کد خبر: ۴۹۱۵۷
تاریخ انتشار: ۱۰:۴۸ - ۰۳ شهريور ۱۳۹۴ - 25 August 2015
سطح پائین مشارکت مردم در بازار سرمایه علیرغم دعوت مکرر از سوی دولت، یکی از چالش‌های بورس تهران است. در این میان معمولاً انگشت اتهام به‌ سوی فرهنگ ایرانی سرمایه‌گذاری اشاره می‌رود؛ اما بدون شک ملت تنها متهم این ماجرا نیستند.
سطح پائین مشارکت مردم در بازار سرمایه علیرغم دعوت مکرر از سوی دولت، یکی از چالش‌های بورس تهران است. در این میان معمولاً انگشت اتهام به‌ سوی فرهنگ ایرانی سرمایه‌گذاری اشاره می‌رود؛ اما بدون شک ملت تنها متهم این ماجرا نیستند.

به گزارش فارس، یکی از سؤالات تاریخی مطرح در بازار سرمایه ایران تعداد سهامداران فعال در بورس به نسبت جمعیت است. هرچند بارها آمارهای چند میلیون نفری از تعداد کدهای سهامداری توسط شرکت سپرده‌گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه (سمات) گزارش شده است، اما این آمارها فارغ از اینکه چه تعداد از این افراد به فعالیت مستمر در بازار مشغول‌اند، تنها معرف تعداد کد صادر شده است.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بازار سرمایه(سنا) و به نقل از سمات، مدیر امور ناشران شرکت سپرده گذاری مرکزی اوراق بهادار و تسویه وجوه گفت: با ورود بیش از 633 هزار نفر در سال 93 ، تعداد سهامداران ایرانی به مرز 8 میلیون نفر رسید.

مطهره مروج افزود: تعداد کدهای صادر شده در پایان سال گذشته به رقم 7 میلیون و 996 هزار و 728 کد رسید که هم اکنون حدود شش میلیون کد در بازار سرمایه فعال است.

وی خاطر نشان کرد : در حال حاضر 4 میلیون و 43 هزار مرد و یک میلیون و 709 هزار زن در بازار سرمایه ایران کد سهامداری دریافت کرده اند و 337 سهامدار خارجی نیز در این بازار فعال هستند.

تعداد سهامداران حقیقی به نسبت جمعیت  78.5 میلیون نفری ایران 7.6 درصد است.

اما سرانجام معاون نظارت بر نهادهای مالی سازمان بورس و اوراق بهادار در گفت‌وگوی اول شهریور خود با پایگاه اطلاع‌رسانی بازار سرمایه (سنا) ابعاد تازه‌ای از این ماجرا را آشکار ساخت.

علی سعیدی ضمن ارائه تعریف بین‌المللی سرمایه‌گذاران فعال بورسی مبنی بر افرادی که در طول سال حداقل 250 بار معامله کرده باشند، آخرین آمار سرمایه‌گذاران بورسی کشور را بر اساس این تعریف 20 هزار نفر و تعداد این‌گونه معامله‌گران در ترکیه را 27 هزار نفر برشمرد.

پیش‌ازاین کارشناسان با مقایسه تعداد کدهای گزارش‌شده و جمعیت کشور، نسبت جامعه سهامداران به کل نفوس را حدوداً 10 درصد محاسبه کرده و از این میزان گسترش فرهنگ سهامداری ابراز نارضایتی می‌کردند؛ اما پس از اظهارات علی سعیدی، نسبت دقیق‌تری را می‌توان مورد بررسی قرار داد.

بر این اساس می‌توان گفت میزان مشارکت مردم در بازار سرمایه ایران حدوداً 30 درصد کمتر از کشور همسایه‌ای چون ترکیه است.

برخی کارشناسان علت این نقصان را در سابقه تاریخی کوتاه بورس در برابر رقبایی چون بانک‌ها جستجو می‌کنند و گروهی دیگر نیز فقدان فرهنگ سرمایه‌گذاری یا کاستی‌های معیشتی مردم را در این امر مؤثر می‌دانند؛ اما گروهی دیگر انگشت انتقاد خود را به سوی عملکرد دولت و بازار اشاره می‌روند.

محمد اسکندری، مدیرعامل یک هلدینگ از جمله این کارشناسان است.

وی با تأکید بر اینکه تعداد کدهای سهامداری بیانگر میزان گسترش فرهنگ سرمایه‌گذاری میان افراد یک جامعه است، انتظار مشارکت بیشتر مردم در بازار سرمایه را با توجه به شرایط بازار، نقش آن در اقتصاد کشور و نحوه تعامل دولت با بورس، انتظاری ناروا دانست.

اسکندری نوسان غیرعادی بازار سرمایه را به‌ عنوان نخستین مورد از ویژگی‌هایی که منجر به دفع سرمایه‌گذاران از این بازار می‌شود معرفی کرد و در تشریح آن گفت: فراز و فرود جزء ذاتی هر بازار است؛ اما وجود ابهامات زیاد در کنار نوسانات فراوان اقتصاد کشور، این ویژگی را برای بازار سرمایه کشور تشدید کرده است و این مسئله قدرت برنامه‌ریزی را از سرمایه‌گذاران سلب می‌کند. بدیهی است سرمایه‌گذار شرایطی را که توانایی وی در تصمیم‌گیری را محدود می‌کند، بر نخواهد تافت.

از سوی دیگر به نظر می‌رسد نوسانات شدید در بورس سرمایه‌گذاران را ترغیب کرده است تا دوره‌هایی خاص را در بازار حضور داشته و در برخی دوره‌ها عطای مشارکت در بورس را به لقایش ببخشند؛ به عبارت دیگر نوسانات شدید، در کنار اوج‌های چشمگیر، حضیض‌های تلخی را نیز در پی دارد و این فرودها باعث می‌شود تا از جذابیت بازار کاسته شده و حتی در هر نزول عده‌ای از فعالان، بازار را ترک کنند.

عضو هیئت‌مدیره هلدینگ پیشگامان اقتصاد صادقین حضور همیشگی یک رقیب جدی و پر بازده در کنار بازار سرمایه را دیگر عامل مؤثر در روی‌گردانی مردم از بورس قلمداد کرد و افزود: گاهی بازار مسکن، گاهی ارز و امروز بانک؛ وجود بازار موازی با نسبت ریسک به بازدهی مناسب‌تر همواره بورس را تحت‌فشار قرار داده است.

بنا بر اذعان اسکندری، هرچند تحلیل منصفانه از برتری میانگین بازدهی بلندمدت بورس نسبت به تمام بازارهای رقیب حکایت می‌کند، اما حلقه معیوب در این میان فرهنگ سرمایه‌گذاری و عادت سرمایه‌گذاران ایرانی به افق کوتاه‌مدت است و این مسئله باعث شده تا رجحان بازار سرمایه در این زمینه برای مردم ملموس نباشد.

این کارشناس همچنین معتقد به وجود یک رقیب درونی برای بازار سرمایه است و در توصیف این رقیب تشریح کرد: اگر تمایل به سهامداری تعداد بیشتری از مردم داریم باید تناقض در خود بازار نیز رفع شود. مشاهده می‌شود که در بورس، اوراق با درآمد ثابتی تبلیغ می‌شود که بازدهی بالای 28 درصد دارند و از این اوراق می‌توان به‌عنوان رقیب جدی بخش‌های دیگر بازار سرمایه نام برد.

بی‌اعتمادی آسیب دیگری است که به اعتقاد محمد اسکندری بازار سرمایه را به خود مبتلا کرده است. او مهم‌ترین عامل مؤثر در بروز این وضعیت را نقش پررنگ دولت در بازار سرمایه دانست و افزود: در اقتصاد دولتی سیاست‌ها، سلیقه‌ها و علایق برخی از مدیران موجب بروز نوسانات شدید در حوزه‌های مختلف از جمله بازار سرمایه می‌شود و این تأثیر با توجه به حساسیت زیاد بورس نسبت به متغیرهای اقتصادی، بازاری پرتلاطم و نامطلوب را در پی دارد.

نوسان شدید در بورس باعث می‌شود تا افرادی که سرمایه‌گذاری در بورس را به‌عنوان یک فعالیت حرفه‌ای انتخاب می‌کنند در بسیاری مواقع به بازدهی همگام با دیگر بازارها دست نیابند؛ لذا دور از ذهن نخواهد بود که در چنین شرایطی از محبوبیت بازار سرمایه در میان سرمایه‌گذاران حرفه‌ای کاسته شود.

محمد اسکندری عملکرد نهادهای اجرایی و نظارتی بازار را عامل دیگر در بروز بی‌اعتمادی به بورس معرفی کرد و دراین‌باره گفت: وظیفه این نهادها جلوگیری از قیمت‌سازی است؛ اما متأسفانه گاهی عملکرد آن‌ها در مواردی مثل بازگشایی نمادها منجر به دست‌کاری قیمت می‌شود.

این در حالی است که به نظر می‌رسد، توجه به تأثیر قیمت احتمالی بازگشایی نمادها بر شاخص در تصمیم‌گیری نهایی درباره زمان بازگشایی نماد شرکت‌ها مؤثر است.

تقاضای روز افزون سهامداران از دولت برای در پیش گرفتن سیاست حمایتی از بازار مؤید اظهارنظر اسکندری درباره دولتی بودن بورس است. قاعدتاً در یک بازار رقابتی، فعالان در انتظار سیاست‌های دولت نمی‌مانند؛ اما بورس‌بازان وطنی به تجربه دریافته‌اند که سرمایه‌گذاری در بخش‌های عمده‌ای از بازار سرمایه به سیاست‌ها و برنامه‌های حمایتی دولت وابسته است.

اما دولت نیز در برابر این رویکرد، موضع‌گیری شفاف از خود بروز نمی‌دهد و این موضوعی است که انتقاد صریح مدیرعامل هلدینگ پیشگامان اقتصاد صادقین را متوجه خود می‌کند. وی می‌گوید: مشخص نیست که نگاه دولت به بازار تنها به‌عنوان یک منبع تأمین مالی محدود می‌شود یا فراتر از آن، بورس را شاخصی مناسب برای نمایش وضعیت اقتصادی کشور می‌پندارد.

اسکندری اعلام شفاف سیاست‌های دولت درباره بازار سرمایه را موضوعی حیاتی برای بورس دانست و تأکید کرد: دولت باید یک ادبیات تعریف‌شده مشخص درباره تعاملش با بازار ارائه کند؛ اگر بنا بر عدم دخالت دارد به‌صورت شفاف اعلام کرده و شرح وظایف بخش‌هایی از بازار که تحت نفوذش هستند را گزارش کند.

وی افزود: اگر دولت قصد دخالت ندارد به‌صورت مستقیم بیان کند. به‌ عنوان‌مثال در موردحمایت بانک‌ها از بازار، شاهد اظهارنظرهای شدیداً متناقض در عرض مدتی کوتاه بودیم. یک روز اعلام شد که از بانک‌ها خواسته‌شده است تا به حمایت بپردازند، روز دیگر توضیح دادند که منظور از حمایت مسئله دیگری بوده و در نهایت کل موضوع تکذیب شد.

درنهایت، عضو هیئت‌مدیره هلدینگ پیشگامان اقتصاد صادقین با تأکید بر این‌که اتخاذ هر نوع سیاست، زمینه منحصر به خود را می‌طلبد، نظریه لزوم عدم دخالت دولت در بازار سرمایه را این‌گونه به چالش کشید: با توجه به شاخص‌های مختلفی چون عمق بازار و سطح نازل سهام شناور شرکت‌ها می‌توان نتیجه گرفت بورس تهران به سطحی لازم و مطلوب از بلوغ نرسیده است تا دولت حمایت خود را از آن سلب کند. اگر قرار بر این است که در شرایط حاضر دست حمایت از بورس برداشته شود، پس عملاً بازار را منحصر به بازیگران حرفه‌ای و نوسان‌سازان و نوسان گیران دانسته‌ایم و منطقی نیست از عموم مردم برای حضور در آن دعوت کنیم.
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: