بانکداری ایرانی-محققان حوزه ژنتیک معتقدند اختراع کامپیوتر و کاربرد آن در زندگی روزمره و همراهی آن با شبکه ماهواره موجب شده است که حجم زیادی از اطلاعات در نقاط مختلف دنیا جا به جا شود، ولی در عین حال توسعه این فناوریها موجب گسست نسلی و همچنین شکلگیری نسل «آلفا» و «زد» شده است، ولی در مقابل اعلام میکنند که باید با شناخت تفاوتهای نسلی از توانمندی آنها برای اعتلای کشور استفاده شود.
پروفسور قاسم آهنگری، متخصص ایمونوژنتیک و استاد تمام دپارتمان ژنتیک پزشکی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری در گفتوگو با ایسنا، با اشاره به پدیده «شکاف بین نسلی و دینامیک مولکولی تغییرات مغز در هزاره سوم»، گفت: دوران پیشرفتهای علمی تاثیرگذار در زندگی انسان را میتوان به دو عصر انقلاب علمی در انتهای قرن نوزدهم و عصر انفجار علمی به علت تولیدات فناورانه در هزاره سوم مخصوصا در دهه اخیر تقسیمبندی کرد.
وی ادامه داد: سؤالات مهمی در قرن گذشته مطرح شد که مهمترین آن «چگونگی تنوع فرآوردههای سیستم ایمنی» است که ما را قادر میکند تا در مقابل میلیاردها عوامل خارجی میکروبی مقاومت کنیم. پروفسور سوسومو تونوگاوا (Susumo Tonogava) که از نزدیک با ایشان آشنا شدم، در دانشگاه زوریخ پس از ۱۰ سال تحقیق به این موضوع پاسخ داد و ثابت کرد که ما با ذخیره محدود ژنی و مکانیزم بازآرایی (Recombination) ژنی میتوانیم به مقابله با عوامل خارجی بپردازیم.
آهنگری اضافه کرد: در ملاقاتی که با ایشان داشتم، توضیح داد که پس از دریافت جایزه نوبل و دریافت حمایت مالی از سوی مراکز علمی امریکا به سراغ دومین سؤال علمی بشر که مربوط به تنوع رفتارهای بشر است، رفتم تا بتوانیم در هزاره سوم به چگونگی تغییرات رفتارهای ما بپردازد. متاسفانه با توجه به پیچیدگی موضوع مخصوصا در طی سالهای اخیر با توسعه فضای مجازی و هوش مصنوعی نه تنها در طی دو دهه فعالیت بر روی این موضوع جواب این سؤال را پی نبرد، بلکه با سؤالات بی پاسخ دیگری مواجه شد.
این محقق حوزه ژنتیک با بیان اینکه تغییرات سریع تکنولوژیک موجب شد که نه تنها ما به رفتار کلاسیک خود آگاهی نیابیم، بلکه به طور ناخودآگاه با تغییرات رفتاری و تصمیمگیریهای نوپدیدی مخصوصا در نسل جوان مواجه شویم، خاطر نشان کرد: این الگوی جدید رفتاری و نوپدید موجب شکاف غیر تعریف شده بین دو نسل (Inter- Generation Gap) را موجب شده است. در صورتی که در طی هزاران سال زندگی نسلهای مختلف بشر از زمان انسان خردمند اولیه هموساپینس تا قرن گذشته این الگوی تغییر نسلی با یک دامنه کوتاه و قابل تعریف ادامه داشت.
این استاد تمام دپارتمان ژنتیک پزشکی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، یادآور شد: وقتی با هوش مصنوعی (Artificial Inteligence) یا AI در این خصوص گفتوگو میکردم، با توجه به ذخیره اطلاعاتی و یا گنجینه اطلاعاتی که دارد، پیشنهاد آن فراتر از شکاف بود و این تغییر بین نسلی را در طی دهههای اخیر به صورت جدایی بین نسلی (Inter-Genaration Divide) مینامید. بنابراین هوش مصنوعی که اطلاعات جامعی مخصوصا از جامعه کنونی ما دارد، این شکاف را امروزه به صورت جدایی قابل مشاهده بین نسلی تعبیر میکند که این موضوعی است که جای تامل زیادی دارد؛ چرا که این جدایی موجب عدم درک صحیح بین دو نسل از یکدیگر و تقابل بین آنها میشود.
وی گفت: با نگاهی آسیبشناسانه و تاریخی میتوان شروع سر منشأ این شکاف را به اواخر دهه ۱۹۵۰ میلادی یعنی زمانی که دکتر آرتور سی کلارک (Arthur.c.Clark) پیشنهاد طراحی ماهواره و انتقال اطلاعات را از نقطهای به نقطه دیگر بر روی کره زمین و یا به عبارتی دسترسی نقاط مختلف زمین به اطلاعات دیگر نقاط با سرعت و کیفیت بسیار بالا ارائه داد، نسبت داد. بشر در دهه ۱۹۶۰ میلادی در اوج جنگ سرد به این تکنولوژی انتقال اطلاعات دسترسی پیدا کرد.
اثرات کامپیوتر بر تغییر نسلها
آهنگری اضافه کرد: اختراع کامپیوتر و کاربرد آن در زندگی روزمره و همراهی آن با شبکه ماهواره موجب شد حجم زیادی از اطلاعات در نقاط مختلف دنیا جا به جا شود. همزمان اتفاق دیگری نیز افتاد و آن پیشرفت در زمینه پزشکی مخصوصا ژنتیک و تکنولوژی زیستی بود که ما را قادر کرد به تغییرات ژنی مخصوصا در مغز پی ببریم و تغییرات آن را در حالتهای مختلف ثبت کنیم.
این متخصص ایمونوژنتیک، پیشرفتهای شگرف در زمینه علوم اعصاب، مغز، تصویربرداری و شناسایی ژنهای دخیل در رفتار انسانها را عامل دیگری دانست که موجب شده گروه ما با مطالعات خود بر روی نوروشیمی، اپی ژنتیک مغز و نورونها متمرکز شوند و همچنین دانشمندان به تغییرات نوروشیمی مغز در حالت سلامت و بیماری و حالتهای مختلف احساسی پی ببرند.
وی افزود: قابل ذکر است که الگوی رفتاری ما بیشتر احساسی، هنرمندانه، عاطفی و ناشی از روحیه لطیف است که داریم و این طی قرون گذشته شکل گرفته است و کاملا در روابط خانوادگی و جامعه گذشته ملموس است. این الگو با توجه به مطالعات صورت گرفته نشان میدهد که نسلهای گذشته ما به طور عام بیشتر از نیمکره راست که مرکز عواطف و احساسات است، استفاده میکردند؛ اما با توجه به تغییرات صورت گرفته و ارائه تکنولوژیهای جدید در زمینه علوم ارتباطات، کامپیوتر و به طور کلی فضای مجازی از آنجایی که این حوزه یک حوزه «الگوریتمیک» است، نسل جدید با فراگیر شدن استفاده از این فضای مجازی نظیر کامپیوتر و موبایل و غیره اطلاعات خود را از این مجرا دریافت میکند.
این محقق با تاکید بر اینکه چنین پردازش اطلاعاتی که از فضای مجازی کسب میشود، در نیمکره چپ مغز که مرکز پردازش ریاضی است، صورت میگیرد، اظهار کرد: دریافت و تکمیل دادهها در نیمکره چپ مغز منجر به تغییرات نوروشیمی خاصی در مغز جوانان در سالهای اخیر شده است.
آهنگری با بیان اینکه در تقسیمبندی نسلها هر ۲۰ سال یک نسل در نظر گرفته میشود، افزود: این نسل را نسل زد (z) یا نسل اینترنت مینامند؛ چرا که این نسل در یک فضای متفاوت رشد و نیازهای خود را از طریق اینترنت دریافت میکند و الگوهای تفکر الگوریتمیک و استدلالی دارد که مختص فعال شدن نیمکره چپ است.
به گفته وی، این نسل در فضای روزمره زندگی، اما در دنیای دیگری سیر میکند که هیچ پیوندی با نسل گذشته ندارد.
وی با بیان اینکه این گسل نسلی در حال حاضر اتفاق افتاده است، ادامه داد: نسل «زد» بیشتر از نیمکره چپ خود بهرهمند میشوند؛ چرا که مرکز تحلیل و الگوریتمیک است و در حقیقت هوش تحلیلی یا IQ مرتبط با نیمکره چپ است؛ جایی که مرتبط با نورو ترانسمیتر خاص دوپامین (Dopamin) است. عملکرد دوپامین با لذت یا Pleaeurness که ماهیت مادی و به صورت تجربه تنهایی و گذرا تامین میشود، دارد. همچنین این نسل علاقه به گذران در تنهایی دارد و دوپامین یک محرک سلولهای عصبی یا نورونها است و مسیر اعتیاد و یا پاداش هم مرتبط با این قسمت از مغز است.
این استاد تمام پژوهشگاه ژنتیک با تاکید بر اینکه اصولا بازیها (Gaming) بر اساس پاداشهای وابستگیزای این مسیر، علاقهمندان خاص خود را ایجاد میکند، گفت: این فرآیند در طی دوره اپیدمی کرونا و اجبار برای استفاده از فضای مجازی بیشتر شده است. در صورتی که در نسل قبل ما بیشتر از نیمکره راست که مرکز عواطف و احساسات است و یا مرکز هوش هیجانی یا EQ که مرتبط با سیستم سروتونرژیک (Serotonergic) است،استفاده میکردند. سروتونین مسؤول خرسندی (Happiness) یا خرسندی معنوی و درونی در انسان است و این خرسندی بر خلاف قبل با تجربه جمعی حاصل میشود و پایدار است و به نوعی موجب آرامش نورونها میشود.
تغییرات عصر وب
آهنگری با بیان اینکه چنین تغییراتی ناشی از قرار گرفتن در عصر فضای مجازی یا Web age است، افزود: عصر وب را میتوان به Web1 که در حقیقت ابتدای ارائه تکنولوژی اطلاعات و انتقال اطلاعات به صورت یک طرفه است، تعبیر کرد و در این مرحله تنها اطلاعات به صورت محدود برداشت میشود.
وی اظهار کرد: در حال حاضر عصر Web2 است که اینترنت و انتقال اطلاعات دو طرفه است؛ یعنی اطلاعات از شبکه درخواست و دریافت میشود و برعکس هم اتفاق میافتد. نسل حاضر در عصر Web2 را نسل Z میگویند که ماحصل جهانی شدن این تکنولوژی ارتباطی است و شکاف نسلی قابل توجه، از این مرحله است که خودنمایی میکند.
آهنگری ادامه داد: عصر Web3 و یا عصر شبکههای اینترنتی دیجیتال اشتراکی یا Blockchain که در حال حاضر در حال به ظهور رسیدن است، نسل بعدی تقسیمبندی میشود. این نسل که با این سیستم مانوس میشوند را نسل «آلفا» مینامند.
استاد تمام دپارتمان ژنتیک پزشکی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری تاکید کرد: هر چه قدر این شبکه پیچیدهتر میشود و اطلاعات بیشتر و وابستگی بیشتر به شبکه ایجاد میشود، گسست بین نسلی و عدم وابستگی به خانواده و جامعه در این گروه فراهم میشود. آگاهی از این موضوع در جوانان موجب شناخت رفتارهای نوین میشود که قبلا تعریف نشده است.
برترجویی بر تکنولوژی
آهنگری، مشکل بزرگ دیگر در زمینه گسست بین نسلی را عدم محدودیت در توسعه فناوریهای دیجیتالی نام برد و گفت: در ملاقاتی که با پروفسور سیدنی برنر (Prof.Cydney Berenner) از دانشمندان برجسته ناسا در علوم پزشکی و زیستشناسی داشتم، مشاهده کردم که نسل دانشمندانی نظیر ایشان دغدغه غلبه هوش مصنوعی بر انسان است. راه حل این نسل از دانشمندان مدیریت انسانهای با هوش بالا بر روی ماشینها بود.
وی افزود: با توجه به رقابتهای دولتهای پیشرفته دنیا در زمینه برتریجویی تکنولوژیک مخصوصا در زمینه علوم نظامی و سایر حوزهها چنین به نظر میرسد که محدودیتهای قانونی در ارتقای هوش مصنوعی (جامع) و کنترل فضای مجازی با پیشرفت حیرتانگیز و غیر قابل باور آن انجام نمیگیرد. بنابراین بهزودی در فضای مجازی شاهد در دسترس قرار گرفتن این فناوری (هوش مصنوعی جامع) خواهیم بود.
این محقق تاکید کرد: بر این اساس نسل «آلفا» مطمئنا نسلی خواهد بود که بیشتر از هوش تحلیلی بهرهمند خواهد بود و این موضوع مسلما بر روی رفتار آنها که بازتابی از رفتار ماشینی در فضای مجازی است، خواهد بود. این نسل دارای احساسات و عواطف سرکوب شده و علاقهمند به تجربه در تنهایی و درونگرا هستند که به علت عدم استفاده متعادل از نیمکره چپ و راست مغز مجبور به استفاده بیشتر از مسیر دوپامینرژیک شدهاند.
وی تاکید کرد: ماهیت بهرهمندی زیاد از نیمکره چپ در این نسل منجر به تمایلات تجربه تنهایی، لذات افراطی فروگذر، تحریک نورونها و در بعضی موارد تحریک بیش از حد نورونها یا سلولهای عصبی و مرگ این سلولها میشود.
آهنگری گفت: پس در فرآیند لذت در مسیر دوپامینرژیک و لذت گرفتن پاداش در این مسیر با اولین تجربه بازیها در فضای مجازی موجب ادامه این لذت افراطی و مستعد به اعتیاد به فضای مجازی میشود. همچنین استفاده افراطی از فضای مجازی الگوریتمیک ماشینی خشک و بی احساس منجر به سرکوب و کاهش ترشح هورمون شادیبخش سروتونین میشود که حقیقت ناشی از عدم استفاده صحیح از نیمکره چپ و عدم تمکین به نیمکره راست مغز است.
ضرورت توجه سیستم آموزشی به تفاوت نسلی
متخصص ایمونوژنتیک و استاد تمام دپارتمان ژنتیک پزشکی پژوهشگاه ملی مهندسی ژنتیک و زیست فناوری، افزود: با توجه به توضیحات ارائه شده رفتار آنها کلیشهای، خشک، رسمی، سؤالات تحلیلی با جوابهای کوتاه و بی حوصلگی و غیره که بیشتر تمایل دارند در درون خود و تنهایی خود سیر کنند. چنین تغییراتی ناشی از تغییر در نوروشیمی مغز در طی دهه اخیر و در نسل جدید است.
وی ادامه داد: آگاهی والدین، معلمین، اساتید و برنامهریزان کشوری از این موضوع و شناسایی فضای ذهنی الگوریتمیک در نسل جوان میتواند موجب درک صحیح از قرار گرفتن نسل جدید در این برهه از سونامی اطلاعات شود. از این رو توصیه میشود به جای تقابل که هیچ نتیجه اصلاحی برای دو طرف ندارد، با آموزش همراهی با این نسل آنها را از مخاطرات رفتاری که منتج از به کارگیری غالب نیمکره چپ در فضای الگوریتمیک و تغییر نوروشیمی مغز است، مصون نگاه داشت.
آهنگری اضافه کرد: همچنین توصیه میشود به جای رفتار واکنشگری که نتیجهبخش نیست، بلکه به طور معکوس عمل میکند، رفتار کنشگری مانند همراهی، ایجاد امید، ایمان و شجاعت در آنها را تقویت کرد. علاوه بر آن لازم است تیمهای کارشناسی خاص در این زمینه تشکیل شود و با برنامهریزی صحیح آموزشی در سطح خانواده (والدین) و یا در سطح جامعه (معلمین، اساتید و مسؤولین) با درک صحیح موقعیت این نسل، به آنها کمک شود تا بتوانند در عصر انفجار اطلاعات و الگوریتمیک ضمن استفاده از این موارد بهترین موقعیت رفتاری را با متعادلسازی بهرهمندی از نیمکره راست مغز و هوش هیجانی داشته باشند و تعادل در رفتار و عملکرد مغز و رفتار عملی نسل جدید را شاهد باشیم. بدیهی است انجام این مهم موجب میشود این نسل از عواقب تک قطبی شدن مصون بمانند.
به گفته وی، از این موضوع میتوان به عنوان فرصت نوپدیدی برای نسل جدید («آلفا» و «زد») جهت ارتقای عالی کشور مدرن بهرهمند شد.