بانكداري ايراني - روزنامه ابتکار در گزارشی، نوشت: «بمان برای ایران» تیتری است که برنامه تلویزیونی «حالا خورشید» برای معرفی «حسین عطایی» نوجوان 10ساله کرجی که صفت نابغه را برای او گذاشته اند بهکار برده است.این برنامه که صبح شنبه گذشته از شبکه سه سیما پخش شد واکنشهای کاربران فضای مجازی را هم به دنبال داشت.
در ادامه این گزارش آمده است: براساس مطالب مطرح شده در این مصاحبه، «حسین» 15 اختراع دارد و بهجای مدرسهرفتن در دانشگاه تدریس میکند. او تا به حال 6 اختراع ثبت شده دارد و در کل 16 اختراع در کارنامه خود دارد. این کودک که طراح خودروهای مفهومی است نوآوریهایی داشته که باعث شگفتی شرکتهای پیشرو در تکنولوژی شده است تا آنجا که برندهای معروف خودروسازی مانند «تسلا» و «ولوو» خواهان جذب او هستند، این در حالی است که خودروسازان داخلی احتمالاً اصلاً او را نمیشناسند چرا که طبق ادعای رضا رشیدپور هیچ گونه پذیرشی برای او نفرستادهاند.
اما «حسین» اولین و آخرین کسی نیست که با ادعای نبوغ در یک برنامه تلویزیونی حاضر میشود و با آن چه می گوید چشمها را به خود خیره میکند. در بین صحبتهای «حسین» با مجری برنامه به تدریس او در دانشگاه و اختراعات ثبت شدهاش هم اشاره شد که این موارد باعث عکسالعمل مخاطبان دنیای مجازی شد چراکه عدهای گفتند نوابغ کشورهای پیشرفته حداقل تا 15سالگی در دانشگاه درس میخوانند و مدارج بالای علمی را کسب میکنند سپس وارد حوزه تدریس میشوند. برخی دیگر هم ادعا کردند به بخشهای مرتبط با ثبت اختراعات مراجعه کردهاند و نامی از این مخترع کوچک ندیدهاند.
این واکنشها، پرسشهایی را بهوجود آورد؛ اینکه نابغه بودن این کودکان صحت دارد یا نه؟ اگر واقعیت است نحوه برخورد با این نوابغ که میتوانند سرمایهای برای ایران باشند، چگونه است؟ اگر هم دروغ است چرا به این راحتی اعتماد مردمی باید زیر سوال برود؟
سیما فردوسی، روانشناس بالینی در پاسخ به این پرسشها به «ابتکار» میگوید: «طرح این مباحث حساسیتزاست. حضور یک کودک 10ساله بهعنوان یک نابغه در برنامه تلویزیونی میتواند تاثیر زیادی روی افراد و خانوادهها داشته باشد بنابراین بررسی صحت و سقم کارنامه مهمان دعوت شده قبل از اینکه روی آنتن برود، کاری ضروری است. به فرض اینکه این مورد واقعیت نداشته است بهطور حتم میتواند تاثیر منفی هم برای جامعه داشته باشد و هم برای این کودک چراکه عدهای از معرفی دروغین یک فرد به عنوان نابغه آشفته میشوند و خود فرد هم در جامعه و مدرسه با مشکلاتی مواجه خواهد شد بنابراین نهتنها این اتفاق لطفی ندارد که پر از ضرر و زیان است.»
به گفته این استاد دانشگاه شهید بهشتی، «اگر هم این مهمان برنامه «حالا خورشید» واقعا نابغه است که بهطور قطع باید این کودکان تشویق و به جامعه معرفی شوند. حتی باید اعتماد به نفس آنها بالاتر برود تا خلاقیت در آنها هر چه بیشتر شکوفا شود. تعداد این نابغهها زیاد نیست از اینرو باید قدردان آنها بود چراکه میتوانند در آینده نقش مفیدی برای کشور ایفا کنند.»
**چه خبر از «نابغه» های قبلی؟
نکته مهم دیگری که با حضور «حسین» در برنامه زنده سیما در ذهن بهوجود آمد این است که هر از گاهی تلویزیون از چنین مهمانهایی دعوت میکند و بعد از آن اسم این افراد بر سر زبانها میافتد اما در سالهای بعدی دیگر از آنها خبری نیست یا اگر هم خبری وجود دارد آن نبوغ در مسیر تازه و خلاقانهای قرار نگرفته است. این سوال مطرح میشود که شیوه مواجهه مسئولان در ایران با این نوابغ چگونه است؟ برخورد کشورهای پیشرفته با این افراد چگونه است؟
پاسخ به این سوالات با توجه به آمار مهاجرت نخبههای ایرانی به کشورهای دنیا و حضور ایرانیان در بهترین دانشگاهها و شرکتهای خارجی نشان میدهد فرصت برای بروز و ظهور خلاقیت نابغهها در ایران وجود ندارد برای همین درحالی که میتوانند برای کشور سرمایه بزرگی محسوب شوند بار سفر را به امید قرار گرفتن در جایگاه واقعی برای همیشه میبندند و از ایران میروند؛ این رویه در حداقل یک دهه اخیر بهگونهای بوده است که برخی معتقدند نوابغ تاثیر مهمی بر توسعه جوامع دارند، به عبارت دیگر، آنها میگویند «ملتی که قهرمان ندارد، هیچ چیز ندارد.»
البته از عنوان تیتری هم که برنامه تلویزیونی «حالا خورشید» برای انتشار فایل برنامه «حسین» در فضای مجازی انتخاب کرده است، پی به این ماجرا برد که ایرانیها چندان امیدی به توجه ویژه مسئولان به این نوابغ ندارند. موضوعی که فردوسی درباره آن اینگونه توضیح میدهد: «اهمیت حضور این افراد در جامعه به حدی است که آنها میتوانند با تحصیل و آیندهنگری روشن، نیازهای یک جامعه را برای فردای یک کشور برآورده کنند، نوآوریهای آنان در اندیشه، کمک به بالندگی هر چه بیشتر و حل مسائل کشوری از جمله مواردی است که اهمیت وجود نوابغ در هر جامعهای را ضروری میکند بنابراین باید آنها مورد حمایت قرار بگیرند.»
البته این استاد دانشگاه درباره میزان توجه به این نوابغ کوچک هم میگوید: «کودکی که توانمندیهای زیادی دارد، قادر به انتقال پیام در یک برنامه تلویزیونی با قدرت کلام بالاست و از کلمات سنگین هم استفاده میکند بهطور حتم از اعتماد به نفس مطلوبی هم برخوردار است و باید به او اعتبار و شخصیت بیشتری داد اما این کارها باید در حد تعادل باشد.
ضمن اینکه در اطراف این افراد معمولا اشخاصی هستند که به آنها حسادت میکنند و باید مراقب این موارد بود چرا که به آنها صدمه روحی و روانی وارد میکند اما ممکن است پیشرفت یک نابغه در حدی باشد که دست افراد حسود هیچ وقت به آنها نرسد. به هرحال از آنجایی که حرف و حدیث درباره نابغهها به مرور بیشتر میشود مواجهه جامعه و خانواده با آنها باید بهگونهای باشد که فرد همیشه در مسیر پیشرفت قرار داشته باشد.»
**اهمیت حمایت معنوی از کودکان نخبه
اما نگاهی به چگونگی برخورد با نوابغ کوچک ایرانی در فضای مجازی نشان میدهد این موضوع نیازمند توجه مسئولان است چراکه بهعنوان مثال چهار سال پیش آتیلا کارآفرین، نابغه هشت ساله تبریزی بهعنوان قهرمان قهرمانان مسابقات جهانی محاسبات ذهنی UCMAS در کشور مالزی شناخته میشود.
پدر این نابغه به خبرگزاری مهر میگوید: «پس از کسب این افتخارات در مالزی و هنگام بازگشت، تنها فردی که به استقبال این نوجوانان افتخارآفرین آمد، آقای جعفری وند مدیر مدرسه «روزبه» تبریز بود که زحمات بسیاری را نیز برای این نوجوانان متحمل شده بود و غیر از وی هیچ مسئولی از هیچ نهادی، حتی آموزشوپرورش نیز زحمت استقبال از این کودکان را به خود نداد، اتفاقی که به هیچوجه اتفاق نمیافتد و کوچکترین افتخارات اینچنینی، دست کم بهلحاظ معنوی مورد حمایت قرار میگیرد. هزینه تمام این سفرها و کلاسها توسط والدین پرداخت میشود اما مشکل ما مسائل مادی این چنینی نیست و انتظار داریم حداقل در این برهه حساس روحی و روانی، از این کودکان حمایت معنوی صورت گیرد چراکه هر دو نیمکره مغز نوجوانانی که در رشته محاسبات ذهنی فعالیت میکنند، پرورش مییابد و این افراد میتوانند در آینده تبدیل به استعدادها و نخبههای علمی شوند.»
این اظهارات درحالی است که بهنظر میرسد همه این مشکلات و اهمیت توجه به نابغههای کوچک را میدانند، حضور آنان را در آینده کشور مفید و اثربخش بیان میکنند و از نحوه صحبت و توانمندی آنها لذت میبرند اما برنامهای جدی برای نخبهپروری و تربیت آنان برای جامعه فردای ایران وجود ندارد و ناامیدانه باید گفت که آنها راهی ندارند جز مهاجرت به کشورهای پیشرفته، آن وقت مسئولان تازه یادشان میآید که آمارها نشان میدهد فرار مغزها اتفاق افتاده و میزان دریافت توصیهنامهها از دانشگاهها از سوی دانشجویان زیاد شده است و این چرخه معرفی نابغههای کوچک و بیمهری به آنها همچنان ادامه خواهد یافت.
*منبع: روزنامه ابتکار؛ 1396،10،18