صندوق بازنشستگی کشوری: «سن امید به زندگی در ایران به ۷۶سال رسید»؛ این خبر را سال گذشته علیرضا رئیسی، معاون بهداشت وزیر بهداشت اعلام کرد. او گفت، سن امید به زندگی در سال ۹۵ به ۷۰سال رسید و اکنون این شاخص به ۷۶سال رسیده است. اما امید به زندگی چیست و دقیقا چه چیزی را نشان میدهد؟ این شاخص چطور محاسبه میشود؟ از همه مهمتر اینکه افزایش سن امید به زندگی در جامعه به چه معناست و چه تاثیری بر وضعیت صندوقهای بازنشستگی میگذارد؟ اگر افزایش سن امید به زندگی به بروز بحران برای صندوقها در ایران منجر میشود، چطور میتوان این بحران را حل کرد؟
ساختار جمعیتی ایران با شتاب به سمت سالمندی پیش میرود. افزایش سن عموما به چشم تهدیدی برای صندوقهای بازنشستگی نگریسته میشود، اما میتوان از موهبت افزایش سن امید به زندگی برخوردار بود و در عینحال وضعیت صندوقهای بازنشستگی را سامان داد و کاری کرد که آنها هم در این شرایط آسیب نبینند. افزایش سن امید به زندگی میتواند نشاندهنده توسعه اجتماعی و اقتصادی باشد؛ مشروط به اینکه زیرساختهای آن فراهم شود. ساختار جمعیتی روی وضعیت صندوقهای بازنشستگی اثرگذار است، اما در نهایت ساختار صندوقهاست که نیاز به اصلاح پیدا میکند و افزایش سن امید به زندگی کماکان موهبت و نشاندهنده توسعه است.
شاخص محبوب جمعیتشناسان
یکی از کاربردیترین شاخصهای آماری برای جمعیتشناسان، شاخص «امید به زندگی» است که در زبان انگلیسی به آن Life Expectancy میگویند؛ البته به آن «متوسط طول عمر» هم گفته میشود. این شاخص نشان میدهد، فردی که متولد میشود، امید دارد تا چه سنی، زنده بماند و زندگی کند. افزایش امید به زندگی یکی از مهمترین شاخصها برای بررسی سلامت است. این شاخص در حقیقت به نوعی نمایانگر وضعیت بهداشت و درمان و سلامت در جامعه است، به همین دلیل افزایش آن مایه مباهات و خوشحالی است و میتوان از جنبه مثبت به آن نگاه کرد.
جمعیتشناس و پژوهشگر موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور در مورد این شاخص میگوید: «جدول عمر یکی از مهمترین ابزارهای تحلیلی برای جمعیتشناسان است. یکی از مهمترین شاخصهایی که از این جدول به دست میآید، شاخص امید به زندگی است که محاسبه آن پیچیدگیهای بسیاری دارد و کاملا فنی و تخصصی است. اگر بخواهیم تعریفی از این شاخص ارائه دهیم، باید بگوییم متوسط سالهایی که انتظار میرود یک نوزاد زنده به دنیا آمده، بر اساس میزان ویژه مرگ جاری، زنده بماند.» محمد ساسانیپور ادامه میدهد: «پس این شاخص یعنی اینکه فردی که تازه به دنیا آمده است، چند سال انتظار دارد زنده بماند و چقدر امید به زندگی دارد؟ این میشود امید به زندگی.»
نکته قابل تاملی که این جمعیتشناس به آن اشاره میکند، این است که شاخص امید به زندگی در حقیقت نمایانترین و جامعترین شاخصی است که وضعیت توسعه اقتصادی و اجتماعی و البته بهداشتی یک جامعه را نشان میدهد. جمعیتشناسان به شکلهای دیگری هم وضعیت مرگومیر را بررسی میکنند.
