سرانجام لیست بدهکاران بانکی منتشر شد. لیستی که سالها محل کش مکشهای سیاسی بود و پای ثابت بسیاری از انتخابات...
به گزارش بانکداری ایرانی، لیستی که روزی در جیب رئیسجمهور سابق بود و روز دیگر روی میز مناظرههای انتخاباتی... اما سرانجام تابوی انتشار این لیست شکست و رسانههایی که فقط به دنبال هوچیگری برای جذب مخاطب و دیده شدن بودند، داستانسرایی خود را در خصوص این لیست آغاز کردند؛ اما در پس انتشار این لیست و هیاهوهای رسانههای غیر مطلع، آن چیز که بیش از همه به چشم مخاطبان آمد، تناقض اطلاعات، انتشار نامهای اشتباه و بازی با آبروی افراد بود. روندی که بیش از آنکه به نفع وصول مطالبات کلان و بهبود شرایط اقتصاد باشد، تهدیدکننده تولید و اشتغال در کشور آنهم در شرایط خاص اقتصادی کنونی بود.
بهعنوان نمونه یکی از نامهایی که به اشتباه و بر اساس اطلاعات نادرست در لیست بدهکاران بانک ملی قرار گرفت، محمد ضرابیه است. فردی که از کارآفرینان و استخوان خورد کرده های عرصه تولید و کارآفرینی است ولی به دلیل انتشار اطلاعاتی که از اساس نادرست بود در موج و جریان سازی خبری مورد هجمه رسانه ها قرار گرفت.
این رسانهها در ادعاهای خود عنوان کردند که ضرابیه با تأسیس ۶ شرکت متفاوت (کاغذی) و با نام هر شرکت از بانک ملی تسهیلات کلانی دریافت کرده است، این در حالی است که اسناد و مدارک موجود نشاندهنده کذب بودن، تمامی این ادعاها در خصوص شرکتهای کاغذی و تسهیلات ادعایی است.
بر اساس اسناد موجود یکی از شرکتهای ادعایی بانک ملی و رسانهها که از آن بهعنوان کاغذی یادشده، شرکت یزدباف است که در حال حاضر نزدیک به 2 هزار کارگر در آن مشغول به کار هستند و جزو معدود شرکتهای سوددِ در حوزه صنعت منسوجات است. همچنین اسناد مالی یزدباف، بیانگر این حقیقت است که این شرکت هیچ بدهکاری معوقی ندارد.
در کنار این اسناد دیگر نیز نشان میدهد که ادعای بانک ملی و رسانهها نیز در خصوص شرکت بهمن که در حوزه یخچالسازی با برند فیلور فعالیت دارد هم کذب است و این شرکت علیرغم تمام فشارهای ناشی از واردات لوازمخانگی، همچنان تولید خود را حفظ کرده و نزدیک به 300 نفر در آن مشغول به کار هستند. جالب اینجاست که سهامدار اصلی شرکت بهمن نیز با ۵۲ درصد سهام، بنیاد صدوق گروه توسعه اقتصادی تدبیر وابسته به ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره) است و مدیران این شرکت را این بنیاد تعیین میکند و محمد ضرابیه به همراه تمام اعضای خانوادهاش تنها 5/2 درصد از سهام این شرکت را در اختیار دارند.
اسناد مربوط به شرکت پلاستیران که در حوزه قطعات پلاستیکی فعال است و نیازهای بخش خودروسازی، کشاورزی، پتروشیمی و... را تأمین میکند، نشان میدهد که نهتنها شرکت کاغذی نیست، بلکه در بورس فعال است و یکی از شرکتهای سوددِ بورسی است. اسناد مالی مربوط به این شرکت که هماکنون در سایت کدال در دسترس است، این حقیقت را عنوان میکند که تمام بدهیهای این شرکت به بانک از سال ۹۸ بهروز شده و فقط حدود ۶ میلیارد تومان از بدهیهای آن باقیمانده که در قالب تقسیط در حال پرداخت است.
نکته جالب دیگر در خصوص لیست بانک ملی و رسانههای بیاطلاع مربوط به شرکت طارق تجارت است که حدود ۱۰ سال قبل فروختهشده اما همچنان با نام محمد ضرابیه در لیست قرارگرفته است. نکته مهم این است که فروش این شرکت بهصورت رسمی انجامشده و بانک ملی هم در جریان این فروش به فرد دیگری بوده است و البته اقساط این تسهیلات نیز که در حدود 60 میلیون تومان بوده هم پرداخت شده است. ارزش این کارخانه نیز در حدود ۱۰ میلیارد تومان بوده که بدهی 60 میلیون تومانی آن در برابر این رغم خندهدار به نظر میرسد.
علاوه بر این در خصوص شرکت ایران برک نیز سهامداران اصلی و بزرگ آن بانک سپه، بانک ملی، بنیاد صدوق، یزدباف و پلاستیران هستند و تمام اعضای خانواده ضرابیه درمجموع 18 درصد از سهام ایران برک را در اختیار دارند؛ بنابراین معلوم نیست بانک ملی و رسانههای مغرض به چه دلیل بدهی این شرکت را به شخص محمد ضرابیه نسبت دادهاند. نکته جالب در خصوص ایران برک آنجاست که کل بدهی آن به بانک ملی ۵ میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان است درحالیکه شرکت 130 هزار متر زمین و ۳۰ هزار متر سالن تولید در شهر رشت و بیش از 200 کارگر فعال دارد که به نظر میرسد پرداخت این میزان بدهی برای چنین شرکتی مشکلی نداشته باشد.
در خصوص شرکت نوپوش نیز مجموع بدهی آن نزدیک به 1 میلیارد و 550 میلیون تومان است که مکاتبات برای پرداخت بدهی این شرکت با بانک ملی انجام شده است.
لزوم بازنگری در لیست بدهکاران بانکی
بنابراین نگاهی به این اسناد و قراردادن آن در کنار ادعاهای بانک ملی و رسانههای غرضورز بیانگر این حقیقت است که نهتنها، انتشار نمایشی لیست بدهکاران بانکی و ایجاد اتهام واهی به تولیدکنندگان، نهتنها کمکی به وصول مطالبات شبکه بانکی نمیکند، بلکه میتواند عاملی برای دلسردی تولیدکنندگان، از بین رفتن اشتغال و به دنبال آن فرار سرمایه از کشور باشد.
لذا شایسته است که بانک ملی ضمن دلجویی از افرادی که به ناصواب مورد اتهام قرارگرفتهاند، برای کمک به امر مقدس تولید و حمایت از اشتغال، ضمن برخورد با بدهکاران واقعی که عزمی برای پرداخت مطالبات بانک را ندارند، با شرکتهایی که همچنان چراغ تولید را روشن نگه داشتهاند، با لحنی دوستانهتر و درعینحال عادلانهتر برخورد کند. همچنین لازم است که این بانک، یک بازنگری جدی در لیست بدهکاران خود کند و نام کسانی که بهناحق در آن گنجاندهشده را اصلاح کنند.
بر اساس تاکید وزیر محترم اقتصاد مبنی بر ضرورت اصلاح لیست در صورت برور اشتباه و اجحاف به نظر می رسد حالا نوبت وزارت اقتصاد، بانک ملی و رسانه هایی است که در این مدت با نشر اطلاعات نادرست موجب تشویش اذهان عمومی و ایجاد بدگمانی به صنعتگران و تولید کنندگان کشور شدند اقدام به عذرخواهی و اصلاح لیست های مذکور کنند تا اسامی بدهکاران واقعی پشت این شلوغ بازی های رسانه ای گم نشود.