شاید بتوان گفت دلار براساس متغیرهای موجود، در اقتصاد چه نرخ بهینهای میتواند داشته باشد ولی برای ارزیابی اثر مثبت آن بر بازار سرمایه نمیتوان نرخ بهینهای تعیین کرد.
باید به افزایش بیش از حد قیمت دلار با این دید نگاه کرد که آیا اگر قیمت دلار خیلی بالا رفت، انتظار داریم که کالاها و خدمات هم با این افزایش نرخ خود را متناسب کنند یا نه؟ این سوالی است که باید به آن پاسخ داده شود.
باید دید آیا در این شرایط سیاستگذار در فضای اقتصادی اجازه میدهد که مثلا فولاد مبارکه هم ورقش را بر مبنای قیمت بالای دلار بفروشد یا نه؟ نگرانیهایی که الان سرمایهگذاران بازار سرمایه از افزایش قیمت دلار دارند از این مساله ناشی میشود که معلوم نیست با رشد نرخ دلار چه اتفاقی برای اقتصاد میافتد. رشد دوباره نرخ دلار ممکن است به تشدید قیمتگذاری دستوری روی برخی کالاها و خدمات منجر شود.
قاعدتا قیمتگذاری دستوری باعث میشود که سودآوری شرکتها متناسب با نرخ ارز رشد نکند. بنابراین اگر بخواهیم با این منطق به افزایش قیمت دلار نگاه کنیم باعث نگرانی است. با این منطق فروش و سودآوری شرکتها تا حدی از افزایش نرخ دلار اثر مثبت میپذیرند اما اگر قیمت از حدی بالاتر برود مشمول برخی محدودیتهای قیمتگذاری میشود.
قیمتگذاری دستوری به فساد منجر میشود بنابراین افزایش بیش از انتظار قیمت دلار باعث ضرر شرکتهای مشمول قیمتگذاری دستوری میشود. یک نمونه ملموس آن قیمت خودرو است که آثار منفی خود را نشان داده و میبینیم که بازار خودرو چه وضعیت بدی دارد. بنابراین چنین نگرانی در بین سرمایهگذاران بابت اثر افزایش قیمت دلار بر بازار سرمایه وجود دارد.