کد خبر: ۱۲۳۷۶۷
تاریخ انتشار: ۱۲:۵۳ - ۲۱ دی ۱۳۹۶ - 11 January 2018
بار دیگر «محمدجواد ظریف» وزیرامورخارجه کشورمان که دلواپسان به‌درستی او را آقای برجام نامیده‌اند، راهی اروپا شده است تا با سه بازیگر اصلی مذاکرات هسته‌ای ایران در دهه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی گذشته مذاکره کند.
 بانكداري ايراني - بار دیگر «محمدجواد ظریف» وزیرامورخارجه کشورمان که دلواپسان به‌درستی او را آقای برجام نامیده‌اند، راهی اروپا شده است تا با سه بازیگر اصلی مذاکرات هسته‌ای ایران در دهه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی گذشته مذاکره کند.

روزنامه شرق در سرمقاله ای به قلم فریدون مجلسی می نویسد: ظریف از سویی از طریق خانم موگرینی با کل جامعه اروپا طرف است و از سویی، با چهار کشور برجسته اروپایی؛ یعنی مثلث آلمان و انگلیس و فرانسه و در حاشیه با ایتالیا که اگر فراموش نکنیم، خانم موگرینی وزیر خارجه پیشین آن کشور نیز بوده است. 

سفر این‌بار وزیر امور خارجه در آستانه اعلام تصمیم ترامپ درباره برجام است که شاید مناسب‌‌‌‌‌‌‌‌تر باشد او را با توجه به نوع رفتارش، به‌جای رئیس‌جمهور آمریکا، مدیرعامل آن کشور بنامم. ترامپ کوشید تصمیم‌‌گیری درباره مسئله‌ای را که خودش برای اعتبار برجام مطرح کرده بود، بر گردن کنگره بیندازد و آنها زرنگ‌‌‌‌‌‌‌‌تر از آن بودند که زیر بار مسئولیت خطای سیاسی او بروند و توپ را به زمین ترامپ برگرداندند. 

در این فاصله و هنگامی که ترامپ باید تصمیم خودش را اعلام می‌‌‌‌‌‌‌‌کرد و هشدارهای بسیاری را از سوی مقامات کنونی، دانشگاهیان و بازنشستگان سیاسی و امنیتی باتجربه دریافت کرده بود، اعتراضات و تظاهراتی در ایران رخ داد که آن را غنیمت شمرده و اکنون می‌‌‌‌‌‌‌‌کوشد از آن تظاهرات بهانه‌ای بتراشد گویی برنامه «بهار عجمی» بوده است که نگذاشتند به بار بنشیند. البته در ایران تظاهراتی اعتراض‌آمیز رخ داد که نخست گمان می‌‌‌‌‌‌‌‌رفت در همان حد انتقام‌جویی بازندگان انتخاباتی که خود را به‌هر‌حال ذی‌حق می‌‌‌‌‌‌‌‌دانند، محدود بماند؛ اما کمانه کرد و دامنگیر خودشان شد. 

با نگاه کوتاهی به گذشته، ملاحظه می‌‌‌‌‌‌‌‌شود با امضای برجام گمان می‌‌‌‌‌‌‌‌رفت به‌‌‌‌‌‌‌‌زودی ایران به صحنه اقتصادی جهان بازگردد و امیدی در دل‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ پدید آمده بود که با رفع موانع، رفاه، اشتغال و گشایشی نیز نصیب مردم شود؛ اما هم‌زمان با هر نتیجه‌گیری مثبتی در مراحل اجرائی برجام از داخل ایران، پیام‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی تندوتیز و تهدیدآمیزی از سوی برخی تریبون‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی به‌هرحال رسمی مطرح می‌‌‌‌‌‌‌‌شد که عملا مانع یا بهانه‌‌‌‌‌‌‌‌ای بود برای جلوگیری از بهره‌برداری اقتصادی از منافعی که از برجام انتظار می‌رفت و دلواپسان ناکامی‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی حاصل از دست‌پخت‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی خودشان را به حساب ناکارآمدی برجام و برجامیان می‌‌‌‌‌‌‌‌گذاشتند و بستانکار می‌‌‌‌‌‌‌‌شدند.

اکنون و هم‌زمان با سفر و مذاکرات آقای برجام، آیا بار دیگر نیز باید در انتظار باطل‌السحری غافلگیرانه و خنثی‌کننده بود؟ اکنون بحران جدی‌‌‌‌‌‌‌‌تر شده است و با روشن‌‌‌‌‌‌‌‌تر‌شدن اهداف انتقام‌جویانه مثلث اسرائیل، عربستان و آمریکا که شاید بهتر باشد آن را همدستی ماجراجویانه و جنگ‌طلبانه نتانیاهو، محمد بن‌سلمان و ترامپ نامید و همچنین با توجه به حساسیت داخلی‌ای که در تظاهرات بروز کرد و اصلاحاتی را در نوع، میزان و اهداف برخی هزینه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ و سیاست‌‌‌‌‌‌‌‌ها طلب می‌‌‌‌‌‌‌‌کند، احتمالا انتظار می‌‌‌‌‌‌‌‌رود دلواپسان داخلی و حامیانشان نیز در رفتار و اقدامشان توجه بیشتری به منافع ملی و رفع بهانه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی ریشه‌‌‌‌‌‌‌‌دار برای جلب رضایت مردم از خود نشان دهند و اجازه دهند وزارت امور خارجه به بهره‌‌مندی از تخصص و منشی برازنده کشور مهمی مانند ایران، نقش درخوری در روابط بین‌‌‌‌‌‌‌‌المللی بر عهده بگیرد و ایفا کند. 

تظاهرات ایران نیز بروز جنبه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌یی از اعتراض به برخی امور اقتصادی، سیاسی و اجتماعی بود که جای بررسی و پاسخ‌گویی و احتمالا همدردی و اصلاح دارد؛ اما هرچه بود، در ابعادی بسیار کوچک‌‌‌‌‌‌‌‌تر از تظاهرات میلیونی معروف به جنبش البته بی‌سر ‌و‌ بی‌سرپرست «وال‌استریت» در نیویورک و مشابه آن در اغلب شهرهای بزرگ آمریکا بود و بسیار کوچک‌تر از انواع تظاهرات ضدتبعیض‌نژادی است. که به دنبال قتل هر جوان سیاهپوست به دست پلیس در آمریکا یا به بهانه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی مختلف در فرانسه، انگلیس، آلمان و حتی در میدان سرخ مسکو رخ می‌‌‌‌‌‌‌‌دهد و در برابر شورش بزرگ میدان «تیان آن من» پکن و واکنش خشن در برابر آن، اصلا به حساب نمی‌‌‌‌‌‌‌‌آید. گرچه کشورها حق دارند به برخورد خشونت‌آمیز دولت‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ اعتراض کنند و خواهان رعایت حقوق و ضوابط امروزی جهانی باشند؛ اما هرگز مسائل داخلی کشورها به‌عنوان اقدامی دولتی که صلح و امنیت بین‌المللی را به مخاطره بیندازد، تلقی نشده تا بهانه‌ای برای ارجاع مسئله به شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد. 

در حالی که دیدیم آمریکا به این بهانه و بیشتر برای بهره‌برداری تبلیغاتی، موضوع ایران را به شورای امنیت و مجمع عمومی برد و در هر دو مرجع با وجود خط‌ و‌نشان‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌یی که برای مخالفان نظر خود کشید، به‌شدت شکست خورد. البته باید توجه داشت که رأی کشورها را در آن قضیه نمی‌‌‌‌‌‌‌‌توان با قاطعیت حمایت از مواضع ایران تلقی کرد؛ بلکه هر کشوری خودش را نیز در موارد مشابه در معرض دخالت‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی خارجی می‌‌‌‌‌‌‌‌بیند و احتیاط می‌‌‌‌‌‌‌‌کند. اروپا در بسیاری از زمینه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌، به‌ویژه موضع‌گیری ایران در برابر اسرائیل، موضعی مشابه دوستان غربی و حتی روسیه دارد و اگر درباره برد موشک‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی ایران معترض است، به همین دلیل است که برخی شعارها و خط‌و‌نشان‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی داخلی در این بهانه‌‌‌‌‌‌‌‌‌جویی‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ مؤثر است. 

منطق آقای ظریف این است که ایران برجام را با هدف بهره‌مندی اقتصادی امضا کرده است و اگر از این هدف منحرف شود، چه لزومی به بقا دارد؟ او اروپا را تشویق خواهد کرد شرکت‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ و به‌ویژه بانک‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ را ترغیب کند که ملاحظه‌کاری برای آمریکا را کنار بگذارند و با ایران کار کنند. آنها خواهند گفت دلیل وجودی برجام، امری امنیتی و برای پیشگیری از تهدید اسرائیل بوده است و شاید توسعه فعالیت موشکی ایران را که با توجه به سابقه جنگ ایران و عراق برای ایران اهمیت دفاعی و حیاتی دارد، جایگزینی برای تهدید هسته‌ای تلقی کنند.

گفته می‌‌‌‌‌‌‌‌شود احتمالا موضوع تمدید برجام را از اعتبار ١٠ساله به ٢٥ساله که مدنظر ترامپ نیز بود، مطرح کنند. به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌رسد ایران چنین پیشنهادهایی را قبول نکند؛ اما در تبادل دیپلماتیک و روابط بین‌المللی، ظاهرا اقدام شتاب‌زده ترامپ در به‌رسمیت‌شناختن قدس به‌عنوان پایتخت اسرائیل، موجب شد پاسخ مناسبی برای ایران در قبال بهانه‌جویی‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ در برابر تهدید ایران فراهم شده باشد. پاسخ در اعلامیه نهایی اجلاس فوق‌العاده سران کشورهای کنفرانس اسلامی با حضور رئیس‌جمهور ایران است که با تأکید به الزام اسرائیل به اجرای بخش‌نامه‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی شورای امنیت درباره خروج از سرزمین‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌ی اشغالی و منع خانه‌سازی در این سرزمین‌‌‌‌‌‌‌‌ها‌‌‌‌‌‌‌‌، خواهان اعلام دولت فلسطین به پایتختی قدس شده است.

به نظر می‌‌‌‌‌‌‌‌رسد به‌ این ‌ترتیب در شرایطی که ایران خواهان حفظ امتیازات کنونی در روابط دوستانه با عراق، سوریه، لبنان و ترکیه است و در شرایطی که آقای ظریف بارها تأکید کرده که «ایران در هیچ جنگی در منطقه پیش‌قدم نخواهد شد»، چنین تلقی شود که ایران خواهان حمایت از تصمیمات جمعی کشورهای عربی و اسلامی در حل مسئله فلسطین است و بتواند بهانه تهدید صلح و امنیت منطقه از سوی ایران را باطل و منتفی کند.

*منبع:روزنامه شرق،1396،10،21
نظر شما
نام:
ایمیل:
* نظر: