصی و کنار کشیدن دولت از امور تصدیگری و بسنده کردن به امور حاکمیتی و سیاستگذاری است. بیان این جمله را همواره در دولتهای گذشته نیز شاهد بودهایم. ولی در دولت موجود گامهایی مهمتر نیز برداشته شده است. از جمله و برخلاف دولت پیش که هر جا سفر میرفتند انواع و اقسام مقامات دولتی را به عنوان هیات اقتصادی، همراه خویش میکردند و هیچ نمایندهای از بخش خصوصی حضور نداشت، در این دولت و در سفر آقای روحانی به اروپا شاهد حضور چشمگیر بخش خصوصی و نمایندگان آن در سفر بودیم که به معنای برداشتن گام اولیه و نشان دادن اراده لازم برای تحقق این هدف است.
ولی اجرای این هدف به همین سادگی نیست و با گفتن اینکه میخواهیم بخش خصوصی را تقویت کنیم کفایت نمیکند. زیرا ساختار موجود کشور به ویژه در حوزه اقتصاد همچنان بر محور دولتی بودن قرار دارد و با این ساختار و نظام اداری و مقررات کسبوکار و مشکلات قضایی و فساد به هیچوجه نمیتوان بخش خصوصی را به نحو مطلوب فعال کرد. مساله اصلی این است که بخش خصوصی نمیخواهد جانشین بخش دولتی شود. دولت باید مقتدرتر شود و به جایگاه اصلی خود برود. اگر مقررات و نظام اداری موجود و رانت و بیقانونی ادامه داشته باشد، خصوصی شدن اقتصاد به ضرر مردم خواهد شد. بخش خصوصی وقتی مفید است که همزمان شاخصهای کسبوکار بهبود بخشیده شود. بدون شفافیت و آزادی دسترسی به اطلاعات و حذف رانت و مقررات تبعیضآمیز، تقویت بخش خصوصی علیه منافع مردم و اقتصاد خواهد بود، بنابر این باید شاهد اقدامات دولت در این زمینهها باشیم.
نکته مهم دیگر اینکه در ادبیات موجود، بخش خصوصی تعریف دقیقی ندارد؛ بخش مهمی از آنچه بخش خصوصی نامیده میشود همان بخش دولتی است که در دولت پیش در نهاد و موسسات و... تبلور یافت.
با وجود بخش خصولتی که هم از منافع بخش دولتی بهرهمند است و هم از منافع بخش خصوصی، غیرممکن است که اقتصاد کشور گامی اساسی به جلو بردارد. به نظر میرسد همین چند مورد، در مرکز توجه دولت قرار گیرد میتوانیم امیدوار باشیم که از سال ١٣٩٥، جوانههای رشد را در اقتصاد ایران شاهد خواهیم بود.