ساسانیپور با اشاره به اهمیت مرگومیر در ساختار جمعیتی میگوید: «مرگومیر یکی از سه مولفه اصلی جمعیتی است که ثبات یا تغییر آن در طول زمان، سبب تغییر در حجم، توزیع یا ترکیب جمعیت میشود.» به گفته این جمعیتشناس، شاخصهای مرگومیر را میتوان به دو دسته کلی تقسیم کرد: «یکی میزان مرگومیری که سرعت مرگ در جامعه را نشان میدهد؛ مثل میزان خام مرگومیر و دیگری میزان مرگومیر اطفال.» اما مرگومیر خام معایبی دارد که باعث میشود جمعیتشناسان زیاد به آن اعتماد نکنند و به سراغ شاخص دیگری مثل امید به زندگی بروند.
پژوهشگر موسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور در مورد معایب شاخص مرگومیر خام میگوید: «این شاخص متاثر از ساختار سنی است. یعنی علاوه بر نیروی مرگ، تحتتاثیر ترکیب سنی جمعیت است؛ در نتیجه برای مقایسه جوامع نمیتوان از آن استفاده کرد. مثلا اگر میزان مرگومیر کشورهای پیشرفته را با کشورهای در حال توسعه مقایسه کنید، میبینید که مرگومیر خام در کشورهای توسعهیافته بیشتر است؛ به این دلیل که حجم بالاتری از جمعیت آنها در سنین سالخوردگی به سر میبرند. اما امید به زندگی میتواند شاخص بهتری باشد و در این زمینه، وضعیت توسعهیافتگی را بهتر نشان میدهد.» به همین دلیل است که این شاخص در میان جمعیتشناسان محبوبتر است و بیشتر مورد استفاده قرار میگیرد. با شاخص امید به زندگی میتوان جمعیتهای مختلف را با هر ساختاری، چه پیر و چه جوان، به لحاظ میزان توسعهیافتگی مقایسه کرد. اما شاخص امید به زندگی در ایران چه وضعیتی دارد؟
امید به زندگی ایرانی
جمعیت ایران به سمت پیری حرکت میکند. معاون بهداشت وزیر بهداشت با اشاره به اینکه سن امید به زندگی در ایران اکنون به ۷۶سال رسیده است، میگوید: «سه استان گیلان، مازندران و مرکزی بیشترین جمعیت سالمند کشور را دارند.» طبق گفته علیرضا رئیسی، سن امید به زندگی در ایران در سال ۱۳۵۵ برابر با ۵۷سال بود که اکنون بعد از گذشت ۴۴سال به ۷۶سال رسیده و حدود ۲۱سال به این میانگین اضافه شده است.
ساسانیپور توضیحات تکمیلی در این زمینه میدهد: «افزایش سن امید به زندگی یا کاهش مرگومیر ابتدا در اروپای شمال غربی و آمریکای شمالی اتفاق افتاد و کمی با تاخیر در سایر نقاط جهان هم رخ داد. در دهه ۱۹۵۰ این شاخص حدود ۴۷سال بود که اخیرا در میانگین جهانی به حدود ۷۲سال رسیده است.» اما وضعیت در ایران به چه صورت است؟
این جمعیتشناس میگوید: «در ایران کاهش مستمر مرگومیر در دهههای اخیر به افزایش سن امید به زندگی منجر شده است. این شاخص در ایران از حدود ۴۰سال در سال ۱۳۳۵ به حدود ۷۵سال افزایش پیدا کرده، اما مهمترین مساله این است که افزایش سن امید به زندگی در ایران از کاهش میزان مرگومیر کودکان و اطفال ناشی شده و در واقع این مساله مهمترین نقش را در افزایش سن امید به زندگی داشته است.» این یعنی جامعه به شکل دیگری توسعه پیدا کرده که به لحاظ جمعیتشناسی اهمیت زیادی دارد.
از نگاه جمعیتشناسان، کشورهای توسعهیافته و موفق، افزایش سن امید به زندگی خود را از طریق کاهش مرگومیر در سالمندان ایجاد میکنند، اما در کشورهای در حال توسعه مثل کشورهای آفریقایی، بهبود در شاخص امید به زندگی از طریق کاهش مرگومیر در سنین پایینتر، بهویژه در میان کودکان حاصل میشود